سه‌شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۸:۵۹
کلکسیون شما چه چیزی درباره شما می‌گوید؟

کتاب «جنون نجیب: روی تاریک مجموعه‌داری» نشان می‌دهد که اشیای گردآوری‌شده (کلکسیون)، فراتر از سلیقه، می‌توانند رازهایی از شخصیت، اضطراب‌ها و حتی «جنون» ما را فاش کنند. این کتاب، مجموعه‌داری را نه یک سرگرمی، بلکه یک خودنگاره‌ روانی می‌داند.

سرویس بین‌الملل خبرگزاری گتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: مجموعه‌داری، فعالیتی که اغلب با فضیلت‌هایی چون دانش، سلیقه و حفظ میراث فرهنگی گره خورده است، چهره‌ای دیگر نیز دارد؛ چهره‌ای که در کتاب «جنون نجیب: روی تاریک مجموعه‌داری از باستان تا امروز» (Noble Craziness: The Dark Side of Collecting from Antiquity to the Present) به قلم جیمز دل‌بورگو، استاد تاریخ دانشگاه راتگرز، به شکلی موشکافانه کالبدشکافی می‌شود.

این اثر که در آگوست ۲۰۲۵ توسط انتشارات W. W. Norton & Company به بازار عرضه شده است، از این فرض آشنا که مجموعه‌داران حافظان فرهیخته گذشته هستند، فراتر می‌رود. دل‌بورگو در این کتاب، به جای تکرار کلیشه‌ها، به سراغ «ایده فرهنگی» مجموعه‌داری می‌رود و نشان می‌دهد که چگونه در طول تاریخ، این علاقه به گردآوری اشیاء، اغلب با برچسب‌هایی چون انحراف، بت‌پرستی، غارت و حتی دشمنی با همان انسانیتی که مدعی پاسداری از آن است، همراه بوده است.

از بت‌پرستی مذهبی تا وسواس امپریالیستی

یکی از قدرتمندترین ایده‌هایی که دل‌بورگو در «جنون نجیب» به آن می‌پردازد، تقابل تاریخی میان دین و مجموعه‌داری است. او توضیح می‌دهد که ادیان بزرگ همواره با دیده تردید به این عمل نگریسته‌اند و آن را نه نشانی از تقوا، بلکه شکلی از بت‌پرستی دانسته‌اند. این کتاب با ارجاع به الهی‌دانانی چون ژان کالون، این پرسش بنیادین را مطرح می‌کند: چرا انسان باید به جای پرستش امر نامحدود (خدا)، به اشیاء محدود و مادی دل ببندد؟ این اتهام تنها به گذشته محدود نمی‌شود؛ دل‌بورگو با هوشمندی، خطی مستقیم از این نگاه مذهبی به وقایع تاریخی متاخرتر مانند انقلاب فرهنگی چین ترسیم می‌کند. در آن دوران، مجموعه‌داران به عنوان افرادی «منحط» و «بورژوا» هدف قرار گرفتند و آثار عتیقه‌شان نابود شد، چرا که این اشیاء نمادی از گذشته‌ای بی‌اعتبار تلقی می‌شدند. این تحلیل نشان می‌دهد که چگونه مفهوم «بت‌پرستی» در بسترهای زمانی و ایدئولوژیک مختلف، بازتولید شده است.

در بخشی دیگر، کتاب با انرژی ویژه‌ای به پیوند میان مجموعه‌داری و امپراتوری می‌پردازد. دل‌بورگو استدلال می‌کند کاوشگرانی که به «جهان‌های نو» سفر می‌کردند، اگرچه در ظاهر برای گسترش مرزهای دانش علمی ستایش می‌شدند، اما از همان ابتدا در قامت غارتگران نیز دیده می‌شدند. او با ذکر نمونه‌ی لرد الگین و مرمرهای پارتنون، به شعر مشهور بایرون استناد می‌کند که الگین را متهم به دریدن «آنچه گوت‌ها، ترک‌ها و زمان باقی گذاشته بودند» کرد. این نگاه، پیش از ظهور مطالعات پسااستعماری، نشان‌دهنده وجود یک وجدان انتقادی نسبت به تصاحب میراث فرهنگی دیگران بود. دل‌بورگو با کنار هم قرار دادن این دو محور – دین و امپراتوری – نشان می‌دهد که چگونه عمل به ظاهر خصوصی مجموعه‌داری، در واقع بازتابی از ساختارهای بزرگ‌تر قدرت، ایدئولوژی و سلطه بوده است.

چهره‌های جنون: از ملکه کریستینا تا نورمن بیتس

«جنون نجیب» در فصول مختلف خود، همچون یک «جعبه شگفتی» عمل می‌کند و تصویری چندوجهی از شخصیت مجموعه‌دار در فرهنگ و هنر ارائه می‌دهد. دل‌بورگو با بررسی طیف وسیعی از چهره‌ها، از کالیگولا و ماری آنتوانت گرفته تا شخصیت‌های داستانی مانند نورمن بیتس در فیلم «روانی» هیچکاک، نشان می‌دهد که چگونه ایده «خودِ رمانتیک مجموعه‌دار» همواره در سمت تاریک روان انسان کمین کرده است. او به این نکته اشاره می‌کند که مجموعه‌داری غالباً به عنوان قلمرویی مردانه شناخته شده و زنانی که به این عرصه وارد شده‌اند، اغلب با نگاهی منفی و کلیشه‌ای مواجه بوده‌اند. از ملکه کریستینای سوئد که به دلیل پوشیدن لباس مردانه و عدم تمایل به ازدواج مورد تمسخر قرار گرفت، تا کاترین کبیر، ولع زنان برای گردآوری اشیاء اغلب به عنوان امری «جسمانی» و «وقیحانه» تصویر شده است.

این کتاب همچنین به سراغ بازنمایی مجموعه‌داری در آثار نویسندگانی چون اسکار وایلد و اورهان پاموک و تحلیل‌های روان‌شناختی مانند نظریات فروید می‌رود که مجموعه‌داران را «عاشقان ناکام» می‌دانست. جالب آنکه دل‌بورگو این افسانه‌ها و روایت‌های فرهنگی را بر توضیحات خشک علمی روان‌شناسان امروزی ترجیح می‌دهد، چرا که معتقد است این روایت‌ها به درک عمیق‌تری از وسواس و شور انسانی منجر می‌شوند.

در نهایت، کتاب به یک جمع‌بندی متناقض‌نما و جذاب می‌رسد: همین وسواس و «جنون» است که به مجموعه‌داران وجهه‌ای ضدفرهنگی می‌بخشد. از آنجا که آن‌ها با انگیزه عشق و وفاداری به خویشتن عمل می‌کنند و نه سود مادی، به قهرمانانی تبدیل می‌شوند که سلیقه و هنجارهای عمومی را به چالش می‌کشند. این «جنون نجیب» در نهایت، ابزاری برای ابراز خودِ حقیقی آن‌هاست، هرچند این خود، پیچیده، جذاب و شاید هم کمی دیوانه باشد.

منبع: گاردین و آمازون

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها