بهگزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – رضا دستجردی: «گفتوگو درباره خدا» نوشته چارلز تالیافرو فیلسوف آمریکایی حوزه تئولوژی و فلسفه دین است با ترجمه کامران شهبازی از تازههای نشر کرگدن است که از مجموعه «گفتوگو اندیشی» به چاپ رسیده است. کتاب گفت وگویی خیالی است میان چهار نفر؛ یکی طبیعیگرایی سکولار که فکر میکند باور به خدا بهلحاظ علمی نامعتبر است؛ دیگری خداباوری که معتقد است خدایی همهچیزتوان، نیکو، همهچیزدان، واجبالوجود و جاودان وجود دارد که در تجربههای دینی تجلی مییابد؛ سومی ندانمگرایی که اعتقاد دارد ما نمیتوانیم یا حداقل هنوز نمیتوانیم بدانیم خداباوری درست است یا نه؛ و آخری که فکر میکند خدا ورای گفتار منطقی و مفاهیم بشری است و نمیتوان او را در تابوت مفاهیم و نظریات قرار داد. تالیافرو که خود تجربهای زیسته از جابهجایی میان الحاد، ندانمگرایی و خداباوری دارد، در این اثر نشان میدهد که چگونه موضع ما در برابر خدا تنها یک نظر فلسفی نیست، بلکه بهطور عمیق با هویت، ارزشها و روابط انسانیمان گره خورده است.
مولف بر این باور است که باور مذهبی و شکاکیت میتوانند عمیقاً بر کیستی ما اثر بگذارند. از نگاه او بهندرت پیش میآید که باور یا عدم باور به خدا فقط به امور فکری مربوط باشد؛ این باور میتواند تأثیر عمیقی بر ارزشها، عواطف و ارتباطات فرد بگذارد. از سوی دیگر، او قرار دادن خود در موضع «مخالف» در یک گفتوگوی دوستانه بر سر خدا را نیز بخشی حیاتی از شکلگیری باور درباره خدا میداند. او بحث میان خداباوران و خداناباوران را نوعی پژوهشی جمعی میداند که در آن اهدافی مشترک و فضائلی مشترک وجود دارد.

تالیافرو از فیلسوفان معاصر دین است که بیش از سه دهه در حوزه فلسفه دین، زیباییشناسی و اخلاق پژوهش کرده است. آنچه کتاب را قابل تأمل میکند، نهتنها تسلط نظری او، بلکه تجربه شخصیاش است: زمانی بیخدا بود، بعد به ندانمگرایی رسید و سرانجام خداباور شد. این جابهجاییها برای وی نه تغییرات سطحی، بلکه تحولات هویتی عمیق بودهاند که به تعبیر خودش «شبیه تبدیل شدن به انسانی کاملاً دیگر» بوده است. همین پیشینه باعث میشود که او به مخالفان خود با همدلی بنگرد و اهمیت «خودسنجی» را در فلسفه برجسته کند. از نگاه تالیافرو، فلسفه زمانی اصیل است که فرد را به تأمل درباره خطاهای احتمالی خودش وادارد. او این نگرش را هم در آثار قدیس توماس آکویناس و هم در فلسفه پراگماتیستی چارلز پیرس دنبال میکند. هر دو متفکرانی بودند که پیش از دفاع از موضع خود، استدلالهای مخالف را با دقت مطرح میکردند.
کتاب در قالب پنج «گفتو شنود» سامان یافته است. شخصیتها عبارتاند از: پت: طبیعیگرای سکولار که دین را نامعتبر و خرافی میداند و به علوم طبیعی بهعنوان تنها منبع معتبر حقیقت اعتماد دارد، کریس: خداباوری که معتقد به خدایی قادر، عالم، نیکو و واجبالوجود است، اما تعهدی به یک دین خاص ندارد، تونی: ندانمگرا که میگوید نمیتوانیم درباره درستی خداباوری یا الحاد حکم قطعی بدهیم، و لیز: کسی که معتقد است خدا را نمیتوان در چارچوب مفاهیم و استدلالهای انسانی محدود کرد. این چهار صدا در هر گفتوگو مواضع خود را توضیح میدهند، به نقد یکدیگر میپردازند و تلاش میکنند تا جای ممکن با ذهنی گشوده وارد بحث شوند.
گفتوگوی نخست: معرفی مواضع
در آغاز، هر شخصیت دیدگاه کلی خود را بیان میکند. پت بر اصالت علوم طبیعی و خطرات اخلاقی دین تأکید دارد. کریس بر ضرورت وجود خدا بهعنوان شرط وجود و تداوم جهان پافشاری میکند، لیز هشدار میدهد که هرگونه تعریف از خدا نوعی محدود کردن امر متعالی است، تونی نیز معتقد است که شواهد موجود ما را به تعلیق قضاوت فرا میخوانند.
گفتوگوی دوم: مفهوم سنتی خدا
در این بخش، شخصیتها درباره تعریف سنتی خدا بهعنوان موجودی قادر مطلق، عالم مطلق و خیر مطلق بحث میکنند. پرسشهای بنیادینی چون «آیا میتوان چنین موجودی را اثبات کرد؟» یا «آیا این تعریفها خود متناقض نیستند؟» در این فصل طرح میشود.
گفتوگوی سوم: استدلالها برای وجود خدا
چهار استدلال کلاسیک خداباوران – برهان کیهانشناختی، برهان نظم یا طراحی، برهان اخلاقی و برهان تجربه دینی – به بحث گذاشته میشوند. هر استدلال با ضد استدلالهایی روبهرو میشود که از سوی پت و تونی طرح میگردد. نویسنده کوشیده است تا تعادل میان له و علیه حفظ شود و خواننده احساس نکند با کتابی تبلیغی روبهرو است.
گفتوگوی چهارم: مسئله شر
این فصل از مهمترین بخشهای کتاب است. پرسش محوری این است: «چگونه میتوان وجود شر و رنجهای عظیم جهان را با باور به خدای خیرخواه و قادر مطلق جمع کرد؟» کریس میکوشد پاسخهایی ارائه دهد، اما پت و تونی با مثالهای تاریخی و عاطفی، مباحث را به چالش میکشند. لیز نیز بر این نکته پافشاری میکند که شاید خود پرسش از منظر انسانی محدودیت دارد.
گفتوگوی پنجم: مسائل معاصر در فلسفه دین
در پایان، موضوعاتی چون امکان باور به معجزات، باور به بهشت و جهنم، و مسئله تجسد (حلول خدا در انسان) طرح میشوند. اینجا تونی وارد صحنه میشود تا ندانمگرایی را بهعنوان بدیلی جدی معرفی کند. گفتوگوها با مجموعهای از پرسشهای باز برای تأمل خواننده به پایان میرسند.
تالیافرو با این اثر خود را در سنتی قرار میدهد که از محاورات افلاطون آغاز شده و تا هیوم و گالیله ادامه یافته است؛ فیلسوفانی که برای پرهیز از جزمیگرایی، بحثهای خود را در قالب دیالوگ تنظیم میکردند. بهویژه مقایسه او با گفتوگوی گالیله در باب منظومه خورشیدمحور نشان میدهد که چگونه قالب گفتوگو میتواند از شدت خصومتها بکاهد و ذهن خواننده را به روی امکانهای مختلف باز کند.
کتاب از چند منظر قابل توجه است. وجه نخست، تأکید بر خودسنجی است. نویسنده بارها یادآور میشود که فیلسوف باید همواره آماده باشد موضع خود را زیر سؤال ببرد. وجه دیگر، زبان دوستانه و غیرخصمانه است که در آن، برخلاف بسیاری از آثار معاصر در حوزه الحاد یا دفاع از ایمان که لحنی تند دارند، کتاب حاضر میکوشد با احترام به طرف مقابل به پیش برود. کارکرد آموزشی دیگر جنبه قابل تأمل این کتاب است. وجود پرسشهای پایانی در هر فصل باعث میشود کتاب برای کلاسهای فلسفه دین بسیار مناسب باشد. تعدد صداها وجه پایانی این اثر است. انتخاب چهار شخصیت با دیدگاههای متفاوت به خواننده امکان میدهد تا خود را در موقعیتهای مختلف تصور کند.
«گفتوگو درباره خدا» در ۱۸۸ صفحه بههمت نشر کرگدن منتشر شده است.
نظر شما