شنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۴
گریز از آزادی

ماتیاس دسمت در کتاب «روانشناسی توتالیتاریسم» استدلال می‌کند که بزرگ‌ترین خطر، نه استبداد بیرونی، بلکه اشتیاق درونی خود ما برای تعلق به یک گروه و فرار از عدم قطعیت است که زمینه را برای هیپنوتیزم جمعی فراهم می‌سازد.

سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: در تحلیل پدیده توتالیتاریسم، معمولاً ذهنمان به سمت سیمای دولت‌های سرکوبگر، اردوگاه‌های کار اجباری و مشت آهنین قدرت سیاسی می‌رود. اما اگر ریشه این سیمای هولناک، نه فقط در استبداد زمامداران، بلکه در بستر پنهان‌تری یعنی آمادگی روانی و زمینه جمعی شهروندان برای پذیرش چنین ساختارهایی نهفته باشد چه؟ این پرسش، در مرکز کتاب روانشناسی توتالیتاریسم اثر م اتیاس دسمت، روانکاو و استاد مطرح دانشگاه خنت، قرار دارد؛ کتابی که با ترجمه مهدی اسفندیاری از سوی انتشارات نگاه روانه بازار نشر شده و خیلی زود به یکی از آثار جنجالی سال‌های اخیر در بین فارسی‌زبانان تبدیل شده است.

دسمت این‌بار از قاب صرف سیاست عبور می‌کند و با تکیه بر روان‌شناسی بالینی، خود را رو در روی تحلیلگران سنتی می‌گذارد. نتیجه؟ خواننده با روایتی تازه از بیماری جوامع مدرن روبرو می‌شود: توده‌سازی، یا همان Mass Formation، ویروسی روانی است که بذر استبداد را در دل مردم معمولی می‌کارد؛ نه فقط در میان قدرتمندان.

گریز از آزادی

نگاه فلسفی و بالینی ماتیاس دسمت

دسمت چهره‌ای است که شهرت دانشگاهی‌اش به‌سادگی او را به دنیای آکادمیک محدود نمی‌کند. با سابقه پژوهش و آموزش در روانشناسی بالینی و روان‌کاوی، از پیش از کرونا هم در فضای علمی اروپا نام‌آشنا بود. اما نظریه توده‌سازی‌اش در دوره همه‌گیری و حضور گسترده‌اش در رسانه‌های جریان‌ساز مثل پادکست جو روگان و مطبوعات متعدد، او را به چهره‌ای عمومی بدل کرد. این موفقیت، حاصل فقط پژوهش نبوده، بلکه از ترکیب مقاله‌های علمی داوری‌شده، کتاب‌های مستقل و جوایزی مانند جایزه مطالعات موردی روان‌کاوی شکل گرفته است.

دسمت برخلاف برخی کناره‌گیران از جدال‌های فکری، سراغ ریشه بحران هویت و معنا در جهان امروز می‌رود و با استناد به متفکرانی چون آرنت، لوبون و یونگ، در پی نشانه‌های مشترک تاریخی برای بحران‌های امروز است. همین ترکیب نگاه فلسفی و بالینی، اثرش را خاص و جدی می‌کند.

توده‌سازی؛ امنیت روانی یا چرخه سرکوب

دسمت در این کتاب صورت مساله را تغییر می‌دهد: توتالیتاریسم نوین روایت رهبران بیرحم نیست؛ ماجرای جمعیتی است که با دستان باز، مشتاق آزادی از اضطراب و بی‌معنایی است. چهار نشانه ورود به این حالت: قطع ارتباط‌های عمیق انسانی، بی‌هدفی در کار و زندگی، اضطراب پراکنده و بدون پاسخ، و خشمی سرکوب‌شده که همیشه مجرایی برای انفجار می‌جوید.

در چنین شرایطی، قدرت‌هایی مانند دولت، رسانه یا نخبگان، ماموریت خود را آغاز می‌کنند: خلق دشمن مشترک. ویروس، گروه اجتماعی مخالف یا هر پدیده مرموز دیگر، بستر مناسبی برای تخلیه اضطراب و بازسازی معنا فراهم می‌کند و فرد احساس تعلق و قدرت پیدا می‌کند. اما تاوان این تعلق، تعلیق تفکر انتقادی و پذیرش بی‌قید شرط روایت رسمی است. ترس از طردشدگی، فرد را به پیروی جمعی سوق می‌دهد، حتی اگر بهایش از دست رفتن وجدان فردی باشد.

نمونه روشن این نظریه، برای نویسنده و بسیاری خوانندگان، واکنش‌های اجتماعی شدید و گاهی غیرمنطقی به بحران کووید -۱۹ است؛ مانند قرنطینه‌های گسترده، واکسیناسیون اجباری و حتی حذف صدای مخالف به اسم خیر جمعی. به تعبیر دسمت، اتفاقی که رخ داد، اعتماد داوطلبانه به قدرت و واگذاری آزادی فردی برای اقامت کوتاه‌مدت در جامعه‌ای بود که اضطراب را حذف می‌کرد.

جنجالی‌ترین بخش کتاب، همان‌جایی است که پای «علم» به میان می‌آید. دسمت با قلمی تند و بی‌محابا سراغ اسطوره علم‌گرایی می‌رود—یعنی اعتقاد مطلق به بی‌طرفی و اقتدار داده‌های علمی. هشدار او ساده است: تبدیل انسان به عدد و اندازه، در نهایت زمینه را برای تبدیل شدن او به مهره‌ای خاموش در دستگاه تمامیت‌خواهی آماده می‌کند و فرآیند توده‌سازی را آسان‌تر می‌سازد. نمونه‌های متعدد سوگیری و حتی تقلب در پژوهش‌ها، مبنای او برای این نتیجه‌گیری است که روایت علمی نیز می‌تواند شکل سیاسی و حتی سرکوبگر داشته باشد.

با این نقد، دسمت نه‌تنها جنبش‌های سیاسی و اجتماعی، بلکه حتی عقلانیت حاکم بر علوم و فناوری روز را هم زیر سوال می‌برد. موضوعی که کمتر کسی سراغش می‌رود.

بازتاب‌ها؛ تائیدها، نقدها و بحث‌ها

در دنیایی که مرز علم و ایدئولوژی هر روز محوتر می‌شود، طبیعی است که واکنش‌ها به کتاب از ستایش تا نقد تند متنوع باشد. چهره‌هایی مانند رابرت مالون نخستین توسعه‌دهنده واکسن‌های mRNA و پیتر مک‌کالُف پزشک آمریکایی، نظریه دسمت را کلید درک رفتار جمعی در زمان کرونا می‌دانند و او را برای دقت نظر و شهامتش تحسین کرده‌اند. مک‌کالُف ساکت شدن صداهای منتقد در جامعه پزشکی را نمونه‌ای عملی از نظریه «شکل‌گیری توده‌ای» معرفی می‌کند.

از آن سو برخی منتقدان، دایره تحلیل دسمت را بیش از حد کلی و حتی بی‌توجه به زمینه تاریخی و طبقاتی توصیف می‌کنند و نسبت به تعمیم تجربه کرونا به کل تاریخ تمامیت‌خواهی هشدار می‌دهند. با این حال سهم دسمت در طرح پرسش‌های تازه و واداشتن مخاطب به بازاندیشی تقریباً مورد اتفاق نظر است.

در پایان کتاب، دسمت نسخه‌ای ساده ارائه می‌کند: اصرار بر تفکر انتقادی و صداقت در اخلاق، و بازگشت به گفتگو و رابطه انسانی واقعی. بدون این عناصر، جامعه همیشه احتمال سقوط در گرداب توده سازی و تکرار تراژدی‌های گذشته را با خود دارد؛ حتی در عصر شبکه‌های اجتماعی و رسانه.

روانشناسی توتالیتاریسم شاید کتابی باشد که خواننده را با تردید و سوال تنها بگذارد، اما این همان کار مهمی است که متن‌های موثر انجام می‌دهند: توهم «همه‌چیز تحت کنترل است» را کنار می‌زنند و به جای آن بذر پرسش و بازنگری می‌کارند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها