دوشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۳
تکرار تاریخ از مسیر دریا؛ بررسی تأثیر ناوگان‌های مردمی در مسئله فلسطین

نویسنده کتاب «الی بیت المقدس» گفت: زمانی که کتاب «الی بیت‌المقدس» منتشر شد و آن را در گروه‌های فعالان بین‌الملل پخش کردیم، بعضی دوستان این نقد را مطرح کردندکه این کاروان فقط یک حرکت نمادین بوده و چند نفر فقط رفته‌اند پرچمی تکان داده‌اند؛ اما واقعیت خیلی فراتر از این نگاه ساده‌انگارانه است.

سرویس میهن و مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا مائده مرویان حسینی، از سال ۲۰۰۶ و با پیروزی جریان مقاومت در انتخابات فلسطین، رژیم صهیونیستی محاصره‌ای همه‌جانبه را بر نوار غزه تحمیل کرد؛ محاصره‌ای که به‌تدریج این منطقه را به بزرگ‌ترین زندان روباز تاریخ تبدیل کرد. این محاصره، مردم غزه را از دسترسی به آب‌های آزاد، تجارت، تردد آزادانه و دریافت کمک‌های انسان‌دوستانه محروم کرده است.

تلاش‌های بین‌المللی برای شکستن محاصره غزه، به‌ویژه از مسیر دریا، از همان سال‌های آغازین آغاز شد. یکی از نخستین و مهم‌ترین این تلاش‌ها، اعزام کشتی «ماوی مرمره» توسط سازمان خیریه «IHH» ترکیه بود. این کشتی با حضور فعالانی از ملیت‌های مختلف، با هدف رساندن کمک‌های انسان‌دوستانه به غزه به راه افتاد. اما نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی در نزدیکی سواحل قبرس به آن یورش بردند که در نتیجه آن، ۱۰ تن از فعالان ترک به شهادت رسیدند.

در دی‌ماه ۱۳۸۷، همزمان با جنگ ۲۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه غزه، موجی از همبستگی مردمی در ایران شکل گرفت. دانشجویان و فعالان در فرودگاه‌ها تجمع کردند و خواستار اعزام به غزه برای کمک‌رسانی شدند. از دل این حرکت‌های خودجوش، اتحادیه بین‌المللی «امت واحده» شکل گرفت؛ نهادی که با گروه‌ها و تشکل‌های حامی فلسطین در کشورهای آسیایی ارتباط برقرار کرد و زمینه‌ساز شکل‌گیری کاروان زمینی «الی بیت‌المقدس» شد.

این کاروان مسیر خود را از کنار مزار گاندی در هند آغاز کرد و پس از عبور از پاکستان، ایران، ترکیه و سوریه، از طریق بندر لاذقیه و بندر العریش وارد غزه شد. فعالانی از کشورهای مختلف آسیایی و اروپایی در این کاروان حضور داشتند و پیام همبستگی ملت‌ها با مردم محاصره‌شده غزه را به جهانیان رساندند.

اکنون، پس از گذشت بیش از یک دهه از نخستین تلاش‌ها، بار دیگر یک کاروان دریایی بشردوستانه با نام «ناوگان جهانی صمود» عازم غزه شده است. این ناوگان متشکل از ده‌ها کشتی و صدها فعال از ۴۴ کشور جهان است که سفر خود را از بنادر اسپانیا آغاز کرده‌اند و قرار است در مسیر، کشتی‌های دیگری نیز از تونس و یونان به آن‌ها بپیوندند.

بر اساس اعلام برگزارکنندگان، نمایندگانی از شش قاره جهان در این ناوگان حضور دارند؛ هیئت‌هایی مستقل از دولت‌ها و احزاب سیاسی، که هدف مشترک آن‌ها شکستن محاصره غزه و رساندن کمک‌های حیاتی به مردم این منطقه است. فعالان حاضر در این ناوگان خواستار اقدام فوری و فشار جامعه جهانی بر رژیم صهیونیستی شده‌اند تا اجازه ورود این کشتی‌ها به غزه را صادر کند.

غزه‌ای که اکنون نزدیک به دو سال است در معرض جنگ، محاصره شدید، گرسنگی سیستماتیک و نسل‌کشی قرار دارد، همچنان چشم‌انتظار صدای همبستگی جهانی است.

در همین زمینه، با سیدمحمدمهدی پوریزدان‌پرست، عضو ایرانی کاروان بین‌المللی «الی بیت‌المقدس» گفت‌وگو کردیم؛ کاروانی که چند سال پیش با حضور فعالانی از کشورهای آسیایی و اروپایی برای امدادرسانی و حمایت از مردم غزه راهی این منطقه شد. پوریزدان‌پرست، خاطرات و روزنوشت‌های خود از این سفر را در قالب کتابی با عنوان الی بیت‌المقدس منتشر کرده است.

شما از اعضای کاروان بین‌المللی «الی بیت‌المقدس» بودید. این حرکت چگونه شکل گرفت و چه کشورها یا نهادهایی در سازمان‌دهی آن نقش داشتند؟ همچنین در طول مسیر با چه چالش‌ها و موانعی روبه‌رو شدید؟

کاروان «الی بیت‌المقدس» در واقع ادامه‌ی جریان و اتفاقی بود که از سال‌ها پیش آغاز شده بود. در آن مقطع، محاصره غزه هر روز شدیدتر می‌شد؛ محاصره‌ای که از سال ۲۰۰۶، پس از پیروزی جریان مقاومت در انتخابات فلسطین آغاز شده بود و به مرور، ابعاد مختلفی از جمله محاصره‌ی غذایی، دارویی و مرزی را در بر گرفت.

در سال ۲۰۱۱، وضعیت به جایی رسیده بود که بسیاری از ناظران از آن به‌عنوان بزرگ‌ترین محاصره‌ی تاریخ و بزرگ‌ترین زندان روباز جهان یاد می‌کردند. این موضوع به یک گفتمان جهانی تبدیل شده بود و بسیاری از مردم، فعالان و رسانه‌ها درباره آن صحبت می‌کردند.

در واقع، از همان سال ۲۰۰۶ که دولت قانونی فلسطین به قدرت رسید، رژیم صهیونیستی بلافاصله فرایند محاصره و دیوارکشی دور غزه را آغاز کرد، و این روند طی سال‌های بعد تشدید شد.

مردم غزه در آن دوران هم با محاصره‌ی غذایی مواجه بودند و هم با محاصره‌ی فیزیکی. رژیم صهیونیستی عملاً غزه را از جهان بیرون جدا کرده بود؛ نه اجازه ورود کالا می‌داد و نه اجازه خروج مردم. اما حدود دو سال پیش از کاروان «الی بیت‌المقدس»، کشتی «ماوی مرمره» از سوی ترکیه آغازگر مسیر دیگری شد؛ یک راه دریایی برای شکستن این محاصره.

در آن حرکت، فعالانی از ملیت‌های مختلف از آمریکا گرفته تا ترکیه و چند کشور دیگر گرد هم آمدند تا کمک‌های بشردوستانه به غزه برسانند. اما این کشتی در نزدیکی قبرس، هدف حمله نیروهای اسرائیلی قرار گرفت. چند نفر دستگیر شدند، و در این یورش، تعدادی نیز شهید یا مجروح شدند.

در همان سال، رهبر انقلاب اسلامی نیز به این موضوع واکنش نشان دادند و تأکید کردند که این شیوه از مقاومت مدنی یعنی تلاش برای شکستن محاصره از طریق اعزام کشتی‌های مردمی باید ادامه پیدا کند، در ابعاد گسترده‌تر و با اشکال مختلف. انها می‌گویند: «این مدل شکستن محاصره از طریق کشتی‌ها باید به اشکال مختلف و به تعداد مختلف تکرار شود و این جنایاتی که این‌ها انجام می‌دهند باید نمود پیدا کند و وجدان جهانی در برابرش قرار بگیرد.»

وقتی رهبری آن سخنان را مطرح کردند، موجی از انگیزه و حرکت میان دانشجویان ایجاد شد؛ به‌ویژه همان فعالانی که سال‌ها در مسائل جهان اسلام، مثل عراق، لبنان و فلسطین، حضوری جدی داشتند. همزمان با جنگ ۳۳ روزه حزب‌الله در لبنان، این بچه‌ها تلاش کردند کاروانی دانشجویی به لبنان بفرستند، اما موفق نشدند؛ تا پشت مرزها رفتند ولی دولت‌ها اجازه ورود ندادند.

در سال ۲۰۰۹، هم‌زمان با جنگ ۲۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه غزه، همان دانشجویان بار دیگر دست به کار شدند. این بار به فرودگاه‌ها رفتند و خواستار اعزام به فلسطین شدند؛ اتفاقی که بعدها به "قضیه‌ی فرودگاه غزه" معروف شد. آن‌ها می‌گفتند: «از همین فرودگاه ما را اعزام کنید.»

رهبری هم همان موقع از این حرکت‌ها تجلیل کردند و درباره این جوانان فرمودند: «این‌ها ما را یاد جوانانی می‌اندازند که مجاهدانه آمدند پای کار و حاضرند جان‌فشانی کنند.» همین جملات باعث شد بسیاری از فعالان، انگیزه بیشتری پیدا کنند تا حرکت‌های مردمی و مستقل برای حمایت از مردم غزه را ادامه دهند.

این گروه از فعالان دانشجویی، از سال ۲۰۰۹ تشکلی به نام «امت واحده» را ثبت کردند و شروع به برقراری ارتباط با تشکل‌های حامی فلسطین در کشورهای مختلف آسیایی کردند. آن‌ها توانستند شبکه‌ای گسترده از این تشکل‌ها را شناسایی و به هم متصل کنند؛ از ژاپن گرفته تا اندونزی، مالزی، هند، پاکستان، افغانستان و ترکیه.

ایده تشکیل کاروانی برای شکستن محاصره غزه پس از صحبت‌های رهبر انقلاب شکل گرفت؛ کاروانی که قرار بود از هند حرکت کند و مسیر خود را از پاکستان، ایران، ترکیه و سوریه ادامه دهد و نهایتاً از بندر لاذقیه وارد مصر شود.

در ابتدا، مصر اجازه ورود کاروان به خاک خود را نداد، اما به‌دلیل فشارهای بین‌المللی ناشی از حادثه کشتی «ماوی مرمره» و کشته شدن برخی اعضای کاروان قبلی، مصر و رژیم صهیونیستی ترجیح دادند سکوت کنند و اجازه عبور دهند. البته، به‌دلیل همین محدودیت‌ها، ایرانی‌ها پس از سوریه نتوانستند به مسیر ادامه دهند.

این حرکت، یکی از اتفاقات بزرگ و تاریخی بود؛ چرا که برای اولین بار، مرزهای غزه به‌طور زمینی شکسته شد و کمک‌ها به داخل نوار غزه رسید. خاطرات این سفر و حضور فعالان در غزه را می‌توانید در کتاب «از کشمیر تا کاراکاس» نوشته‌ی آقای روح‌الله رضوی بخوانید. ایشان که اصالتاً اهل کشمیر است اما در ایران بزرگ شده، همراه با دیگر فعالان، پرچم ایران را در غزه برافراشتند تا نمایندگی مردم ایران را نیز به جهانیان نشان دهند.

مرزها می‌شکند و حرکت‌های مردمی برای فلسطین در آن سال اوج می‌گیرد. همچنین تعداد زیادی از مردم فلسطین که در لبنان و کشورهای دیگر ساکن بودند، در یوم‌النکبه (روز تشکیل اسرائیل) به لب مرزها می‌روند، تلاش می‌کنند مرزها را بشکنند و وارد شوند. اسرائیل خیلی از افراد را آنجا می‌کشد. فلسطینی‌ها لاستیک آتش می‌زنند که دود جلوی دید اسرائیل را بگیرد، در بعضی مناطق می‌روند مرزها را که سیم خاردار دارند، تلاش می‌کنند وارد شوند؛ یک جاهایی موفق نمی‌شوند، یک جاهایی اما موفق می‌شوند و تعداد زیادی را آنجا اسرائیل می‌کشد.

اقدامات سرکوب‌گرانه رژیم صهیونیستی، زمینه‌ساز شکل‌گیری کاروان «الی بیت‌المقدس» شد؛ حرکتی که به ما امکان داد مردم کشورهای مختلف، از جمله لبنان، اردن و مصر را گرد هم بیاوریم و بدون دخالت دولت‌ها، به‌صورت مردمی و مستقل به سمت مرزهای فلسطین حرکت کنیم. هدف، یک چیز بود: مبارزه برای آزادی فلسطین.

طبیعتاً این نوع مبارزه با سختی‌ها و موانع زیادی همراه است، اما نکته مهم اینجاست که این حرکت‌ها به بزرگ‌ترین رسوایی برای رژیم صهیونیستی تبدیل شده‌اند. حرکتی که در ابتدا تنها با یک کشتی و حدود ۱۰۰ یا ۲۰۰ نفر در ترکیه آغاز شد، امروز آن‌قدر رشد کرده که ظرفیت بسیج چند صد هزار نفر از سراسر جهان را دارد. این همان چیزی است که رژیم صهیونیستی را نگران کرده: شکل‌گیری یک اراده بین‌المللی مردمی، فراتر از دولت‌ها، برای حمایت از مردم فلسطین و پایان دادن به محاصره.

