بهگزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – رضا دستجردی: کتاب «نجات روح مدرن: درمان، هیجانات و فرهنگ خودیاری» نوشته اوا ایلوز، جامعهشناس برجسته معاصر که با ترجمه حرمتالسادات رضوینظری به همت نشر گلآذین منتشر شده، یک اثر ژرفاندیشانه و انتقادی درباره رابطه پیچیده رواندرمانی با سرمایهداری، نهادهای مدرن، و سوژهگی معاصر است. از ایلوز پیشتر «شکلگیری سرمایهداری هیجانی» و «صمیمتهای سرد» منتشر شده است.

ایلوز در این اثر سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که چگونه رواندرمانی و به طور کلی روانشناسی مدرن به یکی از نیروهای مرکزی در ساختن سوژه مدرن بدل شده است. همچنین چگونه زبان درمانی، مفاهیم احساسی، و تکنولوژیهای روانشناختی، به جای آنکه صرفاً در کلینیکها بمانند، به بخشی از زندگی روزمره، فرهنگ عمومی، روابط کاری و عاطفی و حتی سیاست بدل شدهاند.
ایده محوری کتاب آن است که رواندرمانی از مرزهای پزشکی عبور کرده و به عنصری بنیادین در فرهنگ مدرن تبدیل شده است. ایلوز نشان میدهد که چگونه رواندرمانی نه فقط روش درمان، بلکه زبانی برای تفسیر خود، دیگران، روابط و ناکامیهاست؛ زبانی که همگام با منطق بازار و سرمایهداری پیش میرود و نوعی «خود درمانگر» میسازد.

ایلوز با تحلیل منابع تاریخی، متون رواندرمانی، برنامههای رادیویی و تلویزیونی، تبلیغات و ادبیات عامهپسند، روندی را بازسازی میکند که طی آن، فرهنگ احساسی معاصر پدید آمد. او مینویسد که از اوایل قرن بیستم، با رشد سرمایهداری و صنعتیشدن جوامع، شکل جدیدی از سوژهگی ظهور کرد که در آن «احساسات» و «درون» به عنوان مسائل شخصی و بعداً اجتماعی مهم شدند.
در این چارچوب، رواندرمانی و روانشناسی کاربردی، نقش مهمی در «نجات روح» ایفا کردند؛ اما نه به عنوان یک نهاد بیطرف علمی، بلکه به عنوان ابزاری در خدمت سرمایهداری، نهادهای قدرت، و ساختن یک نظم احساسی سازگار با بازار. به عبارت دیگر، در جهانی که انسانها باید مدام خود را بهبود دهند، عملکرد بهتری داشته باشند، روابط خود را اصلاح کنند و در رقابتهای اجتماعی و اقتصادی دوام بیاورند، رواندرمانی تبدیل به یک فناوری کنترل خود شد.
ایلوز در بخش مهمی از کتاب، نشان میدهد که چگونه رواندرمانی با ارزشهای سرمایهداری مدرن از جمله خوداتکایی، بهرهوری، مسئولیتپذیری فردی و خودبهبودگری همخوانی یافته است. در این میان، تکنیکهای روانشناسی مانند تستهای شخصیت، آموزشهای مدیریت احساسات، جلسات گروهدرمانی یا متون خودیاری بیش از آنکه افراد را «آزاد» کنند، آنها را در قالبهای رفتاری و احساسی مشخصی قرار میدهند که با منطق بازار و رقابت همخوان است.
در نگاه ایلوز، رواندرمانی مدرن انسانها را تشویق میکند تا رنجهای اجتماعی و ساختاری را به عنوان مسائل فردی، روانی و درونی تفسیر کنند. برای نمونه، بیکاری، فقر، تبعیض یا استثمار در محل کار، در گفتار رواندرمانی به مشکلات اعتمادبهنفس، فقدان خودآگاهی یا ناتوانی در مدیریت احساسات فروکاسته میشوند.
یکی از نوآوریهای فکری ایلوز در این کتاب، تحلیل رواندرمانی به مثابه «تکنولوژی فرهنگی» است. این اصطلاح به این معناست که رواندرمانی تنها یک دانش یا شیوه درمانی نیست، بلکه ابزاری است برای تولید معنا، نظم، سوژهگی و کنش اجتماعی. در جهان مدرن، فرد مدام با این تکنولوژی در تماس است؛ از طریق مشاورهها، تبلیغات، برنامههای خودسازی، تستهای روانشناسی در محل کار، گفتوگوهای بینفردی و حتی رسانهها.
در این راستا، ایلوز نشان میدهد که چگونه زبان رواندرمانی بر زبان عمومی و حتی گفتار سیاسی سایه افکنده است. امروز بسیاری از مفاهیم سیاسی یا اجتماعی، در قالب واژگانی چون «ترومای جمعی»، «فرهنگ قربانی»، «سلامت روان»، «حل تعارض» یا «بازسازی اعتماد» بیان میشوند.
ایلوز مفهوم مهمی به نام خود درمانگر را معرفی میکند. این نوع از سوژه مدرن، فردی است که هویت خود را از طریق تفسیر روانی خود، مدیریت احساسات، و تلاش برای خودبهبودگری میسازد. او مدام در تلاش است تا گذشتهاش را تحلیل کند، روابطش را بازسازی کند، احساساتش را شناسایی و تنظیم کند و در کل، مسئول نجات خویشتن خود باشد. اما ایلوز هشدار میدهد که این فرایند ظاهراً رهاییبخش، در واقع میتواند ابزاری برای تطبیق بیشتر با نظم اجتماعی، پذیرش نابرابری و بازتولید سلطه باشد. زیرا خودِ درمانگر به جای اعتراض به وضعیت اجتماعی، خود را برای سازگاری با آن بازسازی میکند.
یکی از بخشهای درخشان کتاب، تحلیل ایلوز از پیوند زبان رواندرمانی با سیاستهای معاصر است. او نشان میدهد که چگونه واژگان روانشناسی به ابزارهایی برای شکلدادن به سیاست هویت، مطالبهگری گروههای اجتماعی و حتی توجیه مداخلات دولتی بدل شدهاند. برای مثال، او از نحوه بازنمایی قربانیان خشونت یا جنگ، یا تحلیل احساسات در سیاستهای عمومی (مثلاً درمان آسیبهای روانی مهاجران یا سربازان سابق) سخن میگوید و هشدار میدهد که این زبان میتواند مسائل ساختاری را به «بحرانهای روانی» تقلیل دهد و پاسخهای ساختاری را با راهحلهای فردی جایگزین کند.
مخلص کلام آنکه، کتاب «نجات روح مدرن» نه صرفاً نقد رواندرمانی، بلکه تحلیلی جامعهشناختی از جهانی است که در آن احساسات، روان، و سوژهگی به شکلی پیچیده به اقتصاد، سیاست و فرهنگ گره خوردهاند. ایلوز به ما میآموزد که باید فراتر از ظاهر بیطرفانه و شفابخش رواندرمانی بیندیشیم و ببینیم که این شیوههای روانی چگونه در تولید نابرابری، کنترل اجتماعی و تطبیق با نظام سرمایهداری نقش دارند. اگرچه او رواندرمانی را یکسره رد نمیکند، اما خواهان آن است که آن را در بافت اجتماعی، تاریخی و سیاسیاش ببینیم؛ یعنی آن را نه صرفاً به عنوان «درمان»، بلکه به عنوان ابزاری برای «ساختن» انسانها، احساسات و روابط در نظر بگیریم.
نظر شما