سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – نیلوفر شهسواریان: درباره نسبت سرگرمی و آموزش در ادبیات کودک و نوجوان و اینکه در کتابهای کودکان و نوجوانان، باید بیشتر به عنصر سرگرمی توجه شود یا آموزش، دیدگاههای مختلفی وجود دارد. در گفتوگو با پدیدآورندگان و متخصصان ادبیات کودک و نوجوان، برآنیم که این دیدگاههای مختلف را بازتاب دهیم. در همین راستا این بار با عاطفه ملکیجو، تصویرگر کتابهایی همچون «قصههای بیبی و بابا»، «افسانههای ایرانی برای کودکان (چرتان و پرتان)» و «گریه نکن آقای گاو» به گفتوگو نشستیم. ملکیجو سالهاست که کتابهای کودک گوناگونی را به تصویر کشیده و تخیل مخاطبان را با خود همراه کرده است.
این تصویرگر کتاب کودک در پاسخ به این سوال که ادبیات کودک و نوجوان باید سرگرمیمحور باشد یا آموزشمحور، بیان کرد: به نظر من ادبیات کودک و نوجوان وقتی بیشتر موثر خواهد بود که آموزش و سرگرمی را در کنار هم داشته باشد. ما میدانیم که کودک اغلب با قصه و تصویر زندگی میکند و پند و نصیحت مستقیم را دوست ندارد؛ حال اگر نکتهای آموزشی در دل یک داستان یا تصویر قرار گیرد و کودک خودش آن را کشف کند، بسیار ماندگارتر خواهد بود تا اینکه آن نکته مستقیم و نصیحتوار گفته شود. بهطور کلی سرگرمی باید زبان آموزش باشد و برای آموزشدادن از روشهای سرگرمکننده و جذاب استفاده شود.
وی با اشاره به وضعیت ادبیات کودک و نوجوان در ایران در سالهای اخیر از نظر جایگاه آموزش و سرگرمی گفت: ادبیات کودک در ایران در دورههای مختلف جهتگیریهای متفاوتی داشته. مثلاً در آثار مهدی آذریزدی ما با بازنویسی متون کهن روبهرو هستیم که نوعی آموزش فرهنگی و دینی درون آن نهفته بود. در مقابل، صمد بهرنگی نگاه اجتماعی و گاه انتقادی داشت، مثلاً در کتاب ماهی سیاه کوچولو سرگرمی به صورت ماجراجویی و تنوع رویدادها دیده میشود؛ کودک درگیر داستان پرکشش ماهی، سفرش، موجودات گوناگون، و خطرات میشود اما هدف اصلی، آموزش غیرمستقیمِ تفکر، شجاعت، خودشناسی، و مبارزه با ترس و ظلم است.
تصویرگر کتابهای «قصهای که دوستش دارم» و «آقا خاشخاشی» درباره یکی از شعرهایی که سالها در کتاب درسی دانشآموزان بود توضیح داد: شعر «روباه و زاغ» از حبیب یغمایی با الهام از افسانهای اخلاقی نمونهای از شعرهای کودکانهای است که آموزش و سرگرمی را در کنار هم قرار میدهد. این شعر با روایت داستانی ساده و گفتوگویی بین زاغ و روباه، کودک را سرگرم میکند، اما پیام اصلی آن هشدار در مورد فریب، چاپلوسی، غرور بیجا و اهمیت عقل و خرد است.
ملکیجو افزود: در این شعر، شخصیتهای حیوان، ریتم روان و حادثهپردازی (افتادن پنیر) باعث جذابیت برای کودکان میشود، در حالیکه همزمان مفاهیم تربیتی را بهصورت غیر مستقیم و قابلفهم منتقل میکند. در مجموع، شعر اگرچه دارای جنبه سرگرمکننده است، اما وجه آموزشی و اخلاقی آن برجستهتر است.
وی همچنین درباره اشعار یکی از موثرترین شاعران حوزه کودک، یعنی مصطفی رحماندوست، گفت: اشعار مصطفی رحماندوست اغلب تلفیقی از آموزش و سرگرمی هستند، بهویژه آموزشهای رفتاری، اجتماعی، بهداشتی و زبانی، آن هم به زبانی کودکانه و ریتمدار. بهطور مثال در شعر «صد دانه یاقوت» نمونهای موفق از تلفیق آموزش و سرگرمی در ادبیات کودک را میبینیم. این شعر با زبان ساده و شاعرانه، مفاهیمی چون شناخت میوه انار، نظم موجود در هستی و شکرگزاری از خالق را به شکلی غیرمستقیم آموزش میدهد و در این بین کودک را با واژگان تازهای مثل یاقوت و رخشان آشنا میسازد. تشبیه دانههای انار به یاقوتهای دسته به دسته و ریتم دلنشین، فضای سرگرمکننده و خاطرهانگیزی برای کودک میسازد. این اثر نشان میدهد که آموزش و لذت میتوانند در شعر کودک بهخوبی در کنار هم قرار گیرند.
ملکی جو با اشاره به رشد آثار سرگرمکننده بعد از دهه ۹۰ اظهار کرد: در سالهای اخیر بهخصوص بعد از دهه ۹۰، شاهد رشد آثار سرگرمکنندهتری هستیم که گاهی تلاش میکنند آموزش را در دل سرگرمی بگنجانند، اما همچنان در بسیاری از موارد، یا داستان صرفاً آموزشیست و خشک است، یا فقط سرگرمکننده است و کمعمق. تعادل مطلوب هنوز در بسیاری از آثار دیده نمیشود، اما نویسندگان و تصویرگران جوان در حال تجربههای امیدوارکنندهای هستند.
این تصویرگر کتاب کودک در مورد اینکه اگر قرار باشد آموزش محور کتابهای کودکان باشد و در عین حال لذتبخش باشد، بیان کرد: آموزش در ادبیات کودک باید غیرمستقیم، داستانمحور، و مبتنی بر تجربه کودکانه باشد. یعنی باید از زاویه نگاه کودک به دنیا بنگریم، نه از بالا و نه با زبان بزرگسالانه. استفاده از طنز، خیالپردازی، شخصیتهای باورپذیر یا حتی فانتزی، و مهمتر از همه تصویرسازی خلاق میتواند آموزش را لذتبخش کند، بهطوری که وقتی کودک غرق در داستان میشود، آموزش را خودش کشف کند، نه اینکه آن را به او تحمیل کرده باشند.
ملکیجو خاطرنشان کرد: به نظر من گاهی اوقات تصویرگر با انتخابهای خود میتواند به جنبههای سرگرمی و یا آموزشی کتاب کمک کند. من یکی از اشعار کتاب «جوجهی پرطلاییام» چاپ ۱۴۰۳ از مجموعه کتابهای قند و عسل را که گزیدهای از اشعار مهری ماهوتی به انتخاب مصطفی رحماندوست است برایتان مثال میزنم. در شعر «شیرینِ بابا» که بیشتر جنبهی آموزشی دارد و به مفاهیم آرامش و همبستگی خانواده و محبت بین پدر و مادر و فرزند میپردازد، تلاش کردم با پرداختن به شخصیتهای حیوان در کنار ریتم مناسب و تشبیههایی که در خود شعر است به جنبهی سرگرمی آن کمک کنم.
او در مورد یکی از آثاری که بهتازگی تصویرگری کرده توضیح داد: کتاب «چیک چیکو» نوشتهی مرجان ظریفی چاپ ۱۴۰۳ نشر مهرک را دوست دارم برایتان مثال بزنم که در آن نویسنده در قالب داستانی سرگرمکننده از یک گنجشک کوچک مینویسد که بهجای جیک جیک «چیک چیک» میکند. این کتاب به کودکان متفاوت و یا دارای معلولیت یاد میدهد که خودشان را همانگونه که هستند بپذیرند و بدون ترس وارد جامعه شوند و دوست پیدا کنند و در کنار بقیه خوشحال باشند.
ملکیجو در پایان به معرفی چند کتاب در حوزه کودک و ادبیات پرداخت و گفت: کتاب «بازی با انگشتها» اثر مصطفی رحماندوست یکی از کتابهای خلاقانه و محبوب در ادبیات کودک ایران است که بهخوبی توانسته آموزش، سرگرمی و حرکت بدنی را با هم تلفیق کند. «این طرف ترگل، آن طرف ورگل» اثر سوسن طاقدیس با داستانی محاورهای و سرگرمکننده به مفاهیم پرهیز از حسادت و تأکید بر هویت فردی میپردازد. «کوهی که میخواست سفر کند» نوشتهی هدا حدادی کتابی است سرگرمکننده با تصویرگری خلاقانه و داستان خیالانگیز و در عینحال آموزشی با دغدغههای فلسفی و هویتی.
او به دو کتاب «هستی» و «شازده کوچولو» هم اشاره کرد و درباره این دو کتاب گفت: «هستی» رمان نوجوان نوشته فرهاد حسنزاده است. این کتاب، یک رمان ماجراجویانه، طنزآلود و الهامبخش است و نوجوان را به شدت درگیر میکند، اما در پس هر حادثه و ماجرا، مفاهیم عمیق تربیتی مثل پایداری، استقلال، عدالت، حمایت خانوادگی و پذیرش تغییر بهصورت غیرمستقیم در آن آموزش داده میشود. این تعادل سبب شده تا «هستی» برای نوجوانان هم سرگرمکننده باشد، هم آموزنده و تأملبرانگیز. از کتابهای غیر ایرانی هم کتاب «شازده کوچولو» اثر آنتوان دو سنت اگزوپری اگرچه کمی پیچیدهتر است، ولی به زبان استعاری، مفاهیم محبت و ارزش دوستی و وفاداری را آموزش میدهد.
نظر شما