به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در ادامه سلسله نشستهای «رواق تورق»، نشست نقد و بررسی رمان «نیمه زخمی شب» اثر احسان عباسلو، روز دوشنبه (۲۱ مهر ۱۴۰۴) با حضور احسان عباسلو (نویسنده اثر)، عباس کریمی عباسی (منتقد) و دبیری امین خرمی در سرای اهل قلم برگزار شد.
احسان عباسلو در این نشست با اشاره به انگیزه خود از نگارش این اثر گفت: از سالها پیش علاقهمند بودم تجربهای در ژانری داشته باشم که کمتر در ادبیات معاصر فارسی به آن پرداخته شده و ژانر وحشت بهویژه نوع روانشناختی آن، در ایران یا نادیده گرفته شده یا به شکلی سطحی تجربه شده است. تصمیم داشتم این ژانر را آگاهانه وارد فضای ادبی خود کنم که «نیمه زخمی شب» حاصل همین تصمیم است؛ تلاشی برای تجربه وحشت بهمثابه امری درونی، نه صرفاً رویدادی بیرونی.
وی افزود: در بسیاری از آثار موفق ژانر وحشت در جهان، عامل اصلی ترس هیولا یا تهدید بیرونی نیست؛ بلکه ذهن انسان است؛ ذهن میتواند منبع اصلی وحشت باشد و من میخواستم این منبع را در متن کشف و بازنمایی کنم؛ در این رمان، ذهن راوی همان جایی است که ترس ساخته میشود؛ از همان آغاز تصمیم گرفتم راوی داستان فردی باشد که خودش مطمئن نیست چه چیزی را تجربه میکند؛ بنابراین مخاطب نیز در موقعیتی ناپایدار قرار میگیرد و مدام میان واقعیت و خیال در رفتوآمد است.
عباسلو با اشاره به پیشینه خود در نگارش رمانهای اجتماعی گفت: سالهاست که فضای غالب رمان فارسی رئالیسم اجتماعی است و خود من نیز در آثار قبلی در همین مسیر حرکت کردهام اما در مقطعی احساس کردم برای گسترش مرزهای روایت باید به سراغ ژانرهای کمتر تجربهشده رفت. ژانر وحشت روانشناختی برایم جذاب بود، زیرا به لایههای پنهان ذهن و اضطرابهای نهفته انسان نفوذ میکند؛ برای من این تجربه نه صرفاً تغییر موضوع، بلکه تغییر زاویه دید بود؛ تلاشی برای خلق وحشتی ماندگار از دل زبان فارسی.
وی اضافه کرد: برخلاف تصور رایج، وحشت صرفاً به ترساندن محدود نیست و وقتی وحشت در ذهن نفوذ کند حتی پس از بستن کتاب نیز همراه خواننده میماند. هدف من هم همین بود؛ ساختن تجربهای که در ذهن مخاطب امتداد پیدا کند.
عباسلو در تشریح ساختار روایی رمان گفت: روایت این اثر سه سطح دارد؛ واقعیت بیرونی که راوی توصیف میکند، لایه ذهنی او که در آن واقعیت و خیال درهم میآمیزند و درنهایت سطح برداشت مخاطب که ناچار است از میان این دو لایه تفسیر خود را بسازد. این رمان پاسخ آمادهای به خواننده نمیدهد و او را وارد فرآیند تفسیر میکند. برای رسیدن به این هدف از تکنیک راوی غیرمعتمد استفاده کردم؛ راوی این کتاب کسی نیست که بتوان به گفتههایش اعتماد کامل داشت؛ خودش نمیداند چه میبیند. مخاطب نیز از همان آغاز ناچار است موضعی فعال بگیرد که این تکنیک، یکی از پایههای ژانر وحشت روانشناختی است؛ رویکردی که در آثار نویسندگانی چون استفن کینگ و شرلی جکسون نیز دیده میشود.
این نویسنده در بخش دیگری از سخنان خود به نقش مخاطب در شکلگیری روایت اشاره کرد و ادامه داد: در چنین ساختاری، خواننده صرفاً دریافتکننده نیست؛ شریک روایت است؛ او باید تصمیم بگیرد چه چیزی را باور کند؛ آیا گربهها واقعیاند؟ کوتوله وجود دارد؟ چرخه زمانی رخ میدهد یا فقط توهم است؟ پاسخ قطعیای وجود ندارد که این عدم قطعیت بخشی از منطق اثر است و در خدمت ایجاد تعلیق و ناامنی ذهنی مخاطب قرار دارد.
عباسلو با تأکید بر کارکرد ابهام افزود: در نقد ادبی ما معمولاً ابهام را ضعف تلقی میکنند، اما ابهام میتواند عنصر اصلی اثر باشد؛ ابهام هدفمند مخاطب را ناگزیر از مشارکت میکند و او باید قطعات پازل را خودش بچیند. بسیاری از پاسخها به عمد حذف شدهاند، چون وحشت واقعی در سایه همین ندانستن شکل میگیرد؛ قطعیت، اضطراب را از بین میبرد؛ من برعکس، میخواستم خواننده را در اضطراب نگه دارم.
وی همچنین درباره ساختار زمانی اثر اشاره کرد: در این رمان، زمان خطی نیست و موقعیتها در چرخهای تکرار میشوند، اما با تغییرات ظریف و همین تغییرات باعث بیثباتی و ناامنی ذهنی مخاطب میشود. راوی در گذشتهای تکرارشونده اسیر است و نمیتواند از آن رها شود؛ این چرخه نه فقط تکنیکی روایی، بلکه استعارهای از وضعیت ذهنی شخصیت است.
نویسنده با اشاره به نشانههای روایی اثر افزود: در «نیمه زخمی شب» از ایتالیک، تکرار، سکوتهای روایی و فاصلهگذاریهای دقیق استفاده کردهام. اینها فقط جلوههای بصری نیستند؛ بخشی از روایتاند. به عنوان نمونه ایتالیک لحظهای است که راوی وارد مرز وهم میشود. برای من وحشت باید در خودِ زبان و ساختار تنیده شود.
وی همچنین بر اهمیت ریتم در ساختن تعلیق اشاره کرد و ادامه داد: ریتم در ژانر وحشت حیاتی است و باید لحظههایی برای تنفس وجود داشته باشد تا وحشت مؤثر شود. سکوتهای هدفمند، مکثها و فضای باز میان صحنهها باعث میشود وحشت در ذهن بماند؛ اگر همه چیز فقط حادثه و ترس باشد، تأثیر از بین میرود.
عباسلو در ادامه سخنان خود به شخصیتهای کتاب پرداخت و گفت: شخصیتهای این اثر بیش از آنکه موجوداتی بیرونی باشند بازتاب ذهن راویاند. گربهها، کوتوله و سایر نشانههای تکرارشونده، جنبه نمادین دارند و هیچ تضمینی برای واقعی بودن آنها وجود ندارد. این ابهام عامدانه است؛ چون خواننده را در تعلیق دائمی نگه میدارد؛ از ابتدا میخواستم مخاطب هیچ لحظهای احساس امنیت نکند. وقتی مطمئن نباشد آنچه میخواند واقعی است یا نیست، ذهن مدام در حالت تعلیق میماند و وحشت عمیقتر میشود.
وی در بخش دیگری درباره ساختار تصویری رمان اشاره کرد: من هنگام نوشتن به صحنه، زاویه دید و ریتم تصویر فکر میکردم؛ بسیاری از صحنهها قابلیت تبدیل مستقیم به فیلم دارند. این زبان تصویری عامدانه انتخاب شد تا تخیل مخاطب فعال بماند و اثر، ظرفیت اقتباس سینمایی داشته باشد؛ در آثار موفق ژانری، تصویرسازی نقش کلیدی دارد؛ وحشت فقط در جملهها نیست، در فاصله میان جملهها و آنچه گفته نمیشود نیز حضور دارد.
عباسلو درباره جایگاه ژانر وحشت در ایران گفت: در ادبیات ما ژانر وحشت کمتر جدی گرفته شده و معمولاً به عنوان اثری صرفاً سرگرمکننده کنار گذاشته میشود. اما وحشت یکی از کهنترین ژانرهای بشری است و ظرفیتهای عظیم اجتماعی، روانی و فلسفی دارد؛ میخواستم نشان دهم میتوان در زبان فارسی نیز اثری استاندارد در این ژانر نوشت. این رمان پاسخی قطعی به مخاطب نمیدهد و پایان آن باز است؛ این بازبودن عامدانه است تا وحشت در ذهن ادامه یابد. زمانی که کتاب بسته میشود و هنوز نمیدانی چه چیزی واقعی بود و چه نه؟ اثر به هدفش رسیده است. مخاطب شریک ساخت معنا در این رمان است و برداشت او بخشی از روایت میشود و من این را بخشی از ماهیت ژانر میدانم.
عباسلو همچنین درباره مطالعات پیشینی خود برای نگارش این اثر نیز چنین توضیح داد: پیش از شروع نوشتن، مطالعه گستردهای در زمینه ساختار ژانر وحشت انجام دادم؛ آثار سینمایی شرق آسیا و رمانهای کلاسیک و مدرن را بررسی کردم تا بفهمم وحشت چطور در فرم و ساختار روایت ساخته میشود. در کنار این، تجربههای زیسته نیز در شکلگیری فضای اثر نقش داشت و کمک کرد اضطراب و تردید راوی برای مخاطب ملموستر شود.
عباس کریمی عباسی منتقد این برنامه در آغاز سخنان خود با اشاره به عنوان اثر گفت: عنوان «نیمه زخمی شب» در همان نگاه نخست مخاطب را در موقعیتی ناامن و آشفته قرار میدهد؛ واژه «شب» بهطور ذاتی بار تاریکی، سکوت و اضطراب را حمل میکند و واژه «زخم» این حس را تشدید میکند. انتخاب این عنوان اتفاقی نیست؛ نویسنده از همان ابتدا میخواهد بگوید مخاطب وارد جهانی میشود که در آن امنیت و ثبات مفهومی شکننده است.
وی افزود: این رمان چندلایه و تو در توست؛ در ظاهر ما با یک روایت نسبتاً خطی مواجهیم، اما بهتدریج با تکرار موقعیتها، تغییر زاویه دید و مرزهای مبهم زمان و مکان، مخاطب متوجه میشود که هیچ چیز آنگونه که به نظر میرسد نیست. این ویژگی در ادبیات وحشت روانشناختی اهمیت حیاتی دارد؛ زیرا مخاطب را از موقعیت منفعل خارج و او را به مشارکت در رمزگشایی متن دعوت میکند.
کریمی عباسی ادامه داد: یکی از مهمترین ویژگیهای این رمان انتخاب راوی غیرمعتمد است؛ در این اثر راوی خود نیز مطمئن نیست آنچه میبیند واقعی است یا نه؛ این ویژگی باعث میشود مخاطب در وضعیت روانی مشابه او قرار بگیرد و مرز میان حقیقت و خیال برایش تیره شود. این انتخاب روایی نقطه قوت اثر است و آن را از بسیاری از رمانهای معاصر فارسی که روایتهای یکدست و قابل پیشبینی دارند متمایز میکند.
این مترجم و منتقد در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به عناصر نمادین رمان گفت: یکی از جلوههای برجسته این اثر استفاده آگاهانه از نمادها و نشانههاست؛ حضور شخصیتهایی چون گربهها یا کوتولهها، یا تکرار برخی مکانها و موقعیتها، نشانه یک نظام نشانهشناختی دقیق در متن است. این عناصر در نگاه اول شاید ساده به نظر برسند، اما در سطح زیرین کارکردی روانی و مفهومی دارند و به تدریج مخاطب را درگیر شبکهای از معانی چندوجهی میکنند.
وی تأکید کرد: نویسنده در طراحی این نشانهها به سراغ نمادهای دمدستی نرفته است؛ بلکه تلاش کرده معنای ویژهای به هر عنصر دهد. به همین دلیل این اثر برخلاف بسیاری از رمانهای ژانری داخلی، به سطح استعاره و مفهوم نیز راه پیدا میکند؛ فضای وهمآلود، نه فقط از طریق پیرنگ بلکه با همین جزئیات نشانهای ساخته میشود.
کریمی عباسی همچنین به ویژگیهای ژانری رمان «نیمه زخمی شب» اشاره کرد و گفت: ژانر وحشت روانشناختی در ادبیات فارسی جایگاه تثبیتشدهای ندارد، اما این اثر نمونهای قابل توجه از امکانهای این ژانر است. نویسنده نشان داده که میتوان با تسلط بر ابزارهای روایی، وحشت را نه از بیرون و عناصر ماورایی، بلکه از درون ذهن انسان خلق کرد که این وحشت تدریجی، در ذهن مخاطب ریشه میدواند و او را با راوی همسرنوشت میکند.
مترجم «کتاب تاریکی فرا میخواند» افزود: یکی از نقاط قوت رمان، ریتم و ضربآهنگ حسابشده آن است. نویسنده، با مهارت از شتاب و کندی روایت برای ایجاد تعلیق استفاده کرده است. در بخشهایی که فضا متراکم میشود جملهها کوتاهتر و پرشتابترند و در لحظات تعلیق، روایت، کشدار و خفقانآور میشود که این کنترل ریتم نشاندهنده تسلط نویسنده بر سازوکارهای ژانری است.
وی در ادامه سخنان خود با اشاره به زبان اثر گفت: زبان این رمان تصویری است؛ نویسنده بدون زیادهگویی، موقعیتها را به شکلی ترسیم میکند که مخاطب میتواند صحنه را ببیند که همین ویژگی باعث میشود اثر قابلیت اقتباس تصویری و سینمایی بالایی داشته باشد. این رمان میتواند به یک فیلمنامه قوی تبدیل شود؛ چرا که منطق روایت و فضاسازی آن با زبان سینما سازگار است.
کریمی عباسی ادامه داد: «نیمه زخمی شب» یک تجربه فردی صرف نیست؛ نشانهای است از اینکه ادبیات معاصر ایران نیز میتواند به ژانرهای تخصصی وارد شود و آثاری با استانداردهای ژانری جهانی تولید کند. این اثر، بهدلیل روایت غیرمعتمد، چندلایگی و مهندسی تعلیق، جایگاه ویژهای در میان آثار معاصر دارد. این رمان میتواند در آینده یکی از متون مرجع در مطالعات ادبیات وحشت در ایران باشد.
نظر شما