به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ ماهرخ ابراهیمپور - چند روز پیش که خبر فوت ماریا بارگاس یوسا (۲۰۲۵-۱۹۳۶) در رسانههای جهان بازتاب زیادی داشت. برخی از آثارش را در گوگل جستوجو کردم خوشبختانه برخی از آثارش در ایران از سوی چندین مترجم به فارسی برگردانده شده است. یکی از این آثار که با توجه به حوزه کاریام توجهام را جلب کرد، کتاب «یادداشتهای عراق» شرح سفر دوازده روزه یوسا با ترجمه فریبا گورگین در انتشارات نیلوفر بود. حمله به عراق بیستم ماه مارس ۲۰۰۳ اتفاق افتاد و بارگاس یوسا بین ۲۵ ژوئن تا ۶ ژوئیه ۲۰۰۳ به این کشور رفت و حاصل مشاهداتش را در روزنامه «الپائیس» چاپ مادرید منتشر کرد.
در این سفر دخترش مورگانا که در آن زمان با هیئت سازمان ملل متحد همکاری میکرد، همراهش بود به طوری که بعدها وقتی یوسا به گفته خودش چون «هیچ یک روزنامهها و هفتهنامههایی که حقوق چاپ و انتشار آن را کسب کردند، سری کامل آن را چاپ نکردند، بلکه به مقالاتی مجزا از گزارش من (یوسا) بسنده کردند» تصمیم گرفت تا برای «اصلاح برداشتهای اشتباه یا غیر دقیق» مجموعه این نوشتهها را به صورت مستقل منتشر کند. در این کتاب از عکسهای دخترش بهره گرفت.
فریبا گورگین، مترجم کتاب انگیزه «یوسا» از سفر به عراق را چنین شرح میدهد: «آن زمان دختر یوسا در قالب یکی از سازمانهای بینالمللی به عراق رفته بود و از طرف دیگر کنجکاوی ذاتی این نویسنده احتمالاً دست از سرش برنمیداشت به همین خاطر تصمیم گرفت به عراق سفر کند چون خودش هم میگوید که نمیتوانسته از دور در مورد این اتفاق تصمیم و قضاوت درستی داشته باشد. به همین خاطر میرود و از نزدیک با مشکلات مردم مواجه میشود و میبیند که دیکتاتوری صدام چه بر سر مردم آن کشور آورده بوده است…»
او در این سفر با استادان دانشگاه، نظامیان عراقی، مردم عادی، مرحوم آیتالله محمد باقر حکیم و حتی نماینده ایالات متحده در عراق، پل برمر دیدار و گفتوگو کرد. در کنار این گفتوگوها شرحی از دیدهها و شنیدههای خود ارائه داد و حاصل این سفر دو هفتهای را در روزنامههای معتبر جهان منتشر کرد. برخی معتقدند شاید یکی از بخشهای خواندنی کتاب گزارش دیدار با «آیتالله محمدباقر حکیم» است که پیش از شهادتش انجام دادهاست. در این دیدار یوسا از آیتالله حکیم درباره اشغال عراق میپرسد و او از این وضعیت چندان راضی نیست. این نارضایتی در حالی است که او سالها
علی بدر، نویسنده عراقی درباره این کتاب یوسا یادداشتی در شبکه اجتماعیاش نوشت که عظیم طهماسبی آن را ترجمه کرده است. در بخشی از این یادداشت با اشاره به سیر و سیاحت او در بغداد آمده است: «… حمالانی را دید که گاریهایشان را در میان آوار پیادهروها میکشیدند، نانوایانی که در سایه غیبت دولت به تنورهایشان بازگشته بودند، کودکانی که روزنامههای غارتشده از دفاتر حزب بعث را میفروختند.
در بازار، مدتی طولانی در مقابل یک کتابفروش توقف کرد، که عناوین قدیمی – نیچه، طه حسین، ارسطو – را همچون جامههای کهنه بر زمین گسترده بود. فروشنده از او پرسید که آیا نسخهای از "هزار و یک شب" میخواهد، یوسا لبخندی زد و گفت: "من به شهری آمدهام که این شبها در آن نگاشته شدهاند، و هزاران خاطره در آن به آتش کشیده شده است.»
اهمیت یادداشتهای یوسا در گشت و گذار او در خیابانها و کوچه و پسکوچههای بغداد است زمانی که با مردم عادی حشر و نشر میکند، اما در عین حال با اطلاعاتی که درباره عراق دارد، وضعیت فرهنگی آنها را هم رصد میکند؛ برای همین کتابفروشان و آثاری که دستفروشان در خیابان معروف المتنبی بغداد ارائه میکنند در نگاه او جای خاصی دارد: «مردی که در خیابان المتنبی کتابهای کهنه میفروشد؛ کتابها را روی بدنه ماشینش میچیند و منتظر مردمی میماند که در اندوه و رنج و فقر، هنوز هم دلشان میخواهد کتاب بخوانند و از این رو باید گفت که او و مشتریانش نماد همان بدبینی بردبارانهای هستند که یوسا میگوید نشانگر تمدن است و از میانبرندهی افسردگی ناشی از رویارویی با بقایای دیکتاتوری و جنگ…»
پس از مطالعه یادداشتها و معرفیهای کوتاه و بلندی که درباره کتاب خواندم، درصدد برآمدم که آن را تهیه کنم، ابتدا از طریق کتابفروشیهای مجازی درصدد خرید آن برآمدم اما مقدور نشد و پس از آن به ناشر زنگ زدم که متاسفانه ناشر هم کتاب را نداشت. به نظرم از آنجا که کتاب شرح نگاه خاص ماریا بارگاس یوساست و یکی دو هفته دیگر نمایشگاه کتاب تهران برپا خواهد شد و مهمان ویژه آن کشور عراق است، چاپ مجدد این کتاب بدون مشتری نمیماند.
منابع
یادداشت علی بدر ترجمه عظیم طهماسبی
نگاهی به یادداشتهای عراق، نسیم خلیلی
یادداشتهای عراق، محمود فاضلی
نظر شما