سرویس میهن و مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): با گذشت دو ماه از جنگ ۱۲ روزه، سلسله نشستها و گفتوگوهایی از سوی جمعی از اندیشمندان، پژوهشگران و صاحبنظران پیرامون این رویداد برگزار شد که از جنبههای مختلف، روشنگر و راهگشا ارزیابی میشوند. این مباحث، زمینههای شناخت دقیقتر و تحلیلهای عمیقتری را در خصوص ابعاد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و انسانی این جنگ فراهم میآورند و بهعنوان نقطه شروعی برای مطالعات آتی پژوهشگران و بهویژه تاریخنگاران جنگ تلقی میشوند.
انتظار میرود مسیر پیگیری این مباحث از سوی نخبگان علمی ادامه یابد و با ارائه دیدگاهها و تحلیلهای مستند، امکان دسترسی به فهمی جامع و واقعبینانه از رخدادها فراهم شود. وقایعی که توسط روزنامهنگاران و اهالی رسانه در دل میدان حادثه ثبت و ضبط شدهاند، شایسته توجه ویژه تاریخورزان و محققان نیز هستند؛ چرا که آنان با شرح و تبیین زمینهها و بسترهای تاریخی، سیاسی و اجتماعی، میتوانند نقش مؤثری در آگاهیبخشی عمومی و روشنگری جامعه ایفا کنند.
در نهایت، این مباحث و نشستها نه تنها بستری برای بازخوانی و تحلیل جنگ ۱۲ روزه فراهم میکند، بلکه فرصتی است برای مستندسازی دقیق وقایع، ثبت خاطرات و روایتهای مستقیم و ارائه تصویری همهجانبه از رخدادهایی که تأثیر آنها فراتر از مرزهای ملی و تاریخی قابل مشاهده است. بدین ترتیب، پژوهشگران و تاریخنگاران با استفاده از این منابع و تحلیلها میتوانند نقشی کلیدی در حفظ حافظه تاریخی و ارتقای درک عمومی نسبت به این جنگ ایفا کنند.
در این راستا، درباره چالشهای تألیف و روایت جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل، با یکی از پژوهشگران حوزه دفاع مقدس، هادی قیصریانفرد، به گفتوگو پرداختیم تا از دیدگاه او نسبت به جمعآوری اسناد، تحلیل رویدادها و روایتگری دقیق این رخداد مطلع شویم.
به نظر شما، مهمترین دشواری در پیدا کردن منابع معتبر برای روایت جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل چیست؟
خوشبختانه مراکز اسنادی کشور همچون بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و مقاومت، مرکز اسناد وزارت امور خارجه، مرکز اسناد و تحقیقات جنگ و مرکز اسناد انقلاب اسلامی با هدف ثبت وضبط وقایع جنگ ۱۲ روزه و جلوگیری از نابودی و تحریف و فراموشی میراث گرانبهای خون فرماندهان، دانشمندان و شهدای میهن اسلامی نسبت به جمع آوری آثار و اسناد جنگ ۱۲ روزه در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی اقدام کردهاند. با این حال با توجه به حساسیت موضوع و همچنین فاصله زمانی بسیار اندکی که از این رویداد وجود دارد، بررسی همه ابعاد این رخداد دشوار است و علاوه بر آن برای دسترسی به اسناد رسمی و امنیتی نیز محدودیتهای زیادی وجود دارد که شاید در گذر زمان از این محدودیتها به میزان قابل ملاحظهای کاسته شود.
با توجه به محدودیت دسترسی به اسناد رسمی، چه راهکارهایی را برای جمعآوری دادههای دقیق پیشنهاد میکنید؟
در مرحله نخست لازم است مراکز تحقیقاتی و موسسات اسناد تاریخی و پژوهشی هر آنچه در ارتباط با جنگ ۱۲ موجود است؛ اعم از مصاحبه، گفتوگو، بیانیه و مواضع احزاب و جریانهای سیاسی، اظهار نظر مقامات لشکری و کشوری و… را جمع آوری و به صورت موضوعی دستهبندی و مستندسازی کنند. بعد از تجمیع اسناد، تألیف کتاب، مستندسازی رسانهای و تولید محتوا در دستور کار قرار بگیرد. دوم آنکه اهالی قلم و به طور ویژه تاریخنگاران و جامعهشناسان در فضایی هماندیشانه و صریح به واکاوی ناگفتههای این جنگ بپردازند.
چگونه میتوان در شرایطی که بخش عمده اطلاعات در اختیار رسانههای طرف درگیری است، اعتبار منابع را سنجید؟
امروزه فضایی زندگی ما در احاطه کامل رسانههای داخلی و خارجی و شبکههای اجتماعی مختلف قراردارد. بنابراین با حجم وسیعی از اطلاعات مواجه هستیم که ممکن است در میان آنها برخی روایتها و اخبار جعلی و کذب، آنهم به صورت هدفمند تولید گردند و در نتیجه بر افکار ما تأثیر منفی بگذارند. در این شرایط ما باید برای افزایش سطح آگاهی و فهم و درک مخاطبان نسبت به ایجاد و تقویت سواد رسانهای اقدامات جدی انجام بدهیم.
نکته بعد اعتبارسنجی و میزان صحت اخبار و منابع خبری است که در اختیار ما هستند. برای اعتبارسنجی منابع باید به محتوای روایتهای تولید شده توجه کنیم و اهداف آنان از تولید و بازنشر را بررسی کنیم. به عبارتی باید با یک ملاحظات خاص و با یک رویکرد انتقادی صحت و سقم اطلاعات و محتوای منابع خبری را بسنجیم.

احتمال دارد فشارهای رسانهای بر شکلگیری روایت تأثیر بگذارد؛ شما چگونه میتوانید در این شرایط، روایت مستقل خود را حفظ کنید؟
یکی از اهداف اصلی رسانهها و محافل سیاسی در جنگ روایتها، جریانسازی است. ما بایستی بتوانیم با خلاقیت و نوآوری روایت طرف مقابل را خنثی کنیم. البته در روایتسازی رعایت اصل شفافیت و صداقت بسیار مهم است. باید از بزرگنمایی یا کوچکنمایی، پرهیز کنیم، سرعت و دقت در انتشار، تکرار و استمرار در روایتسازی و توجه همزمان به مخاطب داخلی و جهانی اهمیت زیادی دارد. در موضوع جنگ ۱۲ روزه و حمله اسرائیل به ایران، ما باید روایتهای جهانی داشته باشیم تا مخاطبین خود در دنیا را تحت تاثیر روایت خود قرار بدهیم.
به نظر شما، چگونه میتوان میان ارائه واقعیت و حفظ بیطرفی توازن برقرار کرد؟
باید ضمن ارزش آفرینی، روایتی واقعبینانه ارائه داد. یکی از آفات روایت جنگ، علایق ذهنی نویسنده و مولف است. محقق نباید در پژوهش خود نسبت به موضوعات پیشداوری داشته باشد و علایق ذهنی خود را بر روایت غالب کند. تاریخ از دل روایتها ساخته میشود، و آینده از دل تاریخها شکل میگیرد. هر راوی، در برابر آیندگان مسئول است؛ نهفقط برای آنچه گفته، که برای آنچه نگفته، تحریف کرده یا بهزور به ذهنها تزریق کرده است. روایت اگر صادقانه، چندصدایی و واقعگرا باشد، زمینهساز همبستگی ملی است. اما اگر آمیخته با تحقیر، حذف و اغراق باشد، تبدیل به ابزاری برای تولید شکافهای پنهان در جامعه میشود. در شرایط اکنون ما نیازمند روایتی هستیم که نه روایت نظامی صرف باشد، نه فقط تحلیل سیاسی یا هیجان رسانهای، بلکه حاصل تلفیق حقیقت، همدلی و منافع ملی باشد. آنگونه که احمد کسروی در کتاب تاریخ مشروطه مینویسد: «دلبستگی به استقلال ایران و از دست ندادن هیچ گوشهای از آن باید مقصد اول باشد. ایرانیان باید به استقلال خود قیمت گذارند و دلبستگی نشان دهند اینجا خانه ماست. آنها که هزارها سال است استقلال خود را از دست دادهاند، میکوشند که آن را به دست آورند. ما که داریم چگونه از دست دهیم.»
بهتر است روایت این جنگ بیشتر تحلیلی باشد یا روایی (خاطرهمحور)؟ چرا؟
به طور کلی هم روایت تحلیلی و هم روایت خاطرهمحور برای جنگ به یک اندازه مهم هستند. جمله معروفی هست که ادبیات جنگ با شلیک اولین گلوله به دنیا میآید، در زمان جنگ رشد میکند و پس از پایان جنگ به بلوغ میرسد. انتظار داریم هم آثار تحلیلی و هم خاطرات در این باره منتشر شود. اگر از نگاه تاریخی به این پرسش پاسخ بدهم باید بگویم که شاید خاطرات، نزدیکترین روایت به جنگ باشند لذا برای تولید آثار تحلیلی بسیار حائز اهمیتند.
چگونه میتوان روایت ایرانی این جنگ را به گونهای ارائه کرد که در سطح بینالمللی هم مورد توجه قرار گیرد و هم دچار حذف نشود؟
از آنجا که زبان هنر و رسانه، زبانی ماندگار، قابل توجه و اثرگذار بر همگان است، بنابراین میتوان با خلق آثاری فاخرمثل فیلم، موسیقی، مستند و حتی کتاب یک روایت درست را به نسلهای آینده و ملتهای جهان منتقل کرد و ایرانیان را در مواجهه با این رخداد بهمثابه ملتی همدل، وطندوست و منسجم در سپهر جهانی معرفی کرد. راویان رسمی، اعم از مقامات سیاسی، فرماندهان، مسئولان دولتی یا شخصیتهای رسانهای، باید آگاه باشند که روایتشان نه تنها روایت «خود» آنها، بلکه در بسیاری موارد مرجع افکار عمومی و منبع تاریخنگاری نسلهای آینده خواهد بود. پس ما باید از روایت تقلیلگرا و تفرقهافکن که ممکن است خاطره جمعی را زخمی کند و به فضای وحدت ملی آسیب برساند دوری کنیم.
پیشبینی میکنید در سالهای آینده، اسناد تازهای منتشر شود که بر روایت این جنگ تأثیر بگذارد؟
قطعاً همین طور است. امروزه ابزارهای رسانهای متنوع و متعدد، از شبکههای اجتماعی تا پلتفرمهای دیجیتال و دسترسی آسان به اسناد و حضور مستقیم راویان اصلی مانند سیاسیون و نظامیان، فرصت بینظیری برای ثبت دقیق و بهموقع وقایع فراهم کرده است. از سوی دیگر اقدام به موقع مراکز اسنادی در جمعآوری اسناد جنگ ۱۲ روزه مانع از فراموشی آنان خواهد شد و به همین دلیل دست پژوهشگران برای روایتهای متعدد از زوایای مختلف بازتر و اثرگذارتر خواهد بود.
نظر شما