به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سایاکا موراتا (Sayaka Murata) نویسنده برجسته ژاپنی است که بهخاطر آثار جسورانهاش در نقد هنجارهای اجتماعی، بهویژه در زمینه نقشهای جنسیتی، ازدواج و مادری، شهرت جهانی یافته است.
از مهمترین آثار موراتا میتوان به زن فروشنده، زمینیها، مراسم زندگی و جهان ناپدیدشونده اشاره کرد. آثار موراتا به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شدهاند و او به عنوان یکی از نویسندگان پیشرو در نقد ساختارهای سنتی جامعه ژاپن شناخته میشود. او با خلق شخصیتهایی که با هنجارهای اجتماعی در تضاد هستند، به خوانندگان امکان میدهد تا از زاویهای جدید به مسائل جنسیتی و اجتماعی نگاه کنند.
موراتا در آثارش از سبکهای علمیتخیلی و دیستوپیایی بهره میبرد تا دنیایی متفاوت و گاه نگرانکننده از آینده ترسیم کند. او نویسندهای استثنایی در ادبیات معاصر ژاپن، در مرز میان واقعگرایی اجتماعی و خیالپردازی پادآرمانشهری حرکت میکند.
شخصیتهای او در جهانی زندگی میکنند که گویی قاعده بازی آن برای آدمهایی مثل آنها نوشته نشده؛ جهانی که در آن عشق، ازدواج و فرزندآوری نه امری طبیعی، که پروژههایی اجتماعیاند برای حفظ نظم مسلط.
در تازهترین رمان ترجمهشدهاش، جهان ناپدیدشونده، با آیندهای مواجه میشویم که در آن انسانها دیگر رابطه جنسی ندارند، فرزندان در رحمهای مصنوعی رشد میکنند، و عشق جسمانی نوعی واپسماندگی تلقی میشود. در این دنیای منظم، آدمها بیش از هر زمان دیگری از هم دورند و جسم انسانها دیگر نه موضوعی شخصی بلکه امری جمعی و مدیریتی است.
اما ریشه این نگاه در کجاست؟ موراتا با صراحتی کمسابقه از دوران کودکیاش در یک خانوادهی سنتی، فشارهای جنسیتی، تجربیات خشونتآمیز و زندگی در انزوا سخن گفته است. او از «فراموشکردن» بهعنوان راه بقا یاد میکند و میگوید نوشتن از کودکی برایش تنها راه زنده ماندن است. در آثارش، این دردهای شخصی به جهانهایی خیالی بدل میشوند که هم عجیب و غریب و هم ترسناک هستند.
موراتا بهنوعی در خطمقدم یک نسل تازه از نویسندگان زن ژاپنی قرار دارد که دغدغه مشترکشان، بازتعریف بدن، هویت و مناسبات جنسی در جامعهای مردسالار و در حال گذار است. اما آنچه او را از همنسلانش متمایز میکند، نه فقط رادیکالیسم در مضمون، بلکه جسارت در فرم، ساختار و لحن است. شخصیتهایش نه قهرماناند، نه قربانی؛ بلکه موجوداتیاند در حاشیه انسان بودن، که زندگیشان تجربهای از غیرممکن بودن نرمالیته است.
این نویسنده ژاپنی در مصاحبه با روزنامه گاردین میگوید: «هر چه بیشتر تلاش کردم مرز میان نرمال و ناهنجار را درک کنم، بیشتر به این رسیدم که نرمال بودن خودش نوعی جنون است».
در روزگاری که روایتهای زنانه بهتدریج در حال تسخیر ادبیات جهانیاند، موراتا از آن نویسندگانی است که نه با تکرار روایت قربانیشدن، بلکه با بازنویسی ساختارهای قدرت، ما را به تاملی دوباره در انسانبودن و انسانماندن دعوت میکند.
نظر شما