سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، طاهره مهری- مطالعه تاریخ فواید بسیاری دارد، از جمله یادگیری از تجربیات گذشته، درک چگونگی شکلگیری جهان امروز و کمک به تصمیمگیریهای بهتر در حال حاضر. تاریخ به ما نشان میدهد که چگونه جوامع و فرهنگها در طول زمان تکامل یافتهاند و چگونه رویدادهای گذشته بر زندگی ما تأثیر گذاشتهاند. در زمینه اهمیت خواندن تاریخ با دکتر پریسا کدیور، پژوهشگر تاریخ و مولف کتاب «جامعهنگاری عهد قاجار» به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:

اولین کتاب تاریخی که خواندید کدام کتاب بود؟
خاطرم میآید اول راهنمایی بودم که کتابی قطور با جلد قهوهای یکدست و کاغذهای کاهی در قفسه کتابخانه پدرم نظرم را جلب کرد. فکر میکردم از آن کتابهای عتیقه و جادویی است که در فیلمها و کارتونها جماعتی به دنبال یافتنش بودند. آن کتاب «راسپوتین» نام داشت. جادویی نبود اما سرگذشت شخصیتی پررمز و راز و جادوگرمآب را در قالب رمانی پرهیجان روایت میکرد. فکر میکنم همین رازآلودگی، نخستین تجربه تاریخخوانیام را چنان دلپذیر کرد که تا سالها بعد از آن، رمانهای تاریخی ژانر غالب انتخابم برای مطالعه شدند و شخصیتهای داستانها چنان خلوتم را پر کردند که بهترین مونسم در تنهایی گشتند و اینگونه، کتابخوانی به عادت مألوفم بدل شد.

چرا به مطالعه در زمینه تاریخ علاقهمند شدهاید؟
به نظرم نیکاقبال بودم که نخستین بار از دلنشینترین منظرگاه به تاریخ نگاه کردم و تصادفاً در مسیر داستانهای تاریخی که از قضا، داربست اولیه تاریخ است، افتادم. آشناییام با تاریخ از معبر ادبیات گذشته است. اما کتاب «تاریخ بیهقی» تاثیری خاص بر نگاهم به تاریخ و شاید حتی بیاختیار بر نوشتارم گذاشت؛ اگرچه دلبستگیام به تاریخ بیهقی از نثر شعرگونش و اعجاز واژگان آهنگین و پرصلابتش آغاز شد (آنقدر که بسیاری از مواقع ناخودآگاه جملاتی از داستان بر دارکردن حسنگ وزیر را مانند شعر زیر لب زمزمه میکردم)، اما در بازخوانیهای دوباره آن، روایتش از «بود» و «باش» مردم هزار سال پیش و بعدها، کشف بازتاب اندیشه سیاسی ایرانیان از بین سطورش، مرا بیش از پیش مجذوب خود ساخت.
از دهه سوم زندگی، مطالعات تاریخیام عمدتاً روی تاریخ اجتماعی متمرکز شد و جستجو برای دست یافتن به سرگذشت مردم عادی در دورههای میانه تاریخ ایران بعد از اسلام و به ویژه، دوره قاجار محور پژوهشها و مطالعاتم شد. پیدا کردن سرنخهایی از زندگی روزمره در گذشته ایران چنان شوقی در من ایجاد کرد که همه انگیزه و هدفم در تاریخنگاری شد. ضمن آنکه «تاریخ زندگی روزمره» (History of Everyday Life) که شاخه جدیدی در تاریخنگاری اجتماعی محسوب میشود و حوزه کم پرداخته شدهای در تاریخنگاری ماست، اشتیاقم به کار در این زمینه را دوچندان کرد.

در کل انتظار ما از تاریخ چه باید باشد؟
تاریخ افق انتظار میسازد. مواجهه مخاطب با علم تاریخ مانند علوم طبیعی تکساحتی نیست. این امر در مورد ادبیات هم صدق میکند. یعنی هر چه مخاطب در آن غور میکند، ساحتهای جدیدی پیش رویش گشوده میشود و از سوی دیگر، سپهر فکریاش عمق مییابد.
نخستین سطح تجربه ما از مقولهای تاریخی، دریافت «روایت» (Narration) است؛ با مطالعه یک متن تاریخی در وهله اول، از مجموعهای از رویدادها و وقایعی که در زمان و مکان مشخصی در گذشته رخ دادهاند، آگاهی مییابیم. این، عامیانهترین تعریف از باسوادی در علم تاریخ است و شاید کفایت انتظاری است که عموماً از معلومات تاریخی قلمداد میشود. اما این سطح، کف افق انتظار از «درک تاریخی» است. مطالعه تاریخ زمانی میتواند اثرگذاری فردی و یا اجتماعی داشته باشد که بعد از شناخت وقایع، به «چرایی» و تجزیه و تحلیل رخدادها پرداخته شود؛ وگرنه، صرف دانستن یک سری نام و تاریخ و رویدادها چه تغییر نگرشی میتواند ایجاد کند؟
برای آنکه معلومات تاریخی خط فکری بسازند (چه فردی و چه اجتماعی)، مستلزم آن است که نخست به خوانشهای مختلفی که از یک رویداد صورت گرفته است، رجوع کنیم تا از زوایای مختلف و حتی متعارض بدان بنگریم، زیرا هم احتمال یافتن حقیقت بیشتر میشود و هم درک جامعتری پیدا میکنیم. سپس به بسترهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی مذهبی آن رویداد بپردازیم. بدینگونه است که میتوانیم «بینش تاریخی» بیابیم. بینش تاریخی، یعنی اشراف به چیستی هویتی و چرایی موقعیتی که در تاریخ سرزمینمان قرار گرفتهایم و نسبتی که این موقعیت با جهان دارد. این خودآگاهی، موجب میشود حافظه ملی ایرانی بلندمدت شود و متعاقب آن، کنشگری فردی و جمعی ما در بزنگاههای سیاسی، عقلانی و مبتنی بر منافع و مصالح ملی گردد و از کنشهای هیجانی و نوستالژیک اجتناب کنیم.
کسانی که میخواهند مطالعه در حوزه تاریخ را آغاز کنند از چه کتابهایی شروع کنند؟
به نظر من بایسته نیست نسخهای تجویزی در این باره داد؛ به ویژه آنکه متاسفانه تجربه زیسته ایرانیان با مطالعه و جوانان با تاریخ مانوس نیست. بنابراین، انگیزه و محرکهای بیشتر و جدیتری برای شروع کار لازم است. شاید بهتر آن باشد که برانگیختگی برای مطالعه تاریخی از جایی که دوست داریم، گذاشته شود و از دالان سهلالوصولی عبور کنیم. برای نمونه، از برههای از تاریخ که پیش آگاهی داریم و مطالعه رمان و داستانهای تاریخی و سفرنامهها و تاریخنگاریهای اجتماعی که جذاب و ملموس هستند، آغاز کنیم.
نظر شما