دوشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
در ستایش امر سیاسی

انریکه دوسل در این کتاب، سیاست را به‌مثابه کنش حیات‌بخش، همبستگی‌زا و آزادی‌بخش مطرح می‌کند. اثر، آینه جهان پس از امپریالیسم، نئولیبرالیسم و مدرنیته غرب‌محور است.

به‌گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): «بیست تز در باب سیاست» نوشته انریکه دوسل فیلسوف، مورخ و نظریه‌پرداز آرژانتینی – مکزیکی با ترجمه هومن کاسبی، از جمله آثار نشر لگا است. همچنان که در معرفی اثر آمده، کتاب در درجه اول متوجه جوانان است، کسانی که باید بفهمند رسالت شریف سیاست، وظیفه میهنی و جمعی است.

به باور ادواردو مندیتا فیلسوف سیاسی در پیشگفتار کتاب، امروزه که مناسبات قدرت تحت سیطره الگوهای نئولیبرالی، منطق سرمایه و منطق فناورانه شکل گرفته‌اند، سیاست روزبه‌روز از معنا تهی‌تر می‌گردد. به باور وی، ما در «عصر لغو سیاست» به سر می‌بریم که در آن سیاست به الگوریتمی برای بیشینه‌سازی سود و حداقل‌سازی هزینه‌ها تقلیل یافته است. انریکه دوسل در برابر این روند، سیاست را بازتعریف کرده، آن را نه به‌مثابه کنترل بر زندگی، بلکه تلاش در جهت استمرار و شکوفایی زندگی در جمعی همبسته، آزاد و اخلاقی می‌نگرد.

در ستایش امر سیاسی

مندیتا در ادامه، ضمن اذعان به این حقیقت که بدون در نظر گرفتن سنت فکری دوسل نمی‌توان وی را درک کرد، می‌آورد: «او از دهه ۱۹۶۰، با تمرکز بر «فلسفه آزادی‌بخش» که نخستین بار در آمریکای لاتین به‌صورت نظام‌مند مطرح شد، طرحی را پایه‌گذاری کرد که در پی نقد بنیادین عقلانیت مدرن، خوانش تازه‌ای از اخلاق، سیاست، و اقتصاد ارائه می‌دهد. آثار او در این حوزه، از خوانش‌های مفسرانه و آرشیوی از مارکس گرفته تا دیالوگ‌های طولانی با فلاسفه‌ای همچون کارل اتو اپل، زمینه‌ساز فلسفه‌ای شده که ریشه در صدای قربانیان دارد».

کتاب را در این چارچوب باید چکیده‌ای از نظام فکری دوسل دانست که در تقابل با سیاست رسمی و هژمونیک، از سیاستی سخن می‌گوید که از پایین آغاز می‌شود، از صدای مطرودان تغذیه می‌کند و در پی خلق امکان‌های تازه برای حیات جمعی است.

بیست تز مطرح‌شده در این کتاب، به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که از تزهای انتزاعی آغاز شده و به تدریج به سوی تزهای انضمامی و پراتیک‌محور حرکت می‌کنند. ده تز نخست بر مبانی سیاست، اهداف و اصول هنجاری آن تمرکز دارند و شامل اصل مادی (صیانت و استمرار حیات)، اصل صوری (بازشناسی و تفویض)، و اصل امکان‌سنجی (امکان‌پذیری واقعی کنش سیاسی) می‌شوند. اما ده تز دوم، وارد ساحت نقد قدرت، نقد نظم سلطه، و تعریف سیاست آزادی‌بخش به‌مثابه پراتیک مقاومت و آفرینش بدیل می‌شوند. به‌تعبیر دوسل، سیاست آزادی‌بخش از جایگاه قربانیانی آغاز می‌شود که از نظم مسلط طرد شده‌اند، صدایشان شنیده نمی‌شود، و به واسطه آن نظم از حیات سیاسی محروم شده‌اند.

در ستایش امر سیاسی

از جمله عناصر مهم در منظومه فکری دوسل، همبستگی تنگاتنگ میان سیاست و اخلاق است. اخلاق در نگاه او صرفاً امری فردی یا هنجاری نیست، بلکه دارای بنیان مادی و اجتماعی است. از نظر دوسل، امر اخلاقی از روابط ما با دیگری آغاز می‌شود. در این معنا، اخلاق، تنها شامل اصولی چون اخلاص و احترام نیست، بلکه به امکان‌پذیری کنش در راستای بهبود حیات جمعی بستگی تام دارد. از این منظر، سیاست راستین، همان سیاستی است که با تکیه بر «اخلاق آزادی‌بخش» بنیان می‌گیرد، نگاهی که نظم مسلط را از دیدگاه قربانیان نقد می‌کند، و برای بازسازی ساختارهای همبستگی و مشارکت تلاش می‌ورزد. بی‌جهت نیست که دوسل هر نظام اخلاقی را از منظر کسانی ارزیابی می‌کند که آن نظام به حاشیه رانده است.

کتاب صرفاً به اصول نظری محدود نیست، بلکه حقیقتی سیاسی است که از دل تجربیات تاریخی و معاصر ملت‌های آمریکای لاتین زاده شده است. مواجهه دوسل با جنبش‌های مردمی – از مادران پلازا دِ مایو گرفته تا مبارزات دهقانان بی‌زمین و بومیان آمازون – تجربه‌ای زنده از «سیاست از پایین» را به منظومه فکری او پیوند زده است. از این رو، کتاب حاضر را نمی‌توان تنها فلسفه‌ای انتقادی از سیاست دانست، بلکه نمودار بازآفرینی چپ جهانی است. چپ در این کتاب دیگر نمی‌تواند با تکیه بر الگوهای نخبه‌گرایانه، کادری و مرکزگرا عمل کند، بلکه باید بر گوش سپردن به روایت‌های زیسته، اسطوره‌های فرهنگی و عقلانیت زیستی مردمان حاشیه بنا شود.

در ستایش امر سیاسی

نگاه دوسل به مدرنیته در این کتاب، پروژه‌ای نیست که به خودی خود جهانی باشد. او به نقد آنچه آن را «اروپامحوری»، «استعمار معرفتی»، و «اخلاق سکولار انحصارطلب» می‌نامد، می‌پردازد و اصرار دارد که هر فلسفه‌ای با داعیه جهانی، باید محدودیت‌های هلنیسم، غرب‌گرایی، استعمار، و نادیده‌گرفتن سنت‌های غیرغربی را در خود نقد کند. وی در مواجهه با پروژه نئولیبرالی جهانی‌سازی نیز به شدت انتقادی برخورد می‌کند که به‌زعم او امر سیاسی را با خشونت از آنِ اقتصاد کرده، و انسان را از حیات سیاسی‌اش خلع سلاح نموده است. سیاست، به زبان دوسل، به «نکروپولیتیک» بدل شده است که نه به زندگی، بلکه به مرگ، و نه به زایش، بلکه به بهره‌کشی و طرد می‌پردازد.

در جایی دیگر، دوسل با الهام از میراث مارکس، لویناس، و الهیات رهایی‌بخش، مردم را به‌عنوان سوژه حقیقی سیاست بازمی‌شناسد. در این معنا، مردم نه در مقام توده‌ای بی‌شکل، بلکه به‌مثابه نیرویی زنده، چندلایه، و توانمند در بازآفرینی جهان اجتماعی خود شناخته می‌شوند. وی با رد نظریات پیشتازگرایانه و نخبگان خودخوانده، از سیاستی دفاع می‌کند که مبتنی بر «تفویض قدرت فرمان‌بردارانه» است. قدرت سیاسی، برخلاف منطق حاکمیت مدرن، باید در جایگاه خدمت به مردم باشد، نه سلطه بر آنها. این همان معنای جدید سیاست است که به‌عنوان گوش سپردن، مشورت کردن، و عمل در راستای بقا و شکوفایی همگان معنا می‌شود.

یکی از نقاط اوج فکری دوسل در این کتاب، بازتعریف ریشه‌ای سیاست در برابر روایت‌های رایج است. در حالی که سنت غربی از هابز تا فوکو، سیاست را امتداد جنگ دانسته‌اند، دوسل سیاست را امتداد زندگی می‌داند که امکانی برای زیستن بهتر، برای زیستن با دیگری، و برای حفظ زمین و اجتماع است. به باور وی: «سیاست چیزی نیست جز ادامه حیات از طریق رایزنی و تفویض اختیارات که هدف آن صیانت از حریف است.».

دوسل فراتر از سیاست انسانی، به سیاست زیست‌محیطی نیز می‌اندیشد. او معتقد است که سیاست نباید صرفاً در خدمت بقا و شکوفایی انسانی باشد، بلکه باید به بازتولید حیات در مقیاس سیاره‌ای بیندیشد.

کوتاه سخن آنکه «بیست تز در باب سیاست» را باید کتابی برای آینده دانست که در برابر جهانِ سیاست‌زدوده‌شده امروز، از بازگشت امر سیاسی دفاع می‌کند. این بازگشت نه به قدرت و نه به دولت، بلکه به جمع، به مردم، به حیات، و به اخلاق است.

«بیست تز در باب سیاست» از مجموعه «درنگ‌ها» در ۱۷۳ صفحه به‌همت نشر لگا منتشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها