یکشنبه ۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۶
پرچم عشق در این پهنه‌ی غیرت بالاست

هرمزگان - شاعران هرمزگان با سرودن اشعاری، نسبت به تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک سرزمین‌مان واکنش نشان دادند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بندرعباس، شاعران استان هرمزگان حمله تروریستی رژیم اسرائیل به ایران را با سرودن اشعاری محکوم کردند.

****

گوش کُن حُکم، حُکم قرآن است
این ندای بلند ایمان است
گفته بودیم پیش از این با تو
خانه‌ی عنکبوت، ویران است!

معصومه زارع- بندرعباس

****

شانه‌های
خورشید سنگین
زلفان ماه افراشته
لبخند نمی‌زند دیگر
آسمان داغ دارد
درد می‌کشد زمین
ابرها
تاب غم ندارد

محمدزمان حیدری- شاعر دری زبان افغان

****

جُهون انگشتَرِن ایران نگینِن

جُهون انگشتَرِن ایران نگینِن
و تنگه مرزِ آب سرزمینِن
امالُم پوزه ی دُشمَن به موجون
سزای دُشمنِ خاکُم همینِن
ز شرق جاسک تا سیریک و مینو
گُل وحدت بَه لُطف حق اَچینِن
ز شرق رودون و بَشکرد و گَهکُم
همه مردونِ جنگی مثل فینِن
ز فورگ و طارُم و از حاجی آباد
به راه دشمنونت در کمینِن
خود هرموز و قشم و لارک آیا
اوالّن دشمنت راحت بنینِن
خمیر و لنگه و تنب دلاور
مثه مردون جنگی تو گچینِِن
چه از چارک چه از بستک چه لامِرد
دلش وا عشق دیریامو عجینن
اگر کارِش کَشی وا بندرعباس
بدونی رو خوَشی هرگز نبینن
همه جا شعرون مجنون اَخونِن
حماسی شعرونِش چون انگبینِن.

مرتضی نصیری- شاعر انقلابی

****

حریف موج دریامو که نابی
اسیر خشم طوفان، پیچ و تابی
به زودی محو اَبی ای روی نقشه
به دست مردمون انقلابی

محبوبه عابدینی- شهرستان رودان

****

ما ملت ایران زمین با اقتداریم
از مرگ خود در راه حق پروا نداریم
در پیش رو هر چند سپاه فیل داریم
در جنگ با کودک کشان سجیل داریم
یک یا علی گوییم و موشک می‌فرستیم
باشد که این دجال را از پا درآریم

آمنه صفت زاده- بندرعباس

****

قوم سلمانِ مسلمان، به خود ایمان دارد

موشک تلخ خبر، جمعه به ایران زده است
لشکر خوک و خطر بر صف شیران زده است

خبر این است که خون سر کودک پیداست
که در آن همهمه ی دود، عروسک پیداست

سنگ شیطان به صف شیشه هجوم آورده است
تیر و ترکش، خبر از حمله‌ی شوم آورده است

وقت اسلام و سلام است چه گامی رفته است
خاک پاشیده به شیطان و سلامی رفته است

آنکه باید برسد باز رشید آمده است
جان کف دست گرفته است شهید آمده است

خام بوده ست خیالش که به بحرش برسد
نقشه این است سرانجام به نهرش برسد

مست خون است که چنگال به هر جا بکشد
و ندانست سرانجام به اینجا بکشد

سر سوزن به کسی نیست بدهکار این قوم
جز به ایمان و وفا نیست سزاوار این قوم

چه خیالی که در این معرکه، غالب باشید
خاک پربرکت پیر است چه طالب باشید

هر کسی، چشم طَمَع، خیره کند خوار شود
روز هر کس که طَمَع داشت یقین، تار شود

غیرتِ موج در این پهنه‌ی بی حد، جاری ست
زخم طوفانی این تیغِ پر آتش، کاری ست

بارش صاعقه در چشم سلیمانی هاست
پرچم عشق در این پهنه‌ی غیرت بالاست

رعد و فتاح و عماد است که دشمن شکن است
وحدت ماست که بی شک زرهِ جان و تن است

کَی دل دشمن این خاک، کمی شاد شده است؟!
این همان فتح بزرگی است که فریاد شده است

پرچم عشق در اوج است به حاجی زاده
صخره تا صخره به موج است به حاجی زاده

غیرت و شور در این شاکله، جریان دارد
قوم سلمانِ مسلمان، به خود ایمان دارد

هیبتِ عشق در این معرکه ی خون، زیباست
عاشقی از نظر و دیده‌ی مجنون، زیباست

عاشقی، ترجمه‌ی دادن جان است به عشق
حیرتِ چشم، تماشای جهان است به عشق

این همه، شور سرافرازی و سربازی ماست
چون که حیفا و تل آویو، سرِ بازیِ ماست

ما که مدیون شکیبایی مردم هستیم
با امام و شهدا عهد مجدد بستیم

که در این راه به فرمان ولایت باشیم
حافظان حرم و راه شهادت باشیم

اصغر ملائی محمدآبادی - شاعر آئینی


برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها