سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - یدالله رحمتعلی: در سالهای اخیر، با وجود گسترش فعالیتهای فرهنگی و رشد تعداد ناشران در استان مرکزی، همچنان بخش قابلتوجهی از مؤلفان بومی ترجیح میدهند آثار خود را برای چاپ و انتشار به ناشران مستقر در تهران بسپارند. این روند، که به نوعی گسست میان ظرفیتهای محلی و تولیدات فرهنگی منطقهای تعبیر میشود، دلایل و ابعاد گوناگونی دارد که نیازمند آسیبشناسی دقیق و چندجانبه است.
از بیاعتمادی به توانمندیهای ناشران استانی گرفته تا نبود زیرساختهای مناسب توزیع و تبلیغ کتاب، عوامل متعددی در این تصمیم مؤلفان دخیل هستند. بررسی چرایی این بیاعتمادی، پیامدهای آن بر چرخه نشر بومی و راهکارهای ممکن برای تقویت همکاری میان مؤلفان و ناشران محلی، موضوعی است که در ادامه به آن پرداخته میشود.
گفتوگو با فعالان دو حوزه تالیف و نشر نشان میدهد که بازگشت مؤلفان به ناشران بومی، نیازمند اصلاح ذهنیتها، تقویت زیرساختها و حمایت نهادهای مسئول از نشر محلی است. روندی که اگر به درستی پیگیری شود، میتواند به پویایی فرهنگی در استان مرکزی منجر شود.
از سوی دیگر، چرخه نشر بومی در استان مرکزی به دلیل نبود تعامل میان نویسنده و ناشر و کتاب فروش و مخاطب، دچار گسست ساختاری است. نبود زیرساخت مناسب، ضعف در توزیع، عدم حمایت نهادهای دولتی و نداشتن نمایشگاه تخصصی موجب شده که مؤلفان استان مرکزی به ویژه آنان که نگاه حرفهای فرامنطقهای به آثار خود دارند، همکاری با ناشران محلی را کنار گذشته و راهی پایتخت شوند.
کتاب در تهران؛ انتخابی از سر ناچاری یا ذهنیت برتری؟

محسن تاجآباد، شاعر، نویسنده بومی و مدیر انتشارات «دده» اراک در این زمینه در گفتگو با خبرنگار ایبنا با اشاره به دلایل تمایل مؤلفان برای چاپ آثارشان در تهران و دیگر شهرها، از نبود زیرساختهای مناسب چاپ و نشر در اراک، ضعف در نظام توزیع و همچنین ذهنیت برتری تهران در میان نویسندگان سخن گفت.
وی که از فعالان باسابقه حوزه نشر در استان مرکزی است، اظهار کرد: یکی از مهمترین دلایلی که باعث میشود نویسندگان، شاعران و محققان استان آثار خود را در خارج از استان، به ویژه در تهران چاپ کنند، ذهنیتی است که برتری کیفی پایتخت را در حوزههای مختلف از درمان گرفته تا اشتغال و چاپ کتاب القا میکند. متأسفانه این ذهنیت همچنان غالب است که کار در تهران، بینقصتر و آبرومندانهتر انجام میشود.
وی افزود: وقتی مؤلفی به انتشارات خودمان مراجعه میکند، پیشنهاد میدهیم ابتدا به چند انتشارات مطرح تهران مراجعه کرده و درباره چاپ و توزیع کتاب استعلام بگیرد. اگر آن ناشر تضمین دهد که حداقل پنج نسخه از کتاب را به تمامی استانها ارسال میکند، ایرادی ندارد. اما در بسیاری موارد، قراردادها مبهم است و مثلاً ناشر میگوید ۵۰۰ نسخه چاپ میکنیم و بقیه را خودمان توزیع میکنیم، درحالیکه عملاً کل هزینه از مؤلف گرفته میشود و معلوم نیست کتاب توزیع شود یا نه.
تاجآباد یکی دیگر از چالشها را نبود چاپخانههای تخصصی در اراک دانست و گفت: در اراک چاپخانهای نداریم که دغدغه اصلیاش کتاب باشد. در مقابل، شهرهایی مانند قم دارای چاپخانههای متمرکز و تخصصی هستند که برخی از آنها اتباع خارجی اداره میشوند و با قیمت مناسب خدمات باکیفیتی ارائه میدهند.
وی ادامه داد: حتی در جلسهای در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی اراک پیشنهاد شد که استانداری پروژههای چاپی خود را به چاپخانههای محلی واگذار کند، اما زیرساختها فراهم نبود. در مقاطعی هم وامهای کلانی برای راهاندازی چاپخانه در اراک پرداخت شد که به دلیل نبود نظارت کافی، صرف امور دیگر شد و آن چاپخانه هیچگاه تأسیس نشد.
مدیر انتشارات «دده» با اشاره به تیراژ پایین کتابها گفت: در حال حاضر تیراژ واقعی کتابها بهزحمت به ۲۰۰ نسخه میرسد و کتابها روی دست شاعر یا نویسنده میماند. بخشی از این مشکل ناشی از نبود آگاهی مؤلفان نسبت به امکانات چاپ در استان است.
وی خاطرنشان کرد: مجموعهای از عوامل مانند نبود چاپخانههای تخصصی، هزینههای بالا، ضعف در توزیع و نبود شناخت از ظرفیتهای بومی باعث شدهاند تا چاپ کتاب از اراک به تهران منتقل شود اما اگر آگاهیبخشی و حمایت صورت گیرد، این روند قابل اصلاح است.
«تهرانبودگی» و مرکزگرایی فرهنگی از نگاه یک استاد ادبیات

مرتضی لطیفی، نویسنده، مثنویپژوه و استاد ادبیات فارسی نیز در گفتوگو با خبرنگار ایبنا، مهمترین مانع همکاری مؤلفان با ناشران بومی را «نگاه تهرانمحور» دانست.
وی گفت: اینکه چرا پدیدآورندگان ادبی و هنری در اراک ترجیح میدهند آثار خود را به ناشران تهرانی بسپارند، دلایلی گوناگون دارد که مهمترین آنها نگاه از بالا به پایین و برند تهرانی بودن است.
لطیفی افزود: نمیتوان این ذهنیت را به همه تعمیم داد، اما کتاب امروز به یک کالای فرهنگی تبدیل شده و حتی در مسائل ساده مثل انتخاب شماره تلفن هم برخی افراد به دنبال نشانههایی از تهران هستند.
وی با اشاره به مفهوم جامعهشناختی «مرکز - پیرامون» گفت: پدیده تهرانبودگی، حاصل تمرکز امکانات، رسانه و اقتصاد در پایتخت است. انگار فقط خیابان ملک تهران مهم است و بقیه شهرها در حاشیهاند. از سوی دیگر، ناشران تهرانی از تسهیلات، هزینههای چاپ کمتر و توان توزیع بالاتر برخوردارند و طبیعی است که چنین شرایطی مؤلفان را به سمت پایتخت سوق میدهد.
این استاد ادبیات به ضعف زیرساختهای اراک هم اشاره کرد و افزود: نبود ویراستاران حرفهای، سرمایهگذار، سیستم پخش کتاب و تجهیزات چاپی مناسب، همگی در رکود بازار نشر اراک مؤثر هستند و این کمبودها را حتی عنوانِ کلانشهر بودن نیز جبران نمیکند.
لطیفی، راهکار عبور از این وضعیت را تقویت نهادهای فرهنگی بومی دانست و گفت: پرهیز از پایتختسالاری فرهنگی و رشد رسانههای محلی و مستقل، گامی مهم در تقویت نشر بومی است. اگر شهروندان روایت خود را تولید کنند، نگاه افتخار به پایتخت بهتدریج کمرنگ میشود.
نبود تعامل میان اضلاع نشر بومی، حلقه ادبیات محلی را ناقص کرده است

نبود تعامل مؤثر میان اضلاع صنعت نشر نویسنده، ناشر، کتابفروش و خواننده در استان مرکزی، موجب تضعیف ادبیات بومی و مهاجرت مؤلفان به ناشران غیربومی شده است. در این گزارش، دو فعال حوزه نشر از زوایای مختلف به بررسی ریشههای این گسست و پیامدهای آن پرداختهاند.
یوسف نیکفام، نویسنده بومی استان مرکزی در گفتوگو با خبرنگار ایبنا با اشاره به دلایل عدم استقبال مؤلفان بومی از همکاری با ناشران محلی گفت: صنعت نشر همچون یک سیستم ارگانیک و انداموار است که اجزای آن به یکدیگر وابستهاند و نمیتوان بخشی را بهصورت مجزا تحلیل کرد؛ چراکه تحلیلهای جزیرهای به نتیجهای دقیق و کاربردی نمیانجامد.
وی با انتقاد از فقدان پژوهشهای دقیق در این حوزه افزود: در کشور ما، پژوهشگری در عرصههای فرهنگی چندان مورد توجه نهادهای مسئول قرار نگرفته و اطلاعات موجود بیشتر بر پایه تجربههای فردی یا حدس و گمان شکل گرفته است. تحلیلهایی که فاقد پشتوانه علمی و مبتنی بر ذهنیتهای شخصیاند، نمیتوانند مبنای تصمیمسازی یا سیاستگذاری در حوزه نشر باشند.
نیکفام با تعریف ناشر و نویسنده بومی گفت: منظور از نویسنده و ناشر بومی، افرادی هستند که در یک جغرافیای مشخص، مانند شهر یا استان خاص، زیست و فعالیت دارند. اگرچه برخی نویسندگان شناختهشده آثار خود را در تهران منتشر میکنند، اما بسیاری دیگر چنین امکانی ندارند و ناچارند با ناشران محلی همکاری کنند.
وی، چهار ضلع اصلی در چرخه شکوفایی ادبیات محلی را نویسندگان، ناشران، کتابفروشان و خوانندگان معرفی کرد و ادامه داد: نبود ارتباط مؤثر میان این چهار ضلع و تعامل پراکنده میان آنها، دلیل اصلی رکود صنعت نشر در استان است. اگر کتاب را کالای فرهنگی بدانیم، ناشر و نویسنده تولیدکنندگان آن هستند و کتاب باید از مسیر رسمی و حرفهای به دست مخاطب برسد؛ در غیر این صورت، شکست محتمل است.
این نویسنده با تأکید بر اهمیت شناخت مخاطب گفت: در این فرآیند، ناشر بومی باید بیش از نویسنده به شناخت بازار و نیاز فرهنگی منطقه توجه کند و صرفاً واسطه فروش نباشد، بلکه با نگاه حرفهای و دانشمحور به تولید و انتشار اثر بپردازد.
وی افزود: اگر یک نویسنده اثری ارزشمند خلق کند اما آن را به ناشری بسپارد که فاقد تجربه، شناخت و امکانات لازم است، طبیعی است که آن اثر با شکست روبهرو شود. این وضعیت، نویسندگان را به سمت همکاری با ناشران حرفهای در خارج از استان سوق میدهد.
نیکفام گفت: این حق هر نویسندهای است که اثر خود را با کیفیت و استاندارد حرفهای منتشر کند. ناشری که چنین ظرفیتی ندارد، بهتدریج از چرخه انتخاب نویسندگان حذف خواهد شد؛ بهویژه نویسندگانی که نگاه فرامنطقهای به انتشار آثار خود دارند.
چالشهای نشر بومی در استان مرکزی؛ نبود حمایت، توزیع ضعیف و رقابت نابرابر

سعید جلائی، مدیر انتشارات سفیران طلایی آفتاب اراک نیز در گفتوگو با خبرنگار ایبنا به برخی چالشهای جدی در مسیر فعالیت ناشران محلی پرداخت و گفت: مؤلفان بومی معمولاً چهرههای شناختهشدهای نیستند و همین مسئله موجب میشود که ناشران هم با احتیاط بیشتری به چاپ آثارشان نگاه کنند. از سوی دیگر، حتی نویسندگان شناختهشده نیز بهدلیل مشکلات ساختاری نشر در اراک، تمایل دارند با ناشران تهرانی یا قمی همکاری کنند.
وی ادامه داد: از سال ۱۳۹۵ که مجوز نشر گرفتهایم، هیچگاه سهمیه کاغذ دولتی به ما اختصاص داده نشده است. این مسئله باعث میشود قیمت تمامشده کتاب در اراک بسیار بالاتر از تهران و قم باشد و امکان رقابت عملاً از ما گرفته شود.
جلائی افزود: اگر بخواهیم چاپ را به چاپخانههای تهران و قم واگذار کنیم، هزینه حملونقل و خدمات جانبی باعث افزایش هزینه نهایی میشود. در نتیجه مؤلفان ترجیح میدهند مستقیماً با ناشران آن مناطق همکاری کنند.
وی، یکی دیگر از معضلات اساسی را ضعف شدید شبکه توزیع کتاب در اراک دانست و گفت: کتابفروشیهای شهر تمایلی به عرضه آثار ناشران بومی ندارند. اگر به فروشگاههای کتاب اراک سر بزنید، بهندرت اثری از یک ناشر بومی پیدا میکنید. وقتی کتابفروشها حمایت نکنند، طبیعی است که ناشر هم دیده نشود.
وی در ادامه به فقدان بسترهای نمایشگاهی اشاره کرد و گفت: در اراک نمایشگاه کتاب مؤثری برگزار نمیشود. حتی در نمایشگاههایی که به شکل محدود برگزار میشوند، از ناشران بومی دعوت به عمل نمیآید. از سال ۱۳۹۹ تاکنون هیچ نمایشگاه بینالمللی کتابی در اراک نداشتهایم. این یعنی ما فضایی برای معرفی آثارمان نداریم.
جلائی در پایان با گلایه از نبود حمایتهای دولتی و رسانهای گفت: وقتی نه تبلیغات داریم، نه حمایت مالی و نه بستری برای عرضه و دیدهشدن آثار، طبیعی است که مؤلف هم ترجیح میدهد سراغ ناشرانی برود که این امکانات را دارند. تا زمانی که برای ایجاد یک شبکه توزیع پایدار و نمایش آثار ناشران محلی برنامهریزی نشود، وضعیت نشر در استان بهبود نخواهد یافت.
به گزارش ایبنا، گزارش حاضر نشان میدهد که چرخه نشر بومی در استان مرکزی بهدلیل نبود تعامل میان اضلاع اصلی آن نویسنده، ناشر، کتابفروش و مخاطب دچار گسست ساختاری است. نبود زیرساخت مناسب، ضعف در توزیع، عدم حمایت نهادهای دولتی و نداشتن نمایشگاههای تخصصی موجب شدهاند مؤلفان اراکی، بهویژه آنان که نگاه حرفهای و فرامنطقهای به آثار خود دارند، همکاری با ناشران محلی را کنار گذاشته و راهی پایتخت شوند.
نظر شما