به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – رضا دستجردی: «پدرسالار و سایر آثار سیاسی» مجموعهای از نگاشتههای رابرت فیلمر، از متفکران سیاسی قرن هفدهم، با ترجمه علی اردستانی است که چاپ دوم آن در سال ۱۴۰۳ به همت انتشارات نگاه معاصر منتشر شد. فیلمر که از مفهوم سلطنت مطلقه و حق الهی پادشاهان دفاع میکند، از جمله حامیان سرسخت مطلقگرایی سلطنتی بود که علیه ایدههای دموکراتیک نوظهور زمان خود استدلال میکرد و دیدگاهی پدرسالارانه از حکومت را ارائه مینمود. فیلمر مدعی است که اقتدار سیاسی از اقتدار پدری ناشی میشود و مشروعیت پادشاهان از آدم و حوا نشأت میگیرد. به باور وی، همانطور که پدر بر خانوادهاش اقتدار طبیعی دارد، پادشاه نیز بر رعایای خود اختیار طبیعی دارد. او معتقد است که خداوند سلطنت زمین را به حضرت آدم داده و او به پسرش، و به همین نحو تا امروز به پیش آمده است. در نتیجه، پادشاه کنونی که از نسل حضرت آدم است حق الهی پادشاهی دارد و حقیقتاً مالک همهچیز است. فیلمر در موارد متعددی، به کتاب مقدس ارجاع میدهد تا نشان دهد کتاب مقدس تأیید الهی حکومت سلطنتی است.
به باور فیلمر، ساختار سلسله مراتبی جامعه توسط خداوند تعیین شده است و زیر سوال بردن این نظم منجر به هرجومرج و بینظمی میگردد. فیلمر در این اثر، همچنین بر علیه مالکیت خصوصی استدلال میکند. به عقیده وی، همه مردمان، اعم از رعایا، مالکان و دارایی آنها، همگی به پادشاه تعلق دارند. «پدرسالار و سایر آثار سیاسی» که در دوران آشفتگی سیاسی انگلستان در قرن هفدهم نوشته شده، منعکسکننده نگرانیهای فیلمر در مورد افزایش قدرت پارلمان و تهدید بالقوه آن برای اقتدار سلطنتی است. نیز فیلمر در این اثر، به نقد نظریه قرارداد اجتماعی، نظریه دو تن از متفکران سیاسی آن عصر، توماس هابز و جان لاک میپردازد. فیلمر بیان میکند که ایده قرارداد اجتماعی یک افسانه است که هیچگاه تحقق نداشته و نخواهد داشت و حکومت از اقتدار طبیعی پدران بر خانوادههایشان سرچشمه میگیرد. فیلمر همچنین اندیشههای جمهوریخواهانه جان میلتون، بهویژه استدلالهای او علیه حق الهی پادشاهان را نقد میکند. نهایتاً فیلمر از سلطنت بهعنوان یک نهاد مورد تأیید الهی دفاع میکند و شرح میدهد که ایدههای میلتون خطرناک و خرابکارانه است. این مقدمه، درآمدی بر گفتوگوی ایبنا با علی اردستانی مترجم کتاب «پدرسالار و سایر آثار سیاسی» میباشد که به واکاوی ابعاد گوناگون اندیشه این متفکر انگلیسی پرداخته است.
لطفاً ابتدا در خصوص اصطلاح «پدرسالار» توضیح بفرمایید.
اصطلاح پدرسالار یا پاتریارک/ پاتریارش (به عربی بطریق) در اصل واژهای یونانی است که به معنای شیوخ و آباء است. این عنوان در تورات، به نخستین روسای خانوادهها نظیر ابراهیم، یعقوب، و اسحاق داده شده است. در جهان مسیحیت نیز به رئیس هر اسقفنشین (Diocese) پاتریارک یا بطریق گفته میشد. بنابراین، در اصل به معنای رئیس خانواده است، و بر یک نوع ریاست و شیوه حکمرانی دلالت میکند که در آن پدر نقش اصلی را به عهده دارد و به قول علما صاحب ولایت است.
قدری از فیلمر بگویید و کتابش را به مثابه اثری کلاسیک توصیف نمایید.
سر رابرت فیلمر هنگامی که از اصطلاح پدرسالار استفاده میکند، در وهله اول به همین سنت دینی نظر دارد و سعی میکند قرائت خود از «پدرسالار» را در تناظر با تاریخ کتاب مقدس بیان کند. از همینرو، کتاب «پدرسالار» فیلمر همواره مورد تأیید و حمایت پیروان کلیسا بوده است. در واقع، فیلمر میکوشد با استفاده از مفهوم پدرسالار، از سنت پادشاهی در انگلستان دفاع کند که در آن زمان به شدت مورد حمله قرار گرفته بود.
اندیشه فیلمر تا چه اندازه از نظام سیاسی بریتانیا، نیز موقعیت خانوادگی وی نشأت گرفته است؟
اگر نظام سیاسی انگلستان و موقعیت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی آن را در سنت پادشاهی و محافظهکاری بدانیم، اندیشه و تفکر سر رابرت فیلمر کاملاً در چارچوب آن قرار میگیرد. خود خاندان فیلمر نیز همواره در خدمت پادشاه و دربار بودهاند. به اعتقاد او، تنها نظام پادشاهی است که کاملترین و مطلوبترین شیوه حکمرانی است و میتواند ما را به سر منزل مقصود برساند.
بحث اصلی فیلمر در کتاب «پدرسالار» چیست؟
بحث اصلی فیلمر در این کتاب و سایر آثار سیاسیاش، دفاع تمامعیار از حکوت پادشاهی در چارچوب سنت فکری کتاب مقدس است که در اصل پدرسالارگرایی متبلور میشود. او از تمام امکانات این سنت استفاده میکند تا ثابت نماید مخالفان اندیشه شاهی مجموعهای از افراد شیاد و عوامفریب هستند که میکوشند با استفاده از کلمات زیبا مردم را گمراه کنند و به ضلالت افکنند.
میراث پدرسالاری در روزگار ما چیست؟ آیا این اندیشه امروز هم جاریست یا به پایان راه خود رسیده است؟
با توجه به سیطره نظریههای دموکراسیخواهی و اندیشههای دموکراتیک در جهان امروز، اگرچه در وهله اول به نظر میرسد که پدرسالاری یا پدرسالارگرایی به تاریخ پیوسته است، اما نگاهی دقیقتر به نقشه جهان نشان میدهد که این نظریه همچنان پابرجاست و در بسیاری کشورها در پشت حتی ظواهر دموکراتیک حضور دارد. رهبران کشورهایی که خود را هنوز «پدر» جامعه میدانند، بازتاب این اندیشه هستند. بعید به نظر میرسد این اندیشه به تاریخ بپیوندد تا زمانی که فقط شکل آن ممکن است عوض شود وگرنه محتوا همان است. امروز بسیاری از نوپدرسالاری صحبت میکنند. برای نمونه بنگرید به کتاب «پدرسالاری جدید» اثر هشام شرابی که توسط دکتر احمد موثقی به فارسی ترجمه شده است.
آیا نمودهایی از پدرسالاری را در روزگار حاضر سراغ دارید؟
نمودهای امروزی آن را به وضوح میتوان در نظام حکومتی برخی کشورهای خاورمیانه، کشورهای عربی و بسیاری از کشورهای در حال توسعه، نظیر ترکیه، مصر، و جز آن مشاهده کرد که به رغم ظواهر مدرن باید کاملاً در قالب پدرسالارگرایی فهم و درک شوند.
خواندن «پدرسالار» چه اهمیتی در زندگی امروز دارد؟
در یک شمای کلی، به نظر میرسد اگر کشورهای غربی پیشرفته توانستهاند مسیر تکامل سیاسی را به خوبی طی کنند و به نقطه امروزی برسند، به این دلیل است که این سنت فکری در مقطع مهمی از تاریخ کشورشان نقش بسیار مهمی در ایجاد وحدت و شکلگیری هویت ملی آنان ایفا کرده است، چیزی که ما امروزه به آن به شدت نیاز داریم. همانطور که خود شما بهتر میدانید، امروزه سرزمین پدری ما از همه سو در معرض خطر است و دشمنان سنتی و قسمخورده آن دندان طمع برای آن تیز کردهاند. به نظر میرسد پدرسالارگرایی یکی از امکاناتی است که میتوانیم در پرتو آن با این خطرات مقابله کنیم، البته به شرطی که درست فهم و به کار گرفته شود و به سرنوشت سایر اندیشهها و نظریهها دچار نشود که فقط به پوسته ظاهری آن توجه شده است.
نظر شما