به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از یواسایتودی، مطالعه به عنوان یک سرگرمی، ذاتاً ریشه در خودمراقبتی دارد، در حالیکه میتوان آن را در حضور دیگران انجام داد، اما در نهایت فرصتی است برای کند کردن ریتم زندگی و غرق شدن در یک داستان.
اما آیا میدانستید مطالعه میتواند برای سلامت روان نیز مفید باشد؟ اینجاست که کتابدرمانی وارد میشود؛ روشی درمانی که از ادبیات برای التیام ذهن استفاده میکند.
امیلی رامبل، مددکار اجتماعی، کتابدرمانگر و استاد دانشگاه کوئینز در نیویورک، نخستین بار در دوران تحصیل در خارج از کشور با این مفهوم آشنا شد. او در لندن با مکانی به نام داروخانه شعر آشنا شد؛ جایی که کتابها بر اساس حالات روحی و مشکلات عاطفی انتخاب و ارائه میشوند.
اکنون، پس از تقریباً ۱۵ سال نسخهنویسی کتاب برای مراجعان، رامبل کتابی با عنوان کتابدرمانی در برانکس (منتشر شده توسط انتشارات سایمون و شوستر) منتشر کرده تا این روش درمانی را در دسترس افرادی قرار دهد که به دنبال آرامش هستند.
کتابدرمانی چیست؟
در نگاه اول ممکن است این روش شبیه به دیگر ترندهای روز حوزه سلامت مانند درمان طردشدن یا غیرزوجی به نظر برسد، اما رامبل در کتابش توضیح میدهد که بشر همواره برای درک هویت، گذشته و آینده خود از روایتگری بهره برده است.
در محیطهای درمانی، کتابدرمانی میتواند واکنشی یا نسخهای باشد. ممکن است درمانگر کتابی به بیمار پیشنهاد دهد، یا بالعکس، بیمار کتابی را مطرح کند که روی او تأثیر گذاشته است. در هر دو حالت، کتاب به عنوان ابزار گفتوگو برای شناخت بهتر خود، سلامت روان و جایگاهمان در جهان به کار میرود. یک مرور نظاممند منتشرشده در سال ۲۰۱۷ نشان داد که کتابدرمانی میتواند علائم افسردگی را در طول زمان کاهش دهد.
رامبل روندی چهار مرحلهای برای استفاده از کتابدرمانی در زندگی روزمره پیشنهاد میدهد:
- شناسایی (Recognition): ارتباط احساسی با بخشی از کتاب
- بررسی (Examination): اندیشیدن به دلیل واکنش احساسی به یک شخصیت یا مفهوم
- مقایسه (Juxtaposition): مقایسه تجربه خود با شخصیت داستان و تصور خود در جای او
- کاربرد شخصی (Self-application): استفاده از بینشهای بهدستآمده برای بررسی احساسات نسبت به یک موقعیت، شخص یا آسیب گذشته
رامبل میگوید: «بخش بزرگی از فرآیند درمان، آگاهسازی ناخودآگاه است. در جامعهای که تولیدمحور و سرمایهدارانه است، ما فرصت مکث و کند شدن نداریم. اما مطالعه باعث میشود با خود روبرو شویم و شجاعانه به درون خود نگاه کنیم.»
رامبل از کتاب برای کمک به بیماران در درک تغییرات بدنی ناشی از یائسگی، چالشهای افسردگی و اضطراب، پذیرش هویت کوئیر و التیام از ترکشدگی استفاده کرده است. به گفته او، همه میتوانند از کتابدرمانی بهرهمند شوند.
او میگوید: «خیلیها ترجیح میدهند در خانه مطالعه کنند یا عضو یک باشگاه کتاب باشند تا اینکه به جلسات درمانی بیایند. اگر درمانگران با این روش منحصربهفرد آشنا شوند، افراد بیشتری حاضر به شرکت در فرآیند درمان خواهند بود.»
چگونه کتابدرمانی را وارد زندگی خود کنیم
برای افراد پرمشغله، اختصاص زمان به مطالعه ممکن است سخت به نظر برسد، اما ساختن یک روال منظم برای مطالعه گامی مهم در مسیر التیام است. این کار فرصتی است برای ایستادن و تمرکز.
زمانهایی برای مطالعه در نظر بگیرید – هنگام ناهار، پیش از خواب، در مسیر رفتوآمد (کتابهای صوتی گزینه خوبی هستند)، یا اول صبح. رامبل توصیه میکند همیشه کتابی همراه داشته باشید، بهویژه شعر که فرم کوتاه و مدیتیشنگونهای دارد.
او پیشنهاد میکند کنار تخت خود دستهای از کتابهای مفید قرار دهید – مانند دفترچه راهنمای نوشتاری، متن دینی یا کتاب شعر، و چند رمان. این کار میتواند جایگزینی برای شبگردی بیهدف در اینترنت باشد.
پیوستن به یک جامعه کتابخوانی، مثل باشگاه کتاب یا رویدادهای خوانش جمعی ساکت نیز مفید است.
کتابدرمانی برای رشد عاطفی کودکان نیز مفید است
شاید آن را درمانی ندانید، اما کتابهایی که در کودکی خواندهاید، نقش مهمی در شناخت احساسات و دنیای اطرافتان داشتهاند. مثلاً کتاب یک بیماری از نوع راهراه اثر دیوید شنن به کودکان یاد میدهد که خودشان باشند و در برابر فشار همسالان تسلیم نشوند. استرگا نونا اثر تومی دیپائولا مفهوم اعتماد را آموزش میدهد.
رامبل میگوید: «وقتی با کودکان کار میکنید، میدانید که سواد عاطفی چقدر برای ساختن یک انسان مهم است. این روش به کودکان کمک میکند تا درباره هویت و آینده خود فکر کنند و ابزارهایی برای رشد پیدا کنند.»
کتابدرمانی میتواند به کودکان کمک کند تا احساسات پیچیدهای مانند اضطراب یا غم را پردازش کنند، یا درک بهتری از جهان داشته باشند. بهعنوان مثال، وقتی کودکی درباره جنگ غزه سؤال میپرسد، رامبل میگوید: «نمیتوان تمام تاریخ فلسطین را برای یک کودک ۸ ساله شرح داد. در عوض، میتوان کتابی پیدا کرد که درباره تنوع فرهنگی صحبت کند و زیبایی انسانیت را نشان دهد تا بهتدریج بتواند واقعیتهای ترسناک را درک کند.»
در یکی از موارد ذکرشده در کتاب، رامبل حتی از موسیقی هیپهاپ به عنوان نوعی شعر و ابزار کتابدرمانی برای ارتباط با یک نوجوان استفاده کرده است.
او میگوید: «وقتی آهنگی با حال و هوای احساسی ما همراستا باشد، آن را تسکیندهنده و درمانی میدانیم. گاهی، مخصوصاً در هنگام رنج یا تحریکپذیری، نمیتوانیم احساساتمان را بیان کنیم – و موسیقی و شعر به کمک ما میآیند.»
نظر شما