پنجشنبه ۶ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۲:۵۱
اخوان یکی از سیاسی‌ترین شاعران معاصر بود

اصفهان- منیر سلطانپور، شاعر و نویسنده کتاب «فردیت در شعر معاصر» گفت: اخوان هرچند خودش ادعا می‌کرد که سیاسی نیست؛ اما به باور بسیاری از پژوهشگران، سیاسی‌ترین شاعر معاصر است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اصفهان، همزمان با سالگرد درگذشت مهدی اخوان ثالث، سیزدهمین جلسه از برنامه ماهانه «نشست واژه در ضیافت اندیشه» که به پاسداشت این شاعر اختصاص داشت در کتابخانه الغدیر خمینی‌شهر برگزار شد.

در این نشست منیر سلطانپور، شاعر و نویسنده کتاب «فردیت در شعر معاصر»، درباره خاستگاه اندیشه مهدی اخوان ثالث و زندگی او سخن گفت.

وی در ابتدای این نشست اظهار داشت: اخوان، شاعری است که با تلفیق سنت و نوگرایی توانست روح حماسی شعر خراسانی را با دغدغه‌های اجتماعی روزگار خود پیوند بزند و به یکی از تأثیرگذارترین شاعران قرن بیستم ایران بدل شود.از آن جایی که شعر دهه سی و چهل و شعر اخوان بیشتر سمبلیک و استعاری است و برای فهم استعاره‌ها باید آنها را رمزگشایی کنیم، ابتدا مروری بر زندگی پرفرازونشیب اخوان خواهم داشت. چون زندگی اخوان در شعرش متجلی شده است. سپس به آثار و اندیشه‌های اخوان و جایگاه او در ادبیات خواهم پرداخت.اخوان از آن دسته شاعرانی است که از طریق موسیقی به شعر رسیده است. اوایل دنبال موسیقی بوده و دور از چشم پدرش تار می‌زده است.

اخوان راجع به اولین شعرهایش می‌گوید: اولین شعرهایم با عاشقانه‌ها شروع شد. اما عشق به وطن و عشق به مردم تا آخر عمر در اخوان باقی ماند. در واقع اخوان در هر دو عشق به ناکامی می‌رسد. در دوران جوانی عاشق دختری گیلانی می‌شود؛ اما این عشق فرجام خوشی برای او ندارد. هنوز طعم آن شکست زیر زبانش بود که با کودتای ۲۸ مرداد روبرو شد و بعد مدتی را در زندان به سر برد و بعد از آن هم از لحاظ معیشت در فقر و نداری روزگار خود را گذراند.

سلطانپور افزود: اخوان یکی از سیاسی‌ترین شاعران معاصر بود. هرچند خودش ادعا می‌کرد که سیاسی نیست؛ اما به باور بسیاری از پژوهشگران اخوان، سیاسی‌ترین شاعر معاصر است.

این نویسنده در ادامه این نشست گفت: درواقع اخوان کمی بعد از کودتا به تهران می‌رود و در یکی از قرارهای حزبی که به‌ظاهر قرار بوده رفقایش را ببیند؛ ولی درواقع دام بوده است گرفتار می‌شود. محمد قهرمان، شاعر سبک هندی و از دوستان نزدیک اخوان و همچنین شفیعی کدکنی می‌گویند خود اخوان می‌گفت نیما یوشیج مرا لو داد. البته در همین‌جا لازم است که ذکر کنم که اخوان ثالث از شاخص‌ترین پیروان نیما است که در حوزه شعر نیما و ویژگی‌های آن جایگاه برجسته‌های دارد. شفیعی کدکنی درباره او می‌گوید: بهترین دفاع را از مکتب نیما، اخوان کرد. نیما راهی را آغاز کرد؛ اما کمال بخشیدن به این راه‌ورسم و معرفی علمی آن به دست اخوان انجام شد. محمد حقوقی در مقاله‌ای می‌نویسد اخوان در آثار پژوهشی خود گره‌های زبانی نیما را می‌گشاید و خوانندگان را برای ورود به فضای شعر نیمایی آماده می‌کند. اخوان در آثار تلاش می‌کند دلبستگان به شعر کلاسیک مانند اساتید دانشگاه و شاعران کلاسیک پرداز را به جهان شعر نیما دعوت کند.

سلطانپور ادامه داد: اخوان دو اثر تحقیقی راجع به کار نیما دارد: عطا و لقای نیما یوشیج و بدعت‌ها و بدایع نیما یوشیج. او در این دو اثر چنان به تمجید آثار و افکار نیما و عظمت شعر نو می‌پردازد که گویی تنها این نوع شعر، شعر ناب است. اخوان در کتاب عطا و لقای نیما یوشیج می‌نویسد: اگر از ما بپرسند برای کسب اعتبار و حیثیت جهانی در زمینه ادبیات چه کرده‌اید پاسخ می‌دهیم نیما را معرفی کردهایم. بخش اصلی کتاب بدعت‌ها و بدایع که خود اخوان از آن با عنوان «امالفصول» یاد می‌کند و نزدیک به نیمی از کتاب را در بر می‌گیرد؛ دفاعیه‌ای است بر اثبات حقانیت نیما در نوآوری وزنی‌اش.

اخوان یکی از سیاسی‌ترین شاعران معاصر بود

این نویسنده درباره آثار اخوان نیز گفت: از زوایای گوناگونی می‌توان به شعر اخوان نگاه کرد. اگر بخواهیم شاعری اخوان را دوره‌بندی کنیم فکر می‌کنم بهترین راه این است که برای او سه دوره در نظر بگیریم.اخوان در دوره اول شاعری خودشیفته شعر کهن بود و درواقع دست‌پرورده انجمن ادبی خراسان و به همین سبب در این دوره از محدوده سنت فراتر نمی‌رود. مهم‌ترین اثرش در این دوره کتاب «ارغنون» است. دوره سوم هم اخوان به شعر سنتی برمی‌گردد و اثر مهم این دوره کتاب «تو را ای کهن بوم‌وبر دوست دارم» است. اما دوره دوم دورهای است که اخوان به شعر نو روی می‌آورد و به قول نجف دریابندری انگار شعر نو او جمله معترض‌های بوده است بین این دو هلال. من در اینجا به‌اختصار به دوره اول و سوم می‌پردازم و باقی زمان را به دوره دوم اختصاص می‌دهم.

وی ادامه داد: دوره اول با کتاب ارغنون بیشتر شامل غزل‌های اخوان است. در این کتاب ۸۵ غزل وجود دارد و قصاید و قطعات بقیه بخش‌های این کتاب را در برمی‌گیرد. حتی تعدادی از چهارپاره‌های آغازین کتاب «زمستان» هم مربوطه به دوره اول شعر اخوان است. شعر اخوان در این دوره با همه زیبایی و شوری که دارد از جنس همان شعرهای معمولی فارسی است. نکته‌ای که باتوجه‌به شعرهای این کتاب ممکن است به ذهن برسد ردپای شهریار در بسیاری از غزل‌هاست. شهریار در آن زمان نخستین جلد دیوانش را به‌تازگی منتشر کرده بود.

وی گفت: لازم می‌دانم در همین‌جا به این نکته اشاره کنم که اغلب شعرهای عاشقانه اخوان از وجهی دیگر است. اخوان سخن از لب و مو و گیسوی معشوق نمی‌کند؛ بلکه با تأمل و تفکر در هستی، عشق را در همه اجزای زندگی متجلی می‌بیند. مثلاً نمونه‌های آشکار آن شعرهای «لحظه دیدار» و «دریچه‌ها» است که در آن پیوند عشق با زندگی امروز کاملاً پیداست.

این نویسنده گفت: دوره سوم شعر اخوان هم شامل کلاسیک‌هاست. این دوره را باید عصر بازگشت ادبی اخوان نام نهاد. در این دوره اخوان باز هم به قالب‌های سنتی می‌پردازد و به‌ندرت شعر نو می‌سراید. آخرین حادثه مهم تاریخ معاصر ایران در زندگی اخوان، انقلاب ۵۷ ایران بود. به‌تدریج یأس اجتماعی اخوان، جای خود را به یأس فردی و فلسفی می‌دهد و بیشتر به سرودن شعرهایی با اندیشه‌های پوچ‌گرایانه می‌پردازد. زندگی او در سال‌های پس از انقلاب بیشتر در خلوت و انزوا می‌گذرد. نه حادثه مهمی در زندگی او اتفاق می‌افتد و نه شعر خارق العادهای می‌سراید.

