سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مرتضی حاتمی: ادبیات بومی را میتوان میراثی معنوی و گنجینهای از زبان، فرهنگ، هویت، اصالت و همچنین نشانهای بارز از غنای فرهنگی و اجتماعی هر منطقه به شمار آورد. استان ایلام هم در این راستا رنگین کمانی از زبان، گویش، لهجه، فرهنگ، آداب، سنن و خرده فرهنگهاست.
در این استان طی دهه اخیر شاهد وقوع تحولات و رویدادهای متنوعی در حوزه ادبیات کردی بودهایم. بهرهگیری مناسب از فرصتها و قابلیتهای زبان کردی در برنامهها، برگزاری جشنواره منطقهای شعر کردی کودک «منال»، جشنواره داستان «رازان»، برگزاری جایزه ادبی ایلام، برگزاری سه دوره جایزه ادبی باشور و… نشانههای روشنی از غنای فرهنگی و محتوایی زبان کردی و ادبیات اقلیمی در استان ایلام است.
«شاهین فولادوند» نویسنده جوان ایلامی است که در حوزه ادبیات داستانی فعالیت دارد و تاکنون پنج عنوان کتاب منتشر کرده است. او همچنین در حوزه ادبیات اقلیمی و بومی فعالیتهای مطالعاتی داشته است که در ادامه گفتوگوی ایبنا را با او میخوانید.
ادبیات بومی و اقلیمی استان ایلام از منظر زبانی و سبکی، دارای چه ویژگیهایی است؟
در ابتدا تعریفی از ادبیات اقلیمی ارائه میدهم. ادبیات بومی و اقلیمی به آثاری گفته میشود که بستر رویدادهای آن، یک فرهنگ غیر از فرهنگ رسمی کشور است که همواره سه مولفه اصلی آن طبیعت، تخیل و زبان است. این نوع ادبیات تا حدودی رئالیستی است که محل وقوع حوادث و جریانات آن در جغرافیایی خاص اتفاق میافتد. نویسنده باید مکان و اقلیم را از نزدیک دیده باشد و آن را کاملاً حس کند تا بتواند اثر خوبی بیافریند.
استفاده از زبان محلی و گویشهای خاص منطقه که شامل استفاده از واژگان، اصطلاحات و ضربالمثلهای خاص ایلامی است که در زبان معیار فارسی کاربرد چندانی ندارند نیز ازجمله ویژگیهای زبانی ادبیات اقلیمی در ایلام به شمار میرود. همچنین آمیختگی با زبانهای باستانی به دلیل قدمت تاریخی منطقه نیز ازجمله دیگر ویژگیهای زبانی ادبیات ایلام به شمار میرود. در این حوزه باید گفت ممکن است عناصری از زبانهای باستانی مانند عیلام باستان نیز در زبان و ادبیات محلی دیده شود.
همچنین تأثیرپذیری از رسوم، جشنها، آئینها، باورها و اعتقادات سایر استانهای همجوار نیز میتواند از زاویه ویژگیهای زبانی در حوزه ادبیات اقلیمی استان مورد بحث قرار گیرد.
از نظر ویژگیهای سبکی، باید گفت در ادبیات اقلیمی ایلام معمولاً آثار به زبان ساده و قابل فهم برای عموم مردم نگارش میشود. توجه به جزئیات طبیعت، پوشش گیاهی و جانوری و ویژگیهای جغرافیایی منطقه در توصیفات وجود دارد. همچنین داستانها، افسانهها، متلها، ترانهها و باورهای عامیانه در آثار ادبی به کار گرفته میشوند.
تأکید بر ارزشهای بومی (ارزشهای فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی خاص منطقه در داستانها و اشعار) و استفاده از روایتهای شفاهی نیز از جمله این ویژگیهاست.
در ادبیات بومی و اقلیمی استان ایلام، چه نویسندگان، شاعران و پژوهشگرانی فعالیت جدی و حرفهای دارند؟
من فعالان این حوزه را در سه گروه سنی نسل گذشته، نسل میانسال و نسل جوان تقسیمبندی کردهام. نسل گذشته؛ شاکه و خانمنصور ایوانی، میرنوروز دهلرانی، غلامرضاخان ارکوازی، خانه داجبوند، پیرجافر سیمرهای، اسدخان مزگماری سیمرهای، زروان کلهرسوره، حیدر کولیوند سیمره، باپیره الفت کارزانی، مرادجان خزل، آکی، حاتم خانی، ملا رجبعلی رشنوادی و… هستند.
نسل میانسال شامل چهرههایی نظیر محمدباقر سلیماننژاد، علی اصغر عباسی آرام، خسرو خسرویپور، حشمت منصوری جمشیدی، محمد مامیزاده، ولی محمد امیدی، علیشاه حیدری زادی، حیدرعلی شفیعی، سلیمان عباسی، محمدعلی قاسمی، نعمتالله داودیان، ایرج خالصی، ظاهر سارایی، حجت رشیدی، صیدمحمد درخشنده، کرم علیرضایی، مرتضی حاتمی، فرهاد شاهمرادیان، حبیبالله بخشوده، جلیل صفربیگی، و… هستند.
همچنین در حوزه نسل جوان، چهرههایی نظیر محمدامین منصوری، محمد مرادینصاری، حدیث حیدر بیگی، سمیه مهری، میثم خورانی، طیبه حیدربیگی، عبدالرضا نیازی، مهدی آرمانی، زهرا درویشی و… فعالیت دارند.
ایلام از منظر ادبیات اقلیمی در سطح کشور دارای چه ویژگیها و ظرفیتهایی است؟
استان ایلام به دلایلی که خواهم گفت میتواند در ادبیات اقلیمی در سطح کشور برجسته باشد. تاریخ و فرهنگ غنی که میتواند منبع الهام برای نویسندگان باشد. طبیعت بکر و متنوع (کوهها، جنگلها، دشتها، و رودخانههای ایلام مناظر طبیعی زیبایی را ایجاد کردهاند که میتوانند در توصیفات ادبی بهکار گرفته شوند)، فولکلور غنی (داستانها، افسانهها، متلها، ترانهها، و آداب و رسوم خاص ایلام میتواند به غنای ادبیات اقلیمی کمک کند) و موقعیت جغرافیایی (قرار گرفتن در مرز مشترک با کشور عراق و همجواری با استانهای کردزبان دیگر)، باعث شده که ایلام محل تلاقی فرهنگهای مختلف باشد و این تنوع فرهنگی میتواند در ادبیات منعکس شود.
بومینگاری در استان با چه چالشها و محدودیتهایی همراه است؟
بزرگترین چالش در داستاننویسی اقلیمگرا، بحث زبان است زیرا زبان معیار، حرف اول را میزند و جا انداختن زبان دیگر و شناساندن آن به زبانهای محلی تا حدی دشوار است. نویسندگان و پژوهشگران محلی ممکن است با کمبود منابع مالی برای انجام تحقیقات و انتشار آثار خود روبهرو شوند یا ممکن است دسترسی به اسناد تاریخی، کتابخانهها و آرشیوهای محلی محدود باشد.
کمبود آموزش و تخصص هم چالش دیگری است. نویسندگان و پژوهشگران تازهکار به آموزشهای تخصصی در زمینه بومی نگاری نیاز دارند. تغییرات فرهنگی و اجتماعی که با گذشت زمان، فرهنگ و آداب و رسوم محلی ممکن است تغییر کنند و ثبت و مستندسازی آنها دشوار شود و در نهایت عدم توجه کافی از سوی مسئولان به مسئله بومینگاری است که شاید مسئولان به حمایت از نویسندگان محلی توجه کافی نداشته باشند.
به نظر شما اهالی قلم به چه میزان از ظرفیت افسانهها، متلها و خردهفرهنگها در نگارش آثارشان استفاده کردهاند؟
امروزه بیشتر نویسندگان با طبیعت قهر کرده و داستانهای آنها در این فضا جریان ندارد و فضا را به دل طبیعت نمیبرند. هرچند این نوع ادبیات ظرافت خاصی را میطلبد که نویسنده باید وفادار به اقلیم، سنن، آداب و رسوم و دارای سبکی واحد و ساده در زبان روایی باشد.
نویسندگانی که با فرهنگ بومی خود آشنایی عمیقی دارند، بیشتر احتمال دارد که از این عناصر در آثار خود استفاده کنند یا قصد دارند فرهنگ بومی خود را معرفی کنند یا به مسائل اجتماعی و فرهنگی منطقه خود بپردازند. برخی از نویسندگان بهطور طبیعی به استفاده از عناصر بومی در آثار خود تمایل دارند و با توجه به مخاطبان خود، میزان استفاده از این عناصر را تنظیم میکنند. بهطور کلی، هر اقلیمی، ادبیات خاص خود را دارد.
به نظر میرسد که در سالهای اخیر، توجه به ادبیات بومی و اقلیمی افزایش یافته و نویسندگان بیشتری تلاش میکنند از ظرفیتهای فرهنگ بومی خود در آثارشان استفاده کنند. با این حال هنوز هم جای کار زیادی وجود دارد و لازم است نویسندگان و پژوهشگران بیشتری به این حوزه توجه کنند.
نظر شما