دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴ - ۰۸:۵۰
ادبیات برای لذت‌بردن است

فرمهر منجزی، مترجم ادبیات کودک و نوجوان، در گفت‌وگو با ایبنا، درباره ضرورت سرگم‌کننده یا آموزشی‌بودن ادبیات کودک و نوجوان، گفت: شاید نتوان بین آموزش و سرگرمی خط کشید یا به کتاب‌ها تک‌بعدی نگاه کرد. گاهی در آثار داستانی هم می‌شود آموزش‌هایی را مشاهده کرد. هر داستان، یک زندگی است. پس می‌شود از آن نکاتی را یاد گرفت. ولی در کل ادبیات، غیرآموزشی است و بیشتر برای لذت بردن و شریک شدن در تجربه نویسنده‌ای است، که تجربه‌اش را به شکل داستان کوتاه یا بلند، همراه با تصویر یا بدون تصویر، بیان می‌کند.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – نیلوفر شهسواریان: هر زمان که قصه و داستانی نوشته می‌شود، می‌توان رگه‌هایی از سرگرمی و آموزش را در آن دید. اما کفه‌ی ترازو به کدام سمت باید باشد؟ برای رسیدن به این پرسش این بار به سراغ فرمهر منجزی رفتیم؛ مترجمی که انواع کتاب‌های کودک و نوجوان، از رمان گرفته تا کتاب خردسال با موضوعات متنوع، را ترجمه کرده و سال‌هاست فعالیت‌های گسترده‌ای در حوزه کتاب کودک داشته که داوری در لاکپشت پرنده و ترویج کتابخوانی از آن جمله‌اند. منجزی در گفت‌وگو با ایبنا در پاسخ به این پرسش که آیا ادبیات کودک و نوجوان باید آموزش‌محور باشد یا سرگرمی‌محور، گفت: ادبیات اصولاً آموزش مستقیم ندارد و کتاب‌های آموزشی در جایگاه خودشان استفاده می‌شوند، ولی کتاب‌های داستانی، مصور، رمان کودک و نوجوان، آثارعلمی-تخیلی و… محصولات فرهنگی هستند که کودکان و نوجوانان برای لذت‌بردن می‌خوانند. شاید نتوان بین آموزش و سرگرمی خط کشید یا به کتاب‌ها تک‌بعدی نگاه کرد. گاهی در آثار داستانی هم می‌شود آموزش‌هایی را مشاهده کرد. هر داستان، یک زندگی است. پس می‌شود از آن نکاتی را یاد گرفت. ولی در کل ادبیات، غیرآموزشی است و بیشتر برای لذت بردن و شریک شدن در تجربه نویسنده‌ای است، که تجربه‌اش را به شکل داستان کوتاه یا بلند، همراه با تصویر یا بدون تصویر، بیان می‌کند.

درادامه، این مروج کتابخوانی درباره وضعیت گذشته و حال ادبیات کودک و نوجوان در ایران، از نظر پرداختن به سرگرمی و آموزش، توضیح داد: شاید در گذشته هدف از نوشتن داستان برای کودکان، بیشتر، آموزش بوده. مثل کتاب‌های صمد بهرنگی که داستان‌هایی غم‌انگیز درباره فقر و اختلاف طبقاتی بودند. یا بیشترِ آثار مهدی آذریزدی که بازنویسی ادبیات کهن هستند و گوشه‌چشمی به آموزش دارند.

منجزی در مورد وضعیت ادبیات کودک در اوایل انقلاب بیان کرد: پیشتر که بیاییم، در زمان اوایل انقلاب ۱۳۵۷، بیشتر آثار نویسنده‌ها و شاعران فعال و مولف‌هایی که اجازه نوشتن داشتند، شعاری و خط‌کشی بین خوب و بد و سیاه و سفید بود. یک سری شخصیت‌ها با مشخصات خاص همیشه خوب بودند و در مقابل، عده‌ای همیشه بد و این در داستان‌های کودکان هم نمود داشت. به‌نظر می‌رسید هدف نویسندگان بیشتر آموزشی و تربیتی بود؛ تربیت نسلی جدید با آموزه‌هایی خاص.

وی افزود: همین‌طور که پیش آمدیم، شاید از دهه ۷۰ به بعد، کم‌کم کتاب‌های ترجمه وارد حوزه کودک و نوجوان شد و ادبیات کودک از وضعیت تک‌صدایی و تک‌گویی خارج شد. با همه‌گیرتر شدن کتاب‌های ترجمه، نویسندگان جوان و تازه‌کار با آثار بزرگان حوزه کودک و نوجوان در جهان آشنا شدند و می‌توان گفت که این اتفاق تأثیر مثبتی روی کار آن‌ها گذاشت و کم‌کم کارهای متفاوت و شاخصی خلق شد.

در پاسخ به اینکه اگر آموزش قرار باشد در دل کتاب کودک گنجانده شود، چه شیوه‌ای می‌تواند مؤثر باشد، منجزی اظهار داشت: به‌نظرم شیوه‌های استفاده از ادبیات در آموزش را کارشناسان آموزشی بهتر می‌توانند بیان کنند. کما اینکه در بیشتر کشورهای پیشرفته، کتاب‌های درسی محدود و یکسان نیست و آموزگاران خلاق از کتاب‌های داستانی در کلاس‌هایشان استفاده می‌کنند؛ به‌خصوص کتاب‌های داستانی و رمان برای درس ادبیات.

او همچنین به یکی از آثار ترجمه‌شده خود اشاره کرد و درباره‌ی پیوند آموزش و سرگرمی در آن توضیح داد: کتاب «موین و هیولا» داستانی مدرسه‌ای است که هم دوستی در آن هست و هم مفاهیمی از قبیل ترس و غلبه بر آن، تلاش برای تغییر، یافتن راه‌حل خلاقانه برای حل مشکل مثل ارتباط معلم و شاگرد و توجه اولیای مدرسه یا بی‌توجهی آن‌ها. اگر تسهیل‌گری بخواهد با این کتاب با بچه‌ها کار کند، هم کتاب طنز و سرگرم‌کننده‌ای را با آن‌ها خوانده است و هم درباره موارد بسیاری می‌تواند با بچه‌ها صحبت کند و از آن‌ها بشنود. در واقع بچه‌ها با این کتاب هم لذت خواندن را تجربه می‌کنند و هم می‌توانند همراه خواندن، بدون اینکه چیزی به‌طور مستقیم گفته شود، درباره موضوع‌های زیادی حرف بزنند.

در پایان، منجزی چند عنوان کتاب مناسب برای کودکان و نوجوانان را که هم سرگرم‌کننده‌اند و هم آموزنده، معرفی کرد. یکی از این کتاب‌ها جلد دوم کتاب «ریگو و رُزا» است. این کتاب، ماجرای دوستی دو موجود ناهمگون، یعنی موش و پلنگ، است. آشنایی آن‌ها و گفت‌وگوهایی که در خلال داستان بین این دو موجود درمی‌گیرد هم سرگرم‌کننده است و هم تفکر برانگیز. در واقع، خواننده با خواندن این گفت‌وگوها به فکر فرو می‌رود و گاهی به دنبال پاسخ سؤال‌های مطرح شده بین این دو موجود می‌گردد.

«فکر کنم ماشین‌تحریرحرف زد» کتاب دیگری‌ست که منجزی آن را برای مطالعه معرفی کرد. او درباره این کتاب توضیح داد: خواننده در کتاب «فکر کنم ماشین تحریر حرف زد»، در عین حال که با خانواده‌ای آشنا می‌شود که هرکدام ماجرایی دارند، با نقش ماشین‌تحریر قدیمی در بیان احساسات و شناخت خانواده و مشکلات و خصوصیات آن‌ها روبه‌رو می‌شود که ماجرایی خواندنی است. در عین حال یافتن راه‌حل برای بیرون رفتن از مشکل پیش آمده، نوجوان را به فکر می‌اندازد که اگر جای شخصیت داستان بود، چه می‌کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها