سه‌شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۲
«هجران» و ۳ دهه میزبانی از کتابخوان‌های کرج/ اینجا قفسه‌ها حرف می‌زنند!

البرز - در دل محله‌ مظاهری کرج، کتاب‌فروشی کوچکی هست که سال‌ها پناه واژه‌ها و آرامش جویندگان معنا شده؛ جایی به‌نام «هجران» که نزدیک به سه دهه، دور از هیاهوی روزمره، خانه‌ کتاب‌ها، خاطره‌ها و گفت‌وگوهای آرام است.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): در قلب یکی از قدیمی‌ترین محله‌های کرج، جایی هست که هنوز صدای ورق‌زدن کتاب‌ها به گوش می‌رسد؛ جایی که زمان در آن کندتر می‌گذرد و واژه‌ها خانه‌ای امن دارند. کتاب‌فروشی هجران در خیابان مظاهری، بیش از ۲۸ سال است که بی‌هیاهو اما ماندگار، مأمن عاشقان کتاب است.

قفسه‌های چوبی با پیچ‌وتابی از عمر، از زمین تا سقف کشیده شده‌اند؛ قفسه‌هایی که هرکدام انگار داستان خودشان را دارند؛ گاهی دست خطی، ردی روی چوب انداخته، گاهی تکیه‌گاه شانه‌ای شده‌اند که ایستاده، کتاب تاریخ یا شازده کوچولو را ورق زده است.

«هجران» و ۳ دهه میزبانی از کتابخوان‌های کرج/ اینجا قفسه‌ها حرف می‌زنند!

هجران فقط کتاب‌فروشی نیست؛ پاتوق فرهنگی نسلی است که عاشق ورق‌زدن کتاب‌اند. نوجوان‌هایی که نخستین شعرهای فروغ را از همین‌جا خریدند، معلم‌هایی که برای کلاسشان دنبال نسخه‌های قدیمی می‌گردند. اینجا هنوز، اگر بخواهی، می‌توانی کتاب بخوانی، چای بنوشی و با صاحب مغازه درباره اینکه «به‌نظر شما بوف کور بیشتر درد دارد یا بیگانه؟» گپ بزنی.

کتاب‌فروشی هجران، گوشه‌ای از خاطره شهر است. جایی که هنوز، میان ترافیک و تکنولوژی، دلش گرم است به بوی کاغذ، به دیالوگ‌های فراموش‌شده، و به کودکانی که با چشم‌های براق از صاحب مغازه می‌پرسند: «کتاب درباره فضانورد دارید؟» اینجا ویترینش پر از کتاب‌هایی است که گاهی دیگر حتی چاپ جدید ندارد. قفسه‌ها قد کشیده‌اند از سال‌های دور؛ چوب‌هایی که خم شده‌اند زیر بار شعر و داستان، اما هنوز محکم و باوقار ایستاده‌اند.

«هجران» و ۳ دهه میزبانی از کتابخوان‌های کرج/ اینجا قفسه‌ها حرف می‌زنند!

قفسه‌ها حرف می‌زنند

صاحب مغازه، مردی آرام با نگاهی ژرف و لبخندی کم‌پیدا، چندان اهل مصاحبه نیست. وقتی از او می‌پرسم درباره این‌همه سال کتاب‌فروشی چه حرفی دارد، می‌گوید: «حرفی ندارم… بین قفسه‌ها بگرد، خودشون حرف می‌زنن.» بعد، فنجان چایش را برمی‌دارد، گوشه‌ای می‌نشیند و دوباره در کتابی فرو می‌رود؛ آرام، دقیق، بی‌نیاز به دیده‌شدن.

اینجا به‌محض ورود، سکوتی دل‌نشین تو را در بر می‌گیرد. قفسه‌های چوبی بلند با کتاب‌هایی از نسل‌های مختلف، فضایی صمیمی و درعین‌حال عمیق ساخته‌اند. برخی جلدها رنگ‌ورورفته‌اند، برخی تازه از چاپخانه آمده‌اند، اما همه با یک ویژگی مشترک: حرفی برای گفتن دارند.

در گوشه‌ای از مغازه، چند صندلی ساده با میزی گرد وجود دارد که سال‌هاست جای مخصوص اهل دل شده. بسیاری از مشتریان قدیمی، دیگر برای خرید نمی‌آیند؛ فقط برای احوال‌پرسی یا نشستن کنار کتاب‌ها می‌آیند. یکی از اهالی می‌گوید: «من از نوجوانی اینجا می‌اومدم. اولین بار از همین آقا یه حافظ خریدم. هنوزم وقتی دلم تنگ می‌شه، بین قفسه‌ها قدم می‌زنم».

«هجران» و ۳ دهه میزبانی از کتابخوان‌های کرج/ اینجا قفسه‌ها حرف می‌زنند!

کتاب‌فروشی هجران در طول این سال‌ها، چند بار در همان خیابان مظاهری جابه‌جا شده، اما همیشه همان «هجران» مانده است. مردم محله آدرسش را از حفظ‌اند. انگار جایی نیست که فقط کتاب می‌فروشد؛ بلکه نقطه‌ای از حافظه محله است که جابه‌جایی مکان هم نتوانسته آن را از دل‌ها پاک کند.

با اینکه صاحب مغازه اهل فضای مجازی نیست، مشتریان جوان‌تر برایش صفحه‌ای در اینستاگرام ساخته‌اند. اما آن‌ها هم می‌دانند هجران را نمی‌شود آنلاین تجربه کرد؛ باید وارد مغازه شد، لای کتاب‌ها را باز کرد و گذاشت واژه‌ها دستت را بگیرند.

در هجران، فروش هدف اصلی نیست. پیدا کردن مهم است؛ پیدا کردن کتابی که سال‌ها دنبالش بودی، یا جمله‌ای که به دلت آرامش می‌دهد، یا حتی کشف چیزی از خودت میان سطرها. یکی از قفسه‌ها به کتاب‌های قدیمی و کمیاب اختصاص دارد؛ کتاب‌هایی که دیگر چاپ نمی‌شوند، اما هنوز عاشق دارند. دفتر شعرهایی با حاشیه‌نویسی‌های قدیمی، رمان‌هایی با زبان متفاوت، و گاهی کتاب‌هایی که تاریخ شخصی یک نسل را روایت می‌کنند.

«هجران» و ۳ دهه میزبانی از کتابخوان‌های کرج/ اینجا قفسه‌ها حرف می‌زنند!

صاحب هجران شاید کم‌حرف باشد، اما نگاهش پر از داستان است. او نسل‌های مختلف را دیده که از مقابل کتاب‌فروشی‌اش عبور کرده‌اند؛ از دانش‌آموزان ابتدایی که حالا خودشان پدر و مادر شده‌اند، تا بازنشسته‌هایی که هنوز با کتاب آرام می‌گیرند. وقتی از او می‌پرسیم چه شد که این شغل را ادامه می‌دهد، مکثی می‌کند و تنها می‌گوید: «به بعضی کارها نه نمی‌شه گفت. من اهل کتابم؛ اینجا باید باشه».

محله مظاهری، با همه تغییراتش، هنوز بوی گذشته را می‌دهد. اما انگار حضور کتاب‌فروشی هجران، مهر تأییدی است بر این‌که فرهنگ، اصالت و علاقه به خواندن هنوز زنده است. کسانی که در سال‌های گذشته پایشان به این مغازه باز شده، آن را تنها یک فروشگاه کتاب نمی‌دانند؛ بلکه جایی برای زیستن میان واژه‌ها می‌دانند.

«هجران» و ۳ دهه میزبانی از کتابخوان‌های کرج/ اینجا قفسه‌ها حرف می‌زنند!

در روزگاری که کتاب‌فروشی‌ها کمی از رونق افتاده‌اند، چراغ هجران هنوز روشن است؛ با چراغی کوچک، دل‌هایی بزرگ، و واژه‌هایی که راه را نشان می‌دهند.

اگر گذرتان به خیابان مظاهری افتاد، چند دقیقه وقت بگذارید؛ وارد هجران شوید، کتاب‌ها را ورق بزنید، بوی کاغذ را حس کنید، نام نویسندگان را زمزمه کنید… شاید همان‌جا، میان سطرها، چیزی را پیدا کنید که مدت‌ها گمش کرده بودید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین