سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - رحیم میرعظیم: اهمیت شیراز به عنوان یک شهر دارای تاریخ و طبیعت غنی، ادبیات پویا و مفاخر بزرگ، روزی را در تقویم به نام این شهر به نام خود کرد. ۱۵ اردیبهشت، روز شیراز است و این روز بهانه و فرصتی برای مرور زیباییهای این شهر و ذکر نام بزرگان آن است.
شهر شاعران بزرگی همچون سعدی و حافظ، نه تنها باغهایی دارد همچون ارم، که در زیبایی شهرت جهانی دارند بلکه با مسجد نصیرالملک یا همان «مسجد صورتی»، حرفهای بسیار در هنر معماری دارد.
شاهچراغ (ع) و نارنجستان قوام و باغ دلگشا و …، همه و همه، بر جذابیتهای این شهر افزوده و به همین دلیل است که بسیاری از شاعران از شیراز در اشعار خود یاد کردهاند.
وصف زیباییهای شیراز را نه تنها در اشعار حافظ و سعدی بلکه در شعر فردوسی و عبید زاکانی نیز میتوان دید.
سعدی شیرازی، یکی از بزرگترین شاعران فارسیزبان، در وصف زیباییهای این دیار سروده:
یکی به حکم نظر پای در گلستان نه
که پایمال کنی ارغوان و یاسمنش
خوشا تفرج نوروز خاصه در شیراز
که برکند دل مرد مسافر از وطنش
او همچنین با عشق و ارادت به شیراز میگوید:
این نسیم خاک شیراز است یا مشک ختن
یا نگار من پریشان کرده زلف عنبرین
بامدادش بین که چشم از خواب نوشین بر کند
گر ندیدی سحر بابل در نگارستان چین
سعدی در جای دیگری میگوید:
هر که سودانامه سعدی نبشت
دفتر پرهیزگاری گو بشوی
هر که نشنیدهست وقتی بوی عشق
گو به شیراز آی و خاک من ببوی
سعدی در جای دیگری خاطرخواهی خود از شیراز و مردمانش را اینگونه توصیف میکند:
در اقصای عالم بگشتم بسی
به سر بردم ایام با هر کسی
تمتع به هر گوشهای یافتم
ز هر خرمنی خوشهای یافتم
چو پاکان شیراز، خاکینهاد
ندیدم، که رحمت بر این خاک باد
تولای مردان این پاکبوم
برانگیختم خاطر از شام و روم
حافظ شیرازی نیز با نگاهی عاشقانه به شیراز گفته است:
خوشا شیراز و وضعِ بیمثالش
خداوندا نگه دار از زَوالش
ز رکن آباد ما صد لوحش الله
که عمرِ خضر میبخشد زلالش
میانِ جعفرآباد و مُصَلّا
عبیرآمیز میآید شِمالش
این شاعر مردم را به دیدار از شیراز فرا میخواند:
به شیراز آی و فیضِ روحِ قدسی
بجوی از مردمِ صاحب کمالش
حافظ در جای دیگری گفته است:
شیراز و آبِ رکنی و این بادِ خوش نسیم
عیبش مکن که خالِ رُخِ هفت کشور است
فرق است از آبِ خِضر که ظُلمات جای او است
تا آبِ ما که مَنبَعش الله اکبر است
و جای دیگری میسراید:
شیراز معدنِ لبِ لَعل است و کانِ حُسن
من جوهریِّ مُفلِسَم، ایرا مُشَوَّشَم
از بس که چَشمِ مست در این شهر دیدهام
حقّا که مِی نمیخورم اکنون و سَرخوشم
شهریست پُر کِرشمه حوران ز شِش جهت
چیزیم نیست وَر نه خریدارِ هر شِشَم
حافظ با این اشعار، شیراز را به عنوان مهد زیبایی و عشق معرفی میکند و شعر شاعر نشاندهنده تأثیر این شهر بر تمامی ابعاد وجودی اوست.
فردوسی نیز در شاهنامه از شیراز و مردمانش یاد میکند:
بدان کار شایسته بد سوفزای
یکی نامور بود پاکیزه رای
جهاندیده از شهر شیراز بود
سپهبددل و گردنافراز بود
عبید زاکانی نیز در اشعارش به عشق و دلتنگی برای شیراز اشاره کرده و گفته است:
مرا دلیست گرفتار خطه شیراز
ز من بریده و خو کرده با تنعم و ناز
خوش ایستاده و با لعل دلبران در عشق
طرب گزیده و با جور نیکوان دمساز
گهی به کوی خرابات با مغان همدم
گهی معاشر و گه رند و گاه شاهدباز
همیشه بر در میخانه میکند مسکن
مدام بر سر میخانه میکند پرواز
سنایی نیز در وصف شیراز میگوید:
چشم بگشا و فرق کن آخر
عنبر از خاک و شکر از شیراز
گرت باید که طایران فلک
زیر پرت بپرورند به ناز
هر چه جز «لا اله الا الله»
همه در قعر بحر «لا»
شعر نشاندهنده زیباییهای طبیعی و فرهنگی شیراز است که سنایی به آن اشاره میکند. او با این اشعار، شیراز را به عنوان یک مکان مقدس و پر از زیبایی معرفی میکند.
شاعری چون باباطاهر از شیراز میگوید:
صفاهونم صفاهونم چه جا بی
که هر یاری گرفتم بیوفا بی
بشم یکسر بتازم تا به شیراز
که در هر منزلی صد آشنا بی
این شاعر در جای دیگری میگوید:
به لامردم مکان دلبرم بی
سخنهای خوشش تاج سرم بی
اگر شاهم ببخشد ملک شیراز
همان بهتر که دلبر در برم بی
این اشعار به ما یادآوری میکند که شیراز نهتنها یک شهر، بلکه یک احساس است که در دل هر ایرانی جای دارد.
شاعران شیرازی از جمله بیژن سمندر نیز شهر خود را در اشعارشان اینگونه توصیف کردهاند:
ای شهر شاعر پَروَرو، شیراز از گل بهترو!
کو شاعرو؟ کو دلبرو؟ کو ساقیو؟ کو ساغرو؟
کو رقص و نغمه بیدگونی؟ کو دشتی و دشتسونی؟
کو او جلال و شکرو؟ کو مطرب و افسونگرو؟
کو پَرگلو؟ کو بُلبُلو؟ کو دشت یاسم و سمبلو؟
کو نهر آبو؟ کو پُلو؟ کو زمزمه شاخِه تَرو؟
جُمعوی تابسون داغ و داغ، شیرازیوی با هم ایاغ
نظر شما