سرویس میهن و مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مهدی فردوسی مشهدی، استاد دانشگاه و پژوهشگر و منتقد ادبیات دینی کودک و نوجوان: کتاب «پشت دیوارهای شهر» نوشته سیدسعید موسوی نویسنده خرمشهری مقیم مشهد، که به همت انتشارات سوره مهر سال ۱۳۸۵ منتشر شده است، روایت نوجوانی ۱۷ ساله را دربردارد و درباره تجربه مستقیم حمله عراق به ایران در واپسین سال دهه پنجاه تا اواخر دهه شصت است. بنابراین، از دید موضوعی در رده ادبیاتی قرار میگیرد که آن را «ادبیات جنگ» یا «ادبیات مقاومت» یا «ادبیات پایداری» میخوانند. فصل پایانی کتاب خاطرات او را پس از مهاجرت از خرمشهر به مشهد در بردارد، اما حجم و ماهیت محتوای این فصل، موجب نمیشود که کتاب در رده «ادبیات مهاجرت» طبقهبندی شود.
تعریفهای موجود درباره ادبیات جنگ را می توان به پنج دسته به شرح زیر میتوان تقسیم کرد:
۱. ادبیاتی که مستقیم به صحنهها و موقعیتهای جنگی و زد و خورد و تعقیب و گریز و زخمی شدن و جراحت و دیگر رویدادهای خشونتآمیز جبهه و سنگر میپردازد.
۲. ادبیاتی که مستقیم به کنشهای نظامی ناظر نیست، بلکه بیشتر درباره پشتیبانی جنگجویان و مبارزان و به اصطلاح، به پشت جبههها ناظر است.
۳. ادبیاتی که به کنشهای مدافعانه و مقاومانه در برابر مهاجمان و متجاوزان میپردازد.
۴. ادبیاتی که به ویژگیهای بایسته اخلاقی (فضیلتهای انسان) برآمده از موقعیتهای جنگی ناظر است.
۵ ادبیاتی که به ماجراها و رویدادهای پس از جنگ و کنشهای متقابل طرفهای درگیری پس از درگیری ناظر است.
بر پایه این تعاریف، کتاب پشت دیوارهای شهر، مصداقی از تعریفهای دوم، چهارم و پنجم است.
مخاطب کتاب
این کتاب به انتقال تجربه جنگ ناظر است و بنابراین، برای مخاطب بزرگسال خواندنی است، اما با توجه به اینکه سعید هفدهساله تجربهاش را در اینباره با مخاطب در میان میآورد، آن را کتابی برای مخاطب نوجوان نیز میتوان برشمرد.
بسیاری از کتابهای کودک و نوجوان در قرن نوزدهم جنگ را رمانتیک و قهرمانانه تصویر میکردند و با تمرکز بر شجاعت، میهنپرستی، و فداکاری، تصویری آرمانی از جنگ میکشیدند و خدمت نوجوانان و جوانان را در ارتش وظیفهای شرافتمندانه میشمردند. کتابهایی که درباره جنگهای ناپلئونی یا جنگهای استقلال کشورها در آن دوره سامان یافتهاند، از این سنخند، یعنی جنگ را کمتر از دید قربانیان یا غیرنظامیان جنگ توصیف میکردند و بیشتر به روایت سربازان یا فرماندهان و کنشگران نظامی میپرداختند که رؤیای جنگیدن برای میهن را در سر داشتند.
«پشت دیوارهای شهر» با ادبیات جنگ اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ همسوست
کتاب «پشت دیوارهای شهر»، کتابی از این جرگه نیست، بلکه ادبیات آن بیشتر با ادبیات جنگ اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، همسوست یعنی آثاری که بهویژه پس از جنگ جهانی اول، از آثار قرن نوزدهمی در این ژانر، فاصله گرفتند. آثار قرن بیستمی بر خشونت و ویرانی جنگ و سویههای تاریک آن، متمرکز بودند و زنان و کودکان و نوجوانان را قربانیان مستقیم جنگ تصویر میکردند و بنابراین، موضوعاتی مانند یتیمی، آوارگی و بیخانمانی و ترس از انواع سلاحهای کشنده، در این آثار بیشتر یافت میشوند و نویسندگان این آثار به جای قهرمانسازی از جنگ، آن را تجربهای تراژیک و دردناک نشان دادهاند.
کتاب سعید موسوی نیز این ویژگیهای جنگ را برجستهتر کرده است، چنانکه آن را با دفترچه خاطرات آنه فرانک میتوان مقایسه کرد، اثری که جنگ را از دید قربانی روایت میکند. تأکید بر پیآمدهای خشونت جنگ (تخریب محیط زیست، رنج پناهندگان و…) و تأکید بر ارزشهای صلح، همدلی و مسئولیتپذیری اجتماعی، از ویژگیهای آثار این دوره به شمار میروند. مشتی از خروار قابهای روایی این کتاب، درباره سیاهی سایه جنگ، قربانی شدن زنان و کودکان، مسئولیتپذیری و دیگرگزینی قربانیان و بیخانمانی و پناهجویی آنان، مُثبت این ادعاست:
سویه تاریک جنگ
رادیو میگوید «در خرمشهر جنگ تن به تن ادامه دارد، جوانان خرمشهر و مدافعان شهر امروز حماسه آفریدند.امروز خرمشهر، خونینشهر شد» همه در خانه در کنار رادیو نشستهایم. مادرم گریه میکند. بتول گریه میکند. من گریه میکنم، همه گریه میکنند. خانه گریه میکند (ص ۷۱).
بشکههای بنزین را که برایمان پر کرد شروع شد. اول صدای انفجار شنیدیم بعد خانهای دو طبقه درست مقابل چشمان مان مثل خانهای مقوایی فروریخت. با بشکهها خودم را به زمین کوبیدم و احمد هم در یک متریام افتاد. دسته بشکهها را محکم در دست فشردم و خودم را از زمین کندم و گفتم: احمد بدو! و دویدیم.
انواع و اقسام گلولههای توپ در اطرافمان به زمین مینشست و خانهها و مردم را میخورد. خودمان را به حرم رساندیم. عمویم، زن و بچهها را سوار کرده و منتظر بود. بلافاصله باکها را پر کرد و حرکت کردیم جاده از جمعیت سیاهی میزد. صحرای محشر بود، مردم از کوچک و بزرگ و زن و مرد با پای پیاده به بیابان زده بودند. فقط میرفتند؛ معلوم نبود کجا. همه از همدیگر فرار میکردند و ما از همه. زلزله یک دفعه شروع شده و صاعقه به یکباره نازل شده بود و همه چیز را میسوزاند. از ماشینهایمان آویزان میشوند، ولی برای کسی جایی نداریم. میگوییم: این است توپ و خمپاره و خمسه خمسه دیگر کسی سرش را تکان نمیدهد (ص ۵۰ و ۵۱).
قربانیان کودک
بنزین نمیدهند. پمپرا خاموش کردهاند و ما درون پمپ بنزین از سرما میلرزیم. پیرزنها ناله میکنند، بچهها بیتابند تا خرمآباد مسیر زیادی نمانده، اما به شرطی که بنزین باشد (ص ۵۹).
مسئولیتپذیری و دیگرگزینی
صبح یک خبر در شهر پیچید «دشمن دین ندارد، ناموستان را از شهر خارج کنید. جاده اهواز به خرمشهر سقوط کرده است و فقط پل خرمشهر به آبادان مانده است، اگر پل هم فرو بریزد …» عمویم سید محسن کف وانت خونآلودش را شست و گفت: من میروم! و بچه هایش را صدا کرد.
آقای دزفولی هم راه افتاد و بعد نوبت به ما رسید. گفت: چه کار میکنید؟ مادرم بیتفاوت نگاهش کرد؛ یعنی که نمیدانیم. گفت: شما هم پشت وانت مثل بقیه! پدرم گفت که نمیآید و عدنان و من، من مِنی کردم، اما خواهرم سمیره ترسیده بود. عجله داشت برای سوار شدن و سوار شد و بقیه هم و مرا هم سوار کردند. بغض کرده بودم و وقتی حمید را دیدم که به دیوار خانهمان تکیه داد و مثل بچه یتیمها نگاهم کرد، گریهام گرفت. از ماشین آمدم پایین و رفتم توی بغلش و گفتم: نمییام، شما برید. همین حرف کافی بود. مادرم پیاده شد و خواهرها و برادرهایم. یا همه میریم یا همه با هم کشته میشیم. عمویم آمد مرا از بغل حمید بیرون کشید و مادرم و بچهها را سوار کرد (ص ۳۸ و ۳۹).
بیخانمانی و پناهجویی
در یک روز سرد رسیدیم، بهمن ماه. اتوبوس کنار خیابان پیادهمان کرد، اول خیابان جم روبهروی دارایی. اسباب را پیاده کردیم؛ پتوهای کهنه و پاره، والری رنگ و رو رفته و چند بقچه لباس. نشستم روی بقچه لباسها و آنها رفتند که جا پیدا کنند (ص ۷۶ و ۷۷).
آیا برای مخاطب کودک و نوجوان باید از جنگ نوشت؟
دستکم سه دیدگاه در اینباره مطرح شده است:
۱. با توجه به محتوای کنوانسیونهای حقوق بشر درباره کودک و نوجوان، هیچ ادبیات جنگی نباید برای کودکان تولید کرد؛ یعنی نباید کودکان را با صحنههای خشن یا واقعیتهای تلخ جنگ مواجه کرد؛ زیرا ممکن است موجب آسیب روانی آنان شود.
۲. با توجه به ناگزیر بودن رویداد جنگ، باید ادبیات جنگ حتی به معنای نخست برای کودکان تولید شود تا هم با این پدیده آشنا هم برای رویارویی با آن آماده شوند؛ یعنی پنهانکردن حقیقت جنگ، کودکان را از درک کامل جهان بازمیدارد و آنان را در مواجهه با واقعیتهای زندگی به کاستی دچار خواهد کرد.
۳. با توجه به اخلاقی نبودن فعالیت خشونتآمیز و با توجه به اخلاقی نبودن انفعالیت در برابر خشونت دیگری، باید ادبیاتی ناظر به «مقاومت» و «دفاع» و «پایداری» و «ایثار» و «شجاعت» و «صلح» برای کودکان تولید کرد. به گفته کم نپ ساویر (Kem Knapp Sawyer) از محققان امریکایی برجسته معاصر در زمینه «کودکان آسیبپذیر»، بسیاری از آثار مدرن، مفهوم «شجاعت» را بازتعریف کردهاند. شجاعت نه به معنای آسیب زدن به دیگری، بلکه به معنای تلاش برای حفظ صلح و مراقبت از دیگران است و بنابراین، ادبیات کودکانه جنگ نه قهرمانانه، بلکه باید انسانی و واقعی باشد. بر پایه این دیدگاه اثباتی درباره تولید ادبیات کودکانه جنگ، سه محور در این آثار باید باشد: پایداری (مقاومت)، دلاوری (شجاعت) و آشتی (صلح).
ساختار کتاب
این کتاب سه فصل دارد، بدون فهرست که به تعبیر من میتوان آنها را به ترتیب «فصل خوزستان»، «فصل خراسان»، «فصل یاران» نامید؛ زیرا راوی در فصل اول در خوزستان میزید، در فصل دوم به خراسان میکوچد و در فصل سوم به نامهنگاری با یارانش در وطن میپردازد.
این کتاب از دید ماهوی، داستان نیست، بلکه ناداستانی خلاقانه به شمار میرود. ادبیات غیرداستانی یا ناداستان (Non-Fiction) کودکان که به آن ادبیات اطلاعاتی نیز گفته میشود و به مخاطبان درباره جهان آموزش میدهد و در این فرآیند آنان را سرگرم نیز میکند، چند ویژگی دارد:
۱. ساختار منطقی و مستدل استوار بر پایه تجربهها و مشاهدهها و دادهها و واقعیتها؛
۲. زبان روان و صریح با تأکید بر انتقال اطلاعات و تجربیات؛
۳. استناد به دادهها و منابع معتبر به جای خیالپردازی.
این نوع از نوشتهها به چند دسته تقسیم میشوند که آنها را به اختصار میتوان ناداستانهای توضیحی، ناداستانهای تقویمی، ناداستانهای تعلیمی، ناداستانهای ترغیبی و ناداستانهای تاریخی، خواند. این پنج رده، خود کمابیش بیست گونه ناداستان دربردارند
ناداستان خلاق ویژگیهای ادبی و هنری داستان را با تعهد به واقعیت ترکیب میکند تا همزمان از دید عاطفی در خواننده تأثیر بگذارد. این نوع از نوشتهها سه ویژگی دارند:
هنرورزی (بهرهگیری نثر از تشبیهات، استعارات و دیگر ابزارهای ادبی)؛
روایتگری (داستانگونه بودن)؛
تجربهنگاری (بازگویی دادهها و وقایع بدون دخل و تصرف، اما با ظرافتهای هنری به انگیزه انتقال احساسات، انگیزهها و دیدگاههای فردی).
ناداستانهای تاریخی یا ناداستانهای آفرینشی (Creative Nonfiction) به دو دسته تاریخ روایی (Narrative Nonfiction) و روایت تاریخی (Historical Fiction) تقسیم میشوند. تاریخ روایی شرح حالی داستانوار از زندگی واقعی بدون خیالپردازی است؛ چنانکه رویداد واقعی را با استفاده از عنصرها و شگردهای داستانسرایی در داستانهای تخیلی (شخصیت، دیالوگ و …) روایت میکند و روایت تاریخی آمیزه تاریخ و داستان به انگیزه گزارش رویدادهای گذشته است که شاید خط اصلی آن تخیلی باشد، اما پسزمینه، رویدادها و برخی از شخصیتهایش تاریخی و واقعیاند و این کتاب تاریخ روایی است و ویژگیهای آن را دارد.
نظر شما