سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، طاهره مهری - بدون گذشته آیندهای هم در کار نخواهد بود. انسان بدون گذشته انسان بیحافظهای است و انسان بیحافظه، انسانی است که گذشته را فراموش کرده و از یاد برده است. چنین انسانی از هویت خود بیخبر است و در مورد آینده نیز نمیتواند تصمیم درستی بگیرد. پیرامون اینکه برای مطالعه تاریخ بهتر است از کدام کتاب آغاز کنیم با دکتر میثم غلامپور، تاریخشناس، پژوهشگر و نویسنده کتاب «دماوند» به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:

اولین کتاب تاریخی که خواندید کدام کتاب بود؟
تا آنجایی که خاطرم هست از سالهای مدرسه به خواندن کتابهایی که از جنبههای مختلف اطلاعات عمومی ارائه میکردند، علاقه داشتم. اصلاً انگار به دانستن علاقه داشتم. یادم هست دایرهالمعارف کوچکی داشتم که ویژه دانشآموزان بود و آن کتاب را خیلی دوست داشتم و بارها به بهانههای مختلف به آن رجوع میکردم و کسب اطلاعات درباره موضوعات مختلف احساس خوشایندی به من میداد. کتابهای تاریخ مدرسه را هم با اینکه خیلیها از آن فراری بودند، دوست داشتم اما آن سالها هیچ وقت به ذهنم خطور نمیکرد که روزی رشته تاریخ را برای ادامه تحصیل انتخاب کنم. علاقه خاصم به رشته تاریخ و مطالعات جدیتر تاریخیام به دوره کارشناسیام برمیگردد. در آن دوره بود که آرامآرام چشم باز کردم و دیدم خیلی از کتابهایی که از کتابخانه دانشگاه امانت میبرم، کتابهای تاریخی هستند. به طور خاص شاید سخت باشد یک کتاب را نام ببرم ولی اگر قرار به نام بردن از یک کتاب باشد، باید از کتاب «نگاهی به تاریخ جهان» یاد کنم. این کتاب شاید به معنای تام و تمام یک کتاب تاریخی تخصصی نباشد ولی جواهر لعل نهرو، مبارز و سیاستمدار هندی در آن در قالب نامههایی از زندان به دخترش مروری دارد بر تاریخ جهان از نگاه خودش. چاپ نخست این کتاب با ترجمه خوب محمود تفضلی به سال ۱۳۳۸ برمیگردد اما بعد از آن بارها و بارها تجدیدچاپ شده است. این کتاب سه جلدی هدیه دایی فرهیخته و فرزانهام زندهیاد مهندس محسن حاجعلیبیگی بود. آن سالها بیشترِ رفتوآمدهایم در تهران با اتوبوس بود و با توجه به مسافت و ترافیک خیابانها توی اتوبوس زمان بلااستفادهای داشتم و دوست داشتم از آن بهتر استفاده کنم. برای همین یک روز یکی از مجلدات این کتاب را توی کیفم گذاشتم تا موقع برگشت از مطب دندانپزشکی به خانه توی اتوبوس، آن را تورقی کنم. این اتفاق هم افتاد و موقع برگشت خیلی بیمقدمه یکی از فصلهای اواسط کتاب را باز کردم؛ فصلی که درباره جنگهای صلیبی بود و شروع کردم به خواندن. با اینکه موضوع چندان جذابی شاید به نظر نرسد اما آن چند دقیقه مطالعه کار خودش را کرد و زمینهای شد برای خواندن کتابهای تاریخی بیشتر. لذتی به من داد که به جانم نشست و میتوانم از آن چند دقیقه و چند صفحه مطالعه به عنوان نقطه عطفی در مطالعات تاریخیام یاد کنم.

چرا به مطالعه در زمینه تاریخ علاقهمند شدهاید؟
اینکه چرا به مطالعات تاریخی علاقهمند شدم، همانطور که عرض کردم اوایل بیشتر به خاطر علاقهام به کسب اطلاعات درباره موضوعات مختلف بود. ضمن اینکه چون فعالیت روزنامهنگاری هم میکردم، این مطالعات خیلی به کمکم میآمد. بعدها اما دلایل و انگیزههای دیگری هم برای مطالعات تاریخیام پیدا کردم. برای مثال یکی از انگیزههایم برای خواندن تاریخ، پرسشها و دغدغههای هویتی بود که داشتم و دارم. دلایل دیگری هم بوده؛ مثلاً یکی از دلایلم این بوده که احساس میکنم و باور دارم مطالعات تاریخی بهخصوص مطالعه در حوزههای تاریخ اجتماعی و فرهنگی که هر دو از حوزههای نسبتاً جدید مطالعات تاریخی هستند، در انتخابها و فعالیتها و کنشهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگیام خیلی یاریگرم بوده است.
در کل انتظار ما از تاریخ چه باید باشد؟
از جمله انتظارهایی که از خواندن تاریخ میتوان داشت، به دست آوردن نگاه جامعتر و دید وسیعتر به موضوعات مختلف است. درواقع تاریخ کمک میکند در امور مختلف قضاوتهای منصفانهتری داشته باشیم و این نکته خیلی کاربردی و مهمی است. آنهایی که نگاه صفر و صدی به اتفاقها و آدمها دارند و گرفتار حب و بغضها هستند، معمولاً یا تاریخ نخواندهاند یا اینکه اگر خواندهاند، کم و ناقص خواندهاند و این خودش البته نیاز به آسیبشناسی دارد و الان مجالی برای وارد شدن به آن نیست. درکل تاریخ خواندن به ما یاد میدهد که همیشه و در هر حالتی به همه آدمها حتی به دو طرف یک جنگ میشود حق داد و البته این معنایش تائید هر دو طرف نیست؛ درواقع منظور این است که میشود هر دو طرف را فهمید. درک این نکته ظریف یکی از گمشدههای امروز ماست و چیزی است که راه را برای گفتوگو و پیدا کردن راهحل در امور و مسائل معاصر باز میکند و آن را میتوانیم از فواید تاریخ خواندن بدانیم.
کسانی که میخواهند مطالعه در حوزه تاریخ را آغاز کنند از چه کتابهایی شروع کنند؟
واقعیت است که در این زمینه نسخه واحدی نمیتوان ارائه داد و اینکه چه کتاب یا کتابهایی را پیشنهاد بدهیم، بستگی به عوامل مختلفی از جمله مقطع تاریخی و حوزه جغرافیایی مورد علاقه، سن، میزان تحصیلات و مطالعات و نیز انگیزه و هدف مخاطب از مطالعه دارد. با این همه به نظرم میشود قواعدی کلی را مطرح کرد تا مخاطب برای انتخاب کتاب، آنها را ملاک قرار دهد. مثلاً اینکه بهتر است مخاطب درباره هر حوزه تاریخی که میخواهد مطالعه کند، قبلش مروری اجمالی داشته باشد به تاریخ جامعتری که آن حوزه را پوشش میدهد؛ یعنی آن حوزه را به عنوان جزئی از یک کل در نظر بگیرد. اینگونه دید بهتری نسبت به موضوع پیدا میکند. برای نمونه کسی که میخواهد درباره تاریخ دوره صفویه مطالعه کند، خیلی خوب است که ابتدا حداقل درباره تاریخ ایران دوره اسلامی کتاب یا کتابهایی را بخواند و بعد به طور خاص به دوره صفویه بپردازد. برای انتخاب کتاب مناسب، ملاکهایی مثل کیفیت ناشر یا نویسنده یا مترجم کتاب هم میتواند راهنمای خوبی برای انتخاب باشد.
نظر شما