وی افزود: و اما دوره دوم شاعری اخوان؛ در این دوره از زندگی اخوان دو اتفاق مهم می‌افتد: اولاً اخوان با شعر نیما و اسلوب تازه او آشنا می‌شود. ثانیاً بعد از کودتای ۲۸ مرداد افکار و ذهنیات او به‌کلی متحول می‌شود. اخوان بعد از کودتای ۲۸ مرداد تا آخر عمر دیگر هیچ‌گاه به مسائل سیاسی و رخدادهای اجتماعی امیدوار نشد. هرگز دیگر سعادت و خوشبختی را در ایران باور نداشت و گهگاهی که کورسویی از امید در او پیدا می‌شود آن را خیال می‌پنداشت. درواقع همین ناامیدی که بعد از کودتا در وجود اخوان ریشه می‌کند (همراه با ضربه‌های دیگر زندگی‌اش) بارزترین موضوع شعری اخوان می‌شود و این‌گونه می‌شود که اخوان را شاعر ناامیدی و شکست می‌نامند.

این نویسنده در ادامه این نشست ادبی گفت: نکته جالب اینجاست که اخوان که در زندگی شخصی این‌قدر ضربه می‌خورد، چه در عشق شخصی و چه ازدست‌دادن فرزندان، اخوانی که پیوسته در مضیقه مالی قرار داشت، اخوانی که کودتا این‌گونه وجودش را به هم می‌ریزد، تخلص شعری‌اش امید است. شاید با این انتخاب می‌خواسته ذهن مخاطب شعرش را بیش از حد معمول متوجه نومیدی نهفته در شعرهایش کند. خودش در مقدمه کتاب «از این اوستا» این بیت را در همین مورد می‌نویسد:

گویند که امید و چه نومید، ندانند من مرثیه‌گوی وطن مرده خویشم

وی گفت: پس درواقع کمال شاعری اخوان در همین دوره است. اخوان در این دوره شاعری اجتماع‌گرا، روایتگر و نوپرداز است. بیشتر شعرهای کتاب «زمستان»، «آخر شاهنامه»، «از این اوستا»، «در حیاط کوچه پاییز در زندان» و «زندگی می‌گوید؛ اما باید زیست» در این دوره سروده شده است. اخوان در همین دوره است که به قول شفیعی کدکنی تبدیل به یکی از بزرگ‌ترین شخصیت‌های ادبی چند قرن اخیر می‌شود.

وی افزود: در دوره دوم شاعری اخوان، خود شاعر می‌گوید من کوشیده‌ام از راه میان‌بر، از خراسان به مازندران بروم، از خراسان دیروز به مازندران امروز. آنجا که به مازندران می‌رود، با تحولی که در زندگی اجتماعی و فردی او راه می‌یابد، مسیر اندیشه و تفکر او نیز دگرگون می‌شود. نظرش درباره شعر و میدان سنجش و نقد آن، رنگی دیگر به خود می‌گیرد و به راهی درست می‌انجامد.

با تحولی که در زندگی اجتماعی و فردی او راه می‌یابد مسیر اندیشه و تفکر او نیز دگرگون می‌شود. از این نقطه می‌کوشد تا جز آنچه که خودش احساس کرده، همه چیز را در شعرش منعکس نکند.

وی گفت: اخوان در این دوره محیط خود را می‌بیند و جز آن هیچ. در محیط خودش هم درواقع زمستان است و تاریکی و هوای سرد. آشنایی‌ها و دوستی‌های بربادرفته و معصومیت‌های دروغین. در چنین حالتی امیدوار بودن و مردم را به امیدواری فراخواندن فریب است و نیرنگ و این کار از شاعری که صراحت لهجه و صداقت بیان دارد ساخته نیست و این‌گونه است که شعری جاودانه چون زمستان را می‌سراید. اخوان خود می‌گوید اصلی‌ترین مضمون شعری من زمستان است. من کارم شعر بود و سرودن و وظیفه داشتم دنیای زمستانی و زمستان زده روزگار خود را توصیف کنم و اولین قطعه‌ای که در این زمینه سرودم همین شعر زمستان بود که رنگ اصلی شعرهای بعدی مرا مشخص کرد. من در این شعر، محیط زندگی آن سال‌های خفقان را ترسیم کرده‌ام.

وی ادامه داد: اخوان پس از سرودن این شعر چند مصاحبه می‌کند و مسیر شعری خود را توضیح می‌دهد. اخوان می‌گوید سعی من در این است شعر بگویم، نه اینکه از مسائل گذرا حرف بزنم. من درباره سردی هوا و گرانی زغال حرف نمی‌زنم. من به زمستان به‌عنوان یکی از چهارفصل سال نگاه نمی‌کنم، بلکه زمستان را با کلیتش تماشا می‌کنم.زمستان یک شعر سمبلیک قوی است و ازنظر تصویری بسیار غنی است. زمستان نماد انجماد سیاسی است. تاریکی نماد مبهم بودن آینده است. سرما ما را به شکنجه و فضای امنیتی و ترس هدایت می‌کند، سرخی بعد از سحرگه، نماد صبح امید و آزادی است. به‌طورکلی می‌توانیم بگوییم نماد اختصاصی شعر اخوان، زمستان است.

سلطانپور در پایان این بخش از نشست گفت: نمادهای بسیار قوی در شعر اخوان وجود دارد.اخوان وقتی بعد از کودتای ۲۸ مرداد زندانی می‌شود، در زندان در شهریور ۱۳۳۳ شعر فریاد را می‌سراید.

وی گفت: اخوان با این شعر اوضاع وخیم سیاسی‌اجتماعی آن دوران را نشان می‌دهد. خانه نماد وطن است. این خانه در حال فروپاشی است. آرمان‌های اجتماعی است که دارد فرومی‌پاشد. شاعر در این شعر از امیدهای ازدست‌رفته و سرزمین خورده سخن می‌گوید.یک نمونه دیگر شعر شکوهمند «کتیبه» است. کتیبه شعری است با جزئیات بسیار زیبا است. تصویری از افراد یک جامعه، زن و مرد و پیر و جوان که خسته و پیوسته‌اند. پیوسته هستند؛ چون گرفتار زنجیرند و با زنجیر به یکدیگر وصل هستند. در این وضعیت ندایی، این انسان‌های در زنجیر را مخاطب قرار می‌دهد. پای در زنجیریان نمی‌دانند ندا از کجا و از کیست، واقعیت است یا رویا و حتی تلاشی برای شناختن محل و گوینده ندا به عمل نمی‌آورند و درنهایت یک نفر از جمع همگان را تشویق به حرکت می‌کند و شخصی با زنجیر سبک‌تر را به بالای تخته‌سنگ می‌فرستند و او روی تخته‌سنگ را می‌خواند: کسی راز مرا داند که ازاین‌رو به آن رویم بگرداند. همه با هم تلاش می‌کنند که سنگ را از این به روی دیگر برگردانند؛ بلکه با این کار از زنجیرها رها شوند و شرایط جدیدی را برای خود رقم بزنند و پایان کار بسیار دردآور است. وقتی با تلاش فراوان و هزینه‌های بسیار سنگ را ازاین‌رو به آن رو برمی‌گردانند یک اتفاق باورنکردنی می‌افتد. سمت دیگر سنگ هم چنین است: کسی راز مرا داند که ازاین‌رو به آن رویم بگرداند. امیدها و رؤیاهای مردم در این جامعه هزینه شده و آنها با خستگی فراوان و روح فرسوده مأیوس می‌شوند.

وی ادامه داد: اخوان در جایی می‌نویسد: من درواقع تنها شعری را شعر می‌شناسم که اجتماعی باشد. یعنی شعری که جای انسان پوینده و جای انسان هنرمند را در زمین و زمانه مشخص کند و نشان دهد که انسان اهل کدام یک از طرفین مبارزه است بین حق باطل. شاعر باید مشخص کند در کدام اردو قرار دارد؛ اردوی ناحق و ستم یا اردوی شرف و رنج و مبارزه انسان‌ها.

در پایان این نشست ادبی حسین حاجی هاشمی، محسن نیکنام، فارسی، دبیر انجمن ققنوس، کاکایی دبیر انجمن قلم، استاد حداد، غلامحسینی و خانم شفیعی اشعار خود را برای مخاطبان خواندند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها