به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – هدی برکات، نویسنده برجسته لبنانی-فرانسوی، که امسال برای رمان تازهاش با عنوان «هند یا زیباترین زن جهان» برنده جایزه بخش ادبیات «جایزه کتاب شیخ زاید» شد، در گفتوگویی با نشریه «پابلیشرز ویکلی» از تجربه زیستهاش به عنوان نویسنده، مسیر نوشتن، دغدغههای زبانی، ترجمه آثارش به زبانهای گوناگون و رنجی که از جهان امروز میبرد سخن گفت.
برکات درباره سیر تحول نویسندگیاش گفت: «پاسخ دادن به این پرسش دشوار است. شاید بتوانم در هشتادسالگی کارنامهام را ارزیابی کنم. فعلاً همه فکر و ذکرم معطوف به رمان بعدی است، همانکه قرار است ذهنم را تسخیر کند. از همان رمان اول، با نوعی شگفتی روبهرو شدم. نخستین نمونه در نوع خود به شمار میرفت. در کمال ناباوری، این رمان نهتنها طرد نشد، که مورد ستایش قرار گرفت؛ در حالیکه زبانی مقدس برای برخی، یعنی زبان عربی، بهدست نویسندهای مسیحی روایت میشد که الهامش را از سورههای قرآن گرفته بود. اینها هنوز هم برایم شگفتانگیزند، و بابتشان سپاسگزارم.»
این نویسنده که همواره به حاشیهنشینان جامعه میپردازد، درباره شخصیتهای رمان تازهاش گفت: «همیشه آدمهایی را روایت کردهام که بیپناهاند؛ بیگانههایی در دل کشور خود که در برابر خشونت جهان بیرونی بیهیچ مرجعی برای تکیه، درماندهاند. کسانی که مرددند، اطمینان ندارند و نمیدانند باید به کدام ایده یا تکیهگاهی پناه ببرند.»
برکات در پاسخ به این پرسش که برای گسترش دامنه مخاطبان خود چه انتظاری از توزیع و ترجمه آثارش دارد، گفت: «توزیع در حوزه کار من نیست. به گمانم کار واقعیام همان لحظهای پایان مییابد که نگارش متن را تمام میکنم، و همین کار به اندازه کافی دشوار هست. بعد از آن، زندگی است که باید با آن سر کرد، و در بسیاری جهات، من شبیه شخصیتهای رمانهایم هستم.»
او افزود: «ترجمه آثارم به زبانهای گوناگون، برایم مثل گشودن درهایی به بهشت است. هر زبان تازه، راهی برای گفتن این است که: "من اینجا هستم، و ما در این دنیای زخمی و شکسته، به هم شباهت داریم.»
برکات ترجمه را ارسالِ بخش عمیق و لطیف وجودش میداند: «مثل نامهای عاشقانه و شکایتنامهای است که برای دیگری میفرستی، برای آنکه متفاوت است، تا بگویی: "نفس من را بشنو، لرزش صدایم را حس کن…" و اگر پاسخ بیاید، هرچند دور و مبهم، شادی و تسلایی بزرگ به همراه دارد.»
او درباره آنچه خلاقیتش را حفظ میکند، افزود: «راستش نمیدانم. و شاید بهتر باشد ندانم؛ میترسم از اینکه موفقیت گذشته، فریبم بدهد. هنوز هم از جهان، آزردهام. دنیای ما ناخواناست و فاقد انسجام و وعدههای فاجعهباری در خود دارد. بهنظرم تهی از "ایده" شدهایم؛ نمیتوانیم خیالپردازی کنیم یا حتی توهم بسازیم. این غمانگیز و خشونتبار است.»
در رمان اخیرش، شخصیت اصلی دچار بیماری آکرومگالی است. او در پاسخ به چرایی این انتخاب گفت: «تجربه شخصیای نداشتم. اما رنجهای عاطفی و ذهنی که در زمان نوشتن تجربه میکنم، واقعیاند. مثلاً زمانیکه هند از ناحیه زانو آسیب دید، زانوی خودم هم درد گرفت. یا زشتی و ناهنجاری شهرهای امروزی را مثل حملهای فیزیکی حس میکنم؛ مثل تهاجمی به چشمانم و حتی به همه بدنم.»
برکات، که از ویرانی بیروت در سالهای جنگ داخلی میگوید، ادامه داد: «ما شهری را از نو ساختیم که دیگر شبیه شهر گذشته نبود. یا عاشقانه نابودش کردیم، یا از روی انکار. گویی یا دیگر چهره محبوبمان را نمیدیدیم یا اسید به صورتش میپاشیدیم.»
او همچنین درباره مفاهیم مشترک در آثارش گفت: «راستش نمیدانم. زیاد به آن فکر نمیکنم. ولی همیشه کار با یک صدا شروع میشود. کسی که اصرار دارد داستانی را برایم تعریف کند. تا اولین جمله را بنویسم، باید خیلی صبر کنم؛ به همین خاطر بین هر دو رمان، چهار یا پنج سال فاصله است.»
برکات درباره اهمیت دریافت جایزه کتاب شیخ زاید گفت: «بسیار خوشحال شدم. سالهاست در فرانسه زندگی میکنم اما همچنان به عربی مینویسم؛ زبانی دشوار اما غنی که دیر شناختم. عربی برای من زبانی سختگیر است؛ نوشتن با آن مثل کار با فلزات گرانبهاست. حفظ حافظه آن و همزمان، مدرن کردنش، چالشی همیشگی برای من است. پس دریافت چنین جایزهای از نهادی معتبر، ارزش دوچندانی دارد.»
او با تحسین برگزارکنندگان جایزه شیخ زاید افزود: «آنها با استقلال کامل و نگاهی بینالمللی، به نشر زبان عربی خدمت میکنند و بدون هیچ ایدئولوژی، از ترجمه آثار به زبانهای مختلف پشتیبانی میکنند. این جای قدردانی دارد.»
در پایان، برکات از نگارش رمان جدیدش خبر داد اما گفت: «تا زمانیکه آن را تمام نکنم، نمیتوانم چیزی بگویم.»
نظر شما