کاروان «الی بیت‌المقدس» وقتی به ایران رسید، ما نیز به آن پیوستیم و همراهی‌اش کردیم. البته در طول مسیر با مشکلات زیادی روبه‌رو بودیم؛ به‌ویژه محدودیت‌هایی که کشورها برای ورود اعضای کاروان اعمال می‌کردند. تنوع ملیتی شرکت‌کنندگان یکی از چالش‌های اصلی بود؛ مثلاً حدود ۲۰ نفر از پاکستان، ۴۰ نفر از افغانستان، ۸۰ نفر از هند و تعدادی هم از ایران در کاروان حضور داشتند. هماهنگی بین این گروه‌ها و گرفتن ویزا برای عبور از کشورهای مختلف واقعاً کار دشواری بود.

دولت‌ها هم سخت‌گیری‌های خاص خود را داشتند. مثلاً دولت ترکیه اجازه ورود به برخی از اعضای کاروان، از جمله اتباع هند و لبنان را نداد. برای برخی از فعالان اندونزیایی هم شرط گذاشتند که اگر وارد خاک ترکیه شوند، تا سه سال حق ورود مجدد را نخواهند داشت.

از طرف دیگر، با مشکلات حمل‌ونقل و جابه‌جایی وسایل هم مواجه بودیم. من خودم معاون مسئول فرهنگی کاروان بودم و حجم زیادی از اقلام تبلیغاتی با خودمان داشتیم؛ از پوستر، پیکسل و پیشانی‌بند گرفته تا چفیه‌های فلسطینی و لباس‌هایی با شعارهای مقاومت. انتقال این وسایل بین کشورها، با توجه به بازرسی‌ها و قوانین سخت‌گیرانه، واقعاً کار سختی بود.

البته جمهوری اسلامی ایران به‌دلیل گفتمان حاکم بر نظام و همسویی کامل با هدف این حرکت، کمک‌های خوبی به کاروان کرد، اما با این حال، موانع و مشکلات متعددی در مسیر وجود داشت که تلاش جمعی همه اعضای کاروان برای عبور از آن‌ها ضروری بود.

اگر امروز به آن تجربه بازگردید، فکر می‌کنید هدف اصلی کاروان بیشتر جنبه‌ی نمادین و رسانه‌ای داشت یا واقعاً امیدوار بودید که بتوانید محاصره غزه را عملاً بشکنید؟ و از نظر خودتان، آیا در نهایت به اهداف مورد نظرتان دست پیدا کردید؟

کاروان «الی بیت‌المقدس» حامل یک پیام مهم بود. هدف اصلی ما رساندن این پیام به مردم منطقه و جهان بود؛ این‌که فلسطین نباید فراموش شود و باید همچنان در اولویت افکار عمومی باقی بماند. البته در کنار این، امیدوار بودیم بتوانیم محاصره را هم بشکنیم—نه به معنای فیزیکی یا عبور از مرزهای جغرافیایی، بلکه به معنای زیر سؤال بردن مشروعیت رژیم صهیونیستی، آن هم از طرف خود مردم.

نکته قابل توجه این بود که همراهان ما فقط مسلمانان نبودند؛ از بودایی‌های هندی گرفته تا ایرانیان شیعه، و حتی کسانی که اعتقادات دینی خاصی نداشتند، در این کاروان حضور داشتند. این تنوع انسانی، خود یک پیام جهانی بود.

پیش از آن هم کاروان‌هایی برای شکستن محاصره غزه شکل گرفته بودند، اما چیزی که کاروان ما را متمایز می‌کرد، گستردگی جغرافیایی و تنوع فرهنگی شرکت‌کنندگان بود. ما می‌خواستیم در همه جبهه‌ها این اعتراض دیده شود؛ نه فقط در خاورمیانه، بلکه از آسیا تا اروپا. هدف نهایی ما این بود که مشروعیت و موجودیت اسرائیل را از منظر افکار عمومی جهانیان زیر سوال ببریم—و تا حد زیادی هم به این هدف نزدیک شدیم.

فرض کنید روزی فرا برسد که مردمانی از سراسر جهان در کنار هم به مرزهای فلسطین اشغالی برسند، سیم‌های خاردار را بردارند و این رژیم را از سرزمین فلسطین بیرون کنند؛ ضربه‌ای بزرگ و خلاقانه که هیچ کشوری تاکنون تجربه نکرده است. ما معتقدیم که با این حرکت مردمی، به هدف اصلی‌مان رسیدیم؛ یعنی مشروعیت اسرائیل را به طور جدی زیر سؤال بردیم.

این حرکت حتی در آن سال‌ها حمایت گسترده‌ای از سوی سران مقاومت داشت؛ از جمله سید حسن نصرالله و اسماعیل هنیه که در سخنرانی‌های خود از این اقدام استقبال کردند و آن را گامی مهم در مسیر آزادی فلسطین دانستند.

کاروان شما در مسیر خود با استقبال گسترده مردمی در کشورهای مختلف مواجه شد، اما در رسانه‌های بین‌المللی تا چه اندازه پوشش داده شد؟ آیا شما احساس کردید که تصویر واقعی و پیام اصلی کاروان به درستی منعکس نشد یا سانسور شد؟

متأسفانه، واقعیت این است که بخش بزرگی از رسانه‌های جهانی در اختیار جریان‌های صهیونیستی قرار دارد؛ برای همین هم اخبار مرتبط با این کاروان یا سانسور شد یا بسیار محدود و سطحی پوشش داده شد. در حالی که طراحی این کاروان دقیق و هدفمند بود؛ قرار بود شهر به شهر، نقطه به نقطه حرکت کنیم تا پیام‌مان را مستقیماً به مردم برسانیم، نه صرفاً از طریق رسانه‌ها.

حرکت ما از مقبره گاندی در دهلی‌نو آغاز شد، به پاکستان رفتیم، سپس وارد ایران، بعد ترکیه و در نهایت قرار بود به لبنان برسیم. قرار بود فعالانی از جنوب آفریقا نیز از مسیر مصر به کاروان ملحق شوند و گروه‌هایی از اروپا هم خودشان را به لبنان و اردن برسانند. فقط تصور کنید چه حجمی از مردم، شهر به شهر با این کاروان همراه می‌شدند، چه تأثیر عظیمی می‌توانست در افکار عمومی جهان بگذارد—اما متأسفانه، بسیاری از این صحنه‌ها در رسانه‌های بین‌المللی دیده نشد.

ما بنا داشتیم که در استانبول نماز جمعه بخوانیم و برنامه فرهنگی برگزار کنیم، اما دولت ترکیه شدیداً کارشکنی کرد. آن‌ها واقعاً ما را اذیت کردند و تمام تلاششان را کردند که برنامه ما به‌هم بخورد. ترکیه همیشه سعی داشته این تصویر را در جهان اسلام بسازد که حامی اصلی فلسطین است، اما در واقعیت، روابط بسیار نزدیکی با رژیم صهیونیستی دارد. همین تناقض باعث می‌شد که با حرکت‌هایی مثل کاروان ما، که استقلال و مردمی‌بودنش خیلی برجسته بود، مخالفت کنند.

از طرف دیگر، در رسانه‌های بین‌المللی هم کاروان بازتاب جدی نداشت، که دلیلش مشخص است: کنترل رسانه‌ها توسط لابی‌های صهیونیستی.

حتی در داخل ایران هم آن‌طور که باید دیده نشد. یکی از دلایلش این بود که حرکت ما به روزهای پایانی سال خورده بود؛ مردم درگیر خرید شب عید بودند، شبکه‌ها و رسانه‌ها عملاً نیمه‌تعطیل شده بودند. متأسفانه فقط یکی دو خبرگزاری، مثل فارس‌نیوز، پوشش مناسبی از این حرکت داشتند و دیگر رسانه‌ها چندان توجهی نکردند.

امروز شاهد شکل‌گیری ناوگان جهانی «صمود» هستیم که از اسپانیا و تونس راهی غزه شده است. شما تجربه‌ی مستقیم حضور در یک کاروان بین‌المللی مشابه را داشته‌اید. به نظر شما این ناوگان تا چه اندازه شانس رسیدن به غزه را دارد؟ و مهم‌تر از آن، چقدر می‌تواند بر افکار عمومی جهان تأثیر بگذارد؟ از نگاه شما، فضای جهانی امروز چه تفاوت‌هایی با ۱۳ سال پیش، یعنی زمان حرکت کاروان «الی بیت‌المقدس»، پیدا کرده است؟

بنا بر تجربه‌ای که از اعزام کشتی‌های قبلی داریم، از جمله کاروان‌هایی که با مداخله مستقیم ارتش اسرائیل متوقف یا فعالانشان بازداشت شدند، فعالان به این نتیجه رسیده‌اند که برای بالا بردن شانس موفقیت، باید تعداد کشتی‌ها بیشتر باشد و حضور بین‌المللی پررنگ‌تری شکل بگیرد. ولی واقعیت این است که هیچ تضمینی وجود ندارد که ناوگان به غزه برسد، چون رژیم صهیونیستی معمولاً به هر قیمتی جلوی آن را می‌گیرد.

نکته‌ی مهم اینجاست که این حرکت‌ها، نظامی نیستند؛ هیچ سلاحی همراه ندارند. این تشکل‌های مردمی فقط به نیروی افکار عمومی و اراده‌ی جهانی تکیه می‌کنند. باید توجه داشت که قدرت مردمی را نباید دست‌کم گرفت. حتی اگر این ناوگان به غزه نرسد، پیامش را رسانده است. حرکت‌های به‌ظاهر نمادین مثل همین ناوگان «صمود»، شعارها و اهداف بزرگ‌تری را در دل خود دارند؛ و همین پیام رسانی، ضربه‌ای مهم به مشروعیت و چهره‌ی اسرائیل در سطح جهانی است.

ناوگان جهانی «صُمود» که از اسپانیا حرکت خود را آغاز کرده، تاکنون توانسته توجه گسترده‌ای از مخاطبان جهانی را به خود جلب کند. تفاوت اصلی این کاروان با تجربه‌های گذشته، قدرت رسانه‌ای پشت آن است. امروز فعالان حاضر در ناوگان به راحتی می‌توانند با گوشی‌های همراه خود لحظه‌به‌لحظه تصاویر و ویدئوها را ضبط و در فضای مجازی منتشر کنند، به‌طوری که پیام آن‌ها به سرعت در سطح جهانی پخش می‌شود.

افکار عمومی جهان نیز نسبت به سال‌های قبل تغییر قابل توجهی کرده است. جنگی که اسرائیل امروز علیه غزه به راه انداخته و جنایاتی که رخ داده، باعث بیداری و آگاهی بیشتر مردم دنیا شده است. به همین دلیل، حتی اگر ناوگان «صُمود» نتواند به غزه برسد، قدرت رسانه‌ای و پیام‌آوری آن بسیار بالاست.

این حرکت نمادین نشان‌دهنده آمادگی گسترده بشریت برای ایستادگی و تلاش در مسیر پایان دادن به اشغالگری و حذف رژیم اسرائیل است.

تکرار تاریخ از مسیر دریا؛ بررسی تأثیر ناوگان‌های مردمی در مسئله فلسطین

برخی معتقدند کاروان‌هایی مانند «الی بیت‌المقدس» یا ناوگان «صمود» صرفاً حرکت‌هایی نمادین هستند و تأثیر عملی خاصی ندارند. شما که تجربه مستقیم حضور در یکی از این کاروان‌ها را داشته‌اید، چه پاسخی به این نگاه دارید؟

یادم هست زمانی که کتاب «الی بیت‌المقدس» منتشر شد و آن را در گروه‌های فعالان بین‌الملل پخش کردیم، بعضی دوستان همین نقد را مطرح کردند—که این کاروان فقط یک حرکت نمادین بوده و چند نفر فقط رفته‌اند پرچمی تکان داده‌اند. اما واقعیت خیلی فراتر از این نگاه ساده‌انگارانه است.

در آن زمان، تعدادی از تشکل‌های مردمی از کشورهای مختلف به سمت غزه حرکت کردند تا مشروعیت رژیم صهیونیستی را زیر سؤال ببرند. باید توجه کنیم که سال‌ها ارتش اسرائیل را در رسانه‌های جهانی به عنوان «اخلاقی‌ترین ارتش جهان» معرفی می‌کردند. این یک دروغ بزرگ بود که با تبلیغات گسترده تثبیت شده بود. اما امروزه، با روشنگری‌هایی از این جنس، دل‌های مردم دنیا بیدار شده و ذات واقعی این رژیم برای بسیاری آشکار شده است.

ر جهانی که بسیاری از دولت‌ها همگام با اسرائیل حرکت می‌کنند، به دنبال عادی‌سازی روابط هستند و پیمان‌هایی مثل «پیمان ابراهیم» را پیش می‌برند، تنها چیزی که می‌تواند معادلات را بر هم بزند، اراده‌ی مردم است. اگر در سراسر جهان، اعتراضاتی علیه رژیم صهیونیستی شکل بگیرد، بدون شک می‌تواند ضربه‌ای جدی به این رژیم وارد کند.

همین حالا هم ما شاهد نتایج این فشار مردمی هستیم. اسرائیل از نظر اقتصادی دچار رکود شده، شرکت‌های بزرگ بین‌المللی که با این رژیم همکاری دارند، یکی‌یکی تحریم و بایکوت می‌شوند. برخی کشورها ناچار شده‌اند شعبات وابسته به اسرائیل را تعطیل کنند، چون مردم دیگر حاضر نیستند محصولات آن‌ها را بخرند.

این اتفاقات کوچک نیستند. همین حرکت‌های مردمی و کمپین‌های بایکوت، مشروعیت اسرائیل را در چشم افکار عمومی دنیا به‌شدت تضعیف کرده‌اند. امروز دیگر این رژیم نمی‌تواند با همان تصویر فریب‌کارانه‌ی گذشته، خودش را اخلاقی و متمدن نشان دهد.

در حال حاضر، می‌بینیم که حتی برخی کشورها که زمانی روابط نزدیکی با اسرائیل داشتند، دست به اقداماتی معنادار زده‌اند. مثلاً اسپانیا اخیراً به‌صورت نمادین روابط خود را با اسرائیل قطع کرده؛ یعنی تحریم‌های اقتصادی و تسلیحاتی علیه این رژیم وضع کرده است. یا هلند را ببینید—کشوری که در تاریخش به‌خاطر استعمار و برده‌داری شناخته می‌شود. اما به‌دلیل فشار افکار عمومی، وزرای دولت آن به‌صورت دسته‌جمعی استعفا دادند. این‌ها حرکاتی نمادین هستند، اما بسیار تأثیرگذارند.

اتفاقاتی که این روزها زیر پوست جوامع جهان در حال رخ دادن است، اتفاقات کوچکی نیست. در خود آمریکا، شاهد رشد اعتراضات ضدصهیونیستی هستیم؛ موج اسلام‌گرایی و گرایش به حقیقت‌خواهی در حال گسترش است. بنابراین، حتی اگر برخی حرکت‌ها ظاهراً فقط «نمادین» باشند، در واقعیت، یک گام بزرگ هستند. این حرکات بازخورد اجتماعی دارند، سیاست‌مداران را تحت فشار قرار می‌دهند و فضای افکار عمومی را تغییر می‌دهند. قضیه فلسطین امروز دیگر فقط یک دعوای مرزی یا سیاسی نیست؛ تبدیل شده به یک معیار وجدان جهانی.

بازتاب این حرکت‌ها، در حقیقت رساندن صدای مظلومیت مردم فلسطین به گوش جهانیان است. زمانی بود که اسرائیل آدم می‌کشت و با کمک ماشین تبلیغاتی‌اش آن را تطهیر می‌کرد؛ در حدی که خود را به‌عنوان «اخلاقی‌ترین ارتش جهان» جا زده بود. اما امروز دیگر آن دوره تمام شده. حرکت‌هایی مثل «ناوگان جهانی صمود» یا «الی بیت‌المقدس» و بازتاب گسترده‌شان در شبکه‌های اجتماعی، نشان داده‌اند که مردم جهان کم‌کم از چنبره‌ی این دروغ‌پردازی‌ها بیرون آمده‌اند و واکنش نشان می‌دهند.

البته هنوز هم بسیاری از مردم ناراحتند، اما کاری نمی‌کنند. اما امروز شاهد پدیده‌ای هستیم که عمیق‌تر از قبل است؛ فردی که نه مسلمان است، نه حتی دیندار، اما حاضر است برای دفاع از مردم فلسطین جانش را به خطر بیندازد، و صریح می‌گوید: «می‌دانم ممکن است کشته شوم، اما می‌خواهم بروم و شهید شوم.»

اینجاست که می‌فهمیم یک حرکت به ظاهر نمادین، می‌تواند یک تحول انسانی ایجاد کند. درست است که این حرکت‌ها در قالب نماد انجام می‌شوند، اما پیام‌شان واقعی، اثرگذار و در بسیاری از موارد، تعیین‌کننده است. این حرکت‌ها اگرچه سلاح ندارند، اما با وجدان بیدار ملت‌ها همراه‌اند—و همین، چیزی است که اسرائیل را به‌وحشت انداخته است.

روزی امام خمینی (ره) گفتند: «شاه باید برود» یا «اگر شاه فلان کند، سرنوشتش چنین خواهد شد.» این جملات را در دوران تبعید و بدون پشتوانه عملی بیان کردند. می‌شد آن‌ها را حرف‌هایی صرفاً نمادین دانست؛ اما ۱۵ سال بعد، همان حرف‌ها به واقعیت پیوست و با قیام ملت، انقلاب اسلامی شکل گرفت. اتفاقاتی که امروز درباره فلسطین می‌افتد نیز همین‌گونه است. اگر با چشم حقیقت به آن‌ها نگاه کنیم، می‌بینیم که این حرکات به ظاهر نمادین، ظرفیت آن را دارند که زمینه‌ساز یک تحول بزرگ انسانی و جهانی شوند.

همین حرکتی که برخی آن را صرفاً نمادین می‌دانند، در حقیقت مشروعیت رژیم صهیونیستی و حتی آمریکا را زیر سؤال می‌برد. ما بر این باوریم که این جنگ و موضع‌گیری در آن—چه در قالب حرکت‌های نمادین و چه اقدامات میدانی—یکی از نبردهای شگفت‌انگیز و سرنوشت‌ساز تاریخ بشر خواهد بود. در نظم کنونی جهان، که بر پایه سازمان ملل و مفهوم حقوق بشر آمریکایی شکل گرفته، دیگر فروپاشی دیده می‌شود و مشروعیت این نهادها به‌طور جدی مورد تردید قرار گرفته است. وقتی مردم خودشان کاروان و ناوگان راه می‌اندازند، در واقع می‌گویند دیگر به این نهادهای بین‌المللی امیدی نداریم؛ نهادهایی که با کوچک‌ترین اتفاق در برخی کشورها جنجال به پا می‌کردند، اما در برابر نسل‌کشی، محاصره و کشتار سیستماتیک در غزه فقط ابراز نگرانی می‌کنند و عملاً هیچ کاری نمی‌کنند. این حرکت‌های مردمی، هرچند نمادین، در واقع پیامی بسیار جدی به جهان مخابره می‌کنند: سازمان‌های بین‌المللی دیگر برای ما مشروعیت ندارند. و این خود، نویددهنده‌ی جهانی نو و آینده‌ای متفاوت است.

اگر با دقت به این موضوعات نگاه کنیم، درمی‌یابیم که بسیاری از حرکت‌های نمادین، از خیلی از تحرکات رسمی و دیپلماتیک مؤثرترند. حرکت نمادین به‌هیچ‌وجه به‌معنای بی‌اثری نیست. مثالی هست که می‌گوید: پادشاهی را فریب دادند و لباسی برایش دوختند که وجود نداشت. گفتند فقط افراد ناپاک نمی‌توانند این لباس را ببینند. پادشاه لخت در خیابان راه افتاد و کسی جرئت نمی‌کرد چیزی بگوید، چون از ترس متهم شدن به ناپاکی، سکوت کرده بودند. تا اینکه کودکی ساده‌دل فریاد زد: «پادشاه لخته!» همین یک جمله، همین حرکت نمادین، همه‌چیز را زیر و رو کرد.

امروز هم وضعیت همین‌گونه است. بسیاری از دولت‌ها، سازمان‌ها و نهادها جرئت گفتن حقیقت را ندارند. بعضی از آن‌ها خائن نیستند، اما وابستگی اقتصادی دارند، قدرت مقابله ندارند یا ملاحظات داخلی مانع‌شان می‌شود. اما حرکت‌های مردمی، این موانع را ندارند. وقتی گروهی از مردم جهان از ملیت‌های مختلف گرد هم می‌آیند و بدون وابستگی حرف دلشان را می‌زنند، در واقع حرف دل میلیون‌ها انسان را فریاد می‌زنند—حرفی که دیگران نمی‌توانند یا نمی‌خواهند بزنند.

وقتی چنین حرکت‌هایی بارها و بارها در قالب‌های مختلف تکرار شود، آن‌گاه می‌توان دید که همان یک کشتی که روزی خط‌شکنی کرد و دستگیر شد، آغازگر چه جریان بزرگی بوده است. امروز آن یک کشتی، تبدیل به چندین ناوگان شده است. در سال ۱۳۹۱، زمانی که کاروان «الی بیت‌المقدس» را به سمت غزه راه انداختیم، همزمان با آن، گروه تروریستی داعش در منطقه ظهور کرد. درست در همان روزهایی که در مسیر بازگشت بودیم، نخستین انفجارهای خیابانی در سوریه رخ داد. داعش را باید بخشی از پدافند اسرائیل و آمریکا دانست؛ همان‌طور که ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ رسماً گفت داعش را دولت اوباما به‌وجود آورده است.

واقعیت این است که اگر داعش به صحنه نمی‌آمد و منطقه را درگیر بحران‌های داخلی نمی‌کرد، آن یک کشتی "ماوی مرمره" و سپس کاروان "الی بیت‌المقدس"، می‌توانستند به یک موج عظیم جهانی تبدیل شوند؛ موجی که هر روز ملت‌ها را برای شکستن محاصره غزه به حرکت درمی‌آورد. امیدوارم این مسیر دوباره در اشکال مختلف احیا شود و این نوع حرکت‌ها مدام تکرار گردد. اگر اسرائیل نتواند با تولید بحران‌های ساختگی و بمب‌های خبری جلوی این جریان را بگیرد، در آینده‌ای نه‌چندان دور شاهد شکل‌گیری کاروان‌های مردمی متعدد برای حمایت از مردم غزه خواهیم بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها