سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - زهرا سلیمانی اقدم: اگر بپذیریم که «والد» بهسادگی به هر کسی اطلاق میشود که توانسته شریک یا امکانی برای تولید مثل بیابد، آنگاه ناگزیر باید اعتراف کنیم که انسانهای خلافکار، کلاهبردار، عصبی، دروغگو، قاتل و کوتهفکر نیز میتوانند صاحب فرزند باشند و در جایگاه والدین قرار گیرند.
بالاتر از این، باید بپذیریم که هر یک از ما ممکن است فرزند یکی از همین انسانها باشیم.

- گریزی از فرزند بودن نیست
میدانیم که گریزی از فرزندِ کسی بودن نیست؛ چرا که ما خود، والدینمان را انتخاب نکردهایم. اما آیا میتوان راهکاری یافت که از میراث خانوادگی و تأثیرات والدین خود در امان بمانیم؟ شاید تا اینجای بحث، عده ای با خیال آسوده نفسی بکشند و بگوید: «این قصه شامل حال من نمیشود؛ چرا که پدر و مادری خلافکار یا کلاهبردار نداشتهام.»
اما قضیه به این سادگی نیست.
آلن دوباتن در کتاب خود با عنوان «تار عنکبوت والدین و رهایی از آن» از والدینی سخن میگوید که خواسته یا ناخواسته، مشکلات حلنشدهی خود را به فرزندانشان منتقل میکنند. او در فصل دوم کتاب، به انواع مشکلات و نارساییهای والدین دشوار میپردازد: از والدین مشغول و بیتوجه گرفته تا والدین بیش از حد محافظ، والدینی که در ازدواجی ناکام گرفتار شدهاند، والدین کنترلگر، والدینی با اضطراب اجتماعی، والدین خشمگین، دستپاچه و مستأصل، کمرو، دمدمیمزاج، یا حتی اقواگر.
دوباتن در مجموع، نزدیک به هجده گونه از والدین دشوار را معرفی و دستهبندی میکند؛ دستهبندیای که تنها معدود کسانی میتوانند والدین خود را از ذیل آن بیرون کشیده و مصون بدانند.
از اینرو، میتوان گفت ما همه، بیاستثنا، مخاطبان این کتاب هستیم.
- حتی گریزی از کودکی نیست
نکتهی دومی که میتوان در دفاع از ضرورت خوانش این کتاب به مخاطب ارائه داد، مسئله ناتوانی در گریز از دوران کودکی است. ذهن انسان در فاصله سنی یک تا ده سالگی، بهشدت تأثیرپذیر است. ذهن کودک در این دوران، بهگونهای خارقالعاده با محیط پیرامون خود هماهنگ و سازگار میشود؛ بهگونهای که میتوان گفت بخش بزرگی از هویت ما، بهشکل قطعی و تقریباً دائمی، در همین سالها شکل میگیرد.
از همینرو، ما ناچاریم با کودکیمان روبهرو شویم، چرا که انچه اکنون هستیم حاصل آن دوران است. این دوران، نقشی عظیم در تعیین مسیر زندگی بزرگسالی ما ایفا میکند؛ از خلقوخو و سطح اضطراب گرفته تا عزتنفس، گرایشهای جنسی و توانایی تجربهی خوشبختی، همه میتوانند ریشه در آن سالهای نخست داشته باشند.
اما اکنون که دیگر کودک نیستیم چه باید کرد؟ اکنون که توانایی اندیشیدن آزادانه را بهدست آوردهایم، این فرصت ارزشمند برایمان فراهم شده تا با تأمل در گذشته دریابیم که چه بودهایم و چگونه به آنچه اکنون هستیم، بدل شدهایم.

- غیر تخصصی اما دوستانه و تاثیرگذار
کتاب «تار عنکبوت والدین و رهایی از آن»، از مجموعه آثار The School of Life ، به حل مشکلات دوران کودکی دشوار میپردازد. کتاب بهجای روی آوردن به مچگیری یا سرزنش والدین، مخاطب را به درک و آگاهی از میراث روانیشان دعوت میکند.
این اثر با ارائه چارچوبی تازه و ایدههایی روشن و منطقی، راهحلهای عملی برای فرصت یافتن آزادی از میراث والدین ارائه میدهد.
نویسنده بحث بزرگی را در مقدمه مطرح میکند؛ اینکه چگونه روان انسان بین سنین ۱ تا ۱۰ بسیار پذیرشپذیر است، و این تجربههای اولیه میتوانند هویت ما را شکل دهند و تا حد زیادی دائمی باشند.
کتاب پس از این مقدمه، ویژگیهای یک والد خوب را معرفی میکند: کسی که قضاوت نمیکند، گوش میدهد، و نیازی بیش از حد به توجه فرزندان ندارد؛ کسی که آرام است و مهارت بازی و همراهی را نیز میداند. پس از آن، دستهبندیهای مختلفی از والدین «دشواریساز» ارائه میشود: والدین مشغول، بیش از حد محافظ، کنترلگر، والدینی که در ازدواجهایی ناسازگار هستند، یا والدینی که دچار اضطراب اجتماعی، خشم، یا رفتارهای دمدمیمزاج و مستبداند.
نویسنده با کمک چکلیستهایی انواع رفتار والدین و علائم آن را معرفی میکند تا خواننده بتواند تجربهی خود را شناسایی کند، و در پایان بخشی برای تمرینهای عملی جهت عبور از دوران وابستگیهای دشوار والدینی دارد. آلن دوباتن هدف را همواره حرکت به سوی «آغاز جدید» و آزادی روانی می داند.
کتاب «تار عنکبوت والدین و رهایی از آن» نوشتهی آلن دوباتن و ترجمهی بنفشه شریفیخو، در ۱۹۸ صفحه که شامل ۵ فصل اصلی می شود توسط انتشارات کتابسرای نیک، منتشر و وارد بازار کتاب شده است.
نظر شما