به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سعید عقیقی در کتاب «سینمای ناصر تقوایی» که توسط نشر گیلگمش منتشر شده، نکته مهمی از زندگی حرفهای تقوایی را فاش میکند که کمتر به آن پرداخته شده است.
تقوایی کتاب تابستان همان سال را در سال ۱۳۴۸ منتشر کرد، در اوج جوانیاش. او در آن سالها خیز برداشته بود تا با نگاه دقیق و جزئینگرش به سمت دنیای ادبیات گامی بردارد ولی روحیه حساس و شکنندهاش تابِ شنیدنِ جمله و نقدی از سوی یکی از نویسندگان بزرگ زمانهاش را نداشت.
عقیقی در این رابطه در کتاب «سینمای ناصر تقوایی» چنین مینویسد: «مجموعه تابستان همان سال، شاید بازگشت ابدی به دنیای داستان میتوانست راهی تازه باشد، اما برای یک تصویریاب ماهر، چنین پیشنهادی تا چه حد عملی به نظر میرسید؟
صفدر تقیزاده در مقالهای، نصیحتی از جلال آلاحمد به تقوایی را یادآوری میکند: «کتاب نخوان تا خودجوش و ناب بمانی.» و نتیجه میگیرد که این نصیحت سبب شد تا نویسنده تابستان همانسال از شور داستاننویسی بیفتد.
اگر به راستی چنین باشد، علاوه بر غربزدگی و در خدمت و خیانت روشنفکران و ضربههایی از این دست به پیکر فرهنگ و ادبیات ایران، این را هم باید به حساب عوالم «مرشدی» آلاحمد و دیگر مرشدانی گذاشت که نیازشان به ارشاد دیگران غالباً مایه مصیبت است.
ای کاش این نصیحتِ مراد در تقوایی بیست، بیست و یک ساله هیچ اثر نداشت و او در هیچ شرایطی، حتی در اوج فیلم ساختن نیز عادت داستاننویسی را ترک نمیکرد.»
نظر شما