به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اراک، در این نشست، مرتضی لطیفی، استاد زبان و ادبیات فارسی، نخستین داستان مثنوی معنوی مولانا یعنی «پادشاه و کنیزک» را مورد بررسی قرار داد و بر تمایز میان «حکمت الهی» و «دانش صرف» تأکید کرد.
وی در سخنان خود گفت: در بیتهای ۱۴۴ تا ۱۸۱ دفتر نخست مثنوی، «حکیم درمانگر الهی» نماینده خرد، شفقت و نگاه کلگرایانه است، در حالیکه «طبیبان مغرور و بیتوکل» تنها نمایندگان عقل جزئی و محدود به علت و معلولهای ظاهریاند.
وی با اشاره به فرآیند درمانی مبتنی بر ارتباط همدلانه حکیم الهی با کنیزک افزود: مولوی در این بخش بر اهمیت گفتوگو، همدلی و درمان ژرف روان-تنی (سایکوسوماتیک) تأکید دارد؛ رویکردی که بعدها روانشناسان آن را «ارتباط همدلانه بالینی» نامیدند.
به گفته این استاد ادبیات فارسی، مولانا در داستان نخست خود بهروشنی نشان میدهد که دردهای بشری، اعم از عشقهای ناکام تا رنجهای عمیق اجتماعی و وجودی، با نگاه سطحی و عقل جزئی درمانپذیر نیست، بلکه نیازمند خرد حکیمانهاند.
او با استناد به ابیات ۱۵۲ و ۱۵۳ مثنوی خاطرنشان کرد: «خارهای رفته به روح و جان، نیازمند شیوههای درمانی عمیق و کلنگرانه هستند.»
لطیفی بیان کرد: مولوی میان دانایی و حکمت تفاوت قائل است. دانایی صرفاً انباشت اطلاعات است و ممکن است گرهای از کار انسان نگشاید، اما حکمت دانایی جهتدار و متکی بر خیر، عدالت، شفقت و اخلاق است. به همین دلیل، حکیم الاهی در داستان مولانا نماد این نگرش کلگرایانه است.

وی در ادامه با یادآوری سخن معروف انیشتین مبنی بر «بیکران بودن کهکشان و حماقت بشری»، نمونههایی از دردهای امروز انسان مانند فقر، جنگ، نابرابری و نابودی محیط زیست را برشمرد و تأکید کرد: از نگاه مولانا، درمان این جراحتها جز با حکمت، شفقت و عشق ممکن نیست.
نظرات