سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - شنو نوری: ادبیات بومی هر منطقه، آینهای از زبان، فرهنگ، باورها و حافظه جمعی مردمان آن دیار است. در این میان، استان کردستان با برخورداری از میراثی کهن در حوزه زبان و ادبیات کردی، جایگاهی ویژه در نقشه فرهنگی کشور دارد. ادبیات کردی نهتنها در قالب اشعار کلاسیک و نثرهای تاریخی تجلی یافته، بلکه در روایتهای شفاهی، ترانههای محلی، قصههای عامیانه و افسانههای بومی نیز حضوری پررنگ دارد.
ادبیات بومی کردستان، بخشی از هویت فرهنگی غنی و پیچیده این منطقه است که با آثار شاعران و نویسندگان برجستهاش، نهتنها در ایران بلکه در سطح جهان شناخته شده است. این ادبیات نهتنها بازتابدهنده تاریخ و فرهنگ مردم کرد است، بلکه در هر خط و روایت آن، شگفتیهای زبان کردی و گویشهای مختلف آن بهطور خاص دیده میشود. از قصههای فولکلور گرفته تا اشعار حماسی و نثرهای تاریخی، ادبیات کردستان دنیایی از ارزشها، باورها و هنرهایی است که نسل به نسل منتقل شده و امروز با چالشها و فرصتهای جدیدی روبهرو است.
در کردستان، گویشها و لهجههای مختلف کردی نظیر سورانی، کرمانجی، اردلانی، گروسی و هورامی، نهفقط ابزار بیان، که خود بخشی از محتوای ادبی هستند. این تنوع زبانی، غنای کمنظیری به متون ادبی بخشیده و سبب شده تا ادبیات بومی استان هم از منظر زبانشناسی و هم از منظر فرهنگی، واجد اهمیت باشد.
با اینحال، ادبیات بومی کردستان با چالشهایی چون کمتوجهی به آموزش رسمی، ضعف زیرساختهای نشر بومی، کمبود ترجمه آثار شاخص و گاه فاصله میان نسل جدید با زبان مادری مواجه است. در عین حال، فرصتهایی چون توسعه رسانههای محلی، شکلگیری انجمنهای ادبی فعال و رشد علاقه نسل جوان به ریشههای فرهنگی خود، نویدبخش آیندهای روشن در مسیر حفظ و ترویج این میراث گرانبهاست.
ادبیات بومی کردستان با تمام غنای خود، اکنون در معرض تهدیدات و چالشهایی همچون جهانی شدن و تغییرات سریع فرهنگی قرار دارد. اما همانطور که احمد پارسا، پژوهشگر زبان و ادبیات کردی اشاره میکند، هنوز هم امید به احیای این گنجینه فرهنگی از طریق تلاشهای پژوهشی، آموزشی و رسانهای وجود دارد. با نگاه به آینده، این سوال مطرح میشود که چگونه میتوان این ادبیات را به نسلهای جدید معرفی کرد و اهمیت آن را در سطح ملی و جهانی نشان داد؟
سیداحمد پارسا، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه زبان و ادبیات کُردی است که با او درباره ابعاد مختلف ادبیات بومی استان کردستان گفتوگویی داشتهایم. پارسا با نگاه علمی و در عین حال ریشهدار در فرهنگ بومی، به بررسی ویژگیها، چالشها و راهکارهای پیشرو در حوزه ادبیات کُردی پرداخته است.
چه ویژگیهای خاصی در ادبیات بومی استان کردستان میتوان مشاهده کرد که آن را از سایر استانهای کشور متمایز میسازد؟
ادبیات بومی مناطق کردنشین، از جمله استان کردستان، دارای تنوع و گوناگونی فراوانی است. ادبیات کردی، خلاف ادبیات فارسی که بیشتر مکتوب است، عمدتاً شفاهی بوده و از غنای بالایی برخوردار است. این ادبیات را میتوان در گونههایی چون لالاییها، ترانههای کار، آوازهای دینی، سوگسرودهها و روایتهای عامیانه مشاهده کرد. علاوه برآن، تنوع گویشهای کردی در این استان چون سورانی، اردلانی، اورامی، کلهری، گروسی و حتی گویشی از زبان ترکی با فرهنگ خاص گویشوران آنها، از وجوه تمایز این ادبیات بومی این استان با دیگر استانهای کشور محسوب میشود.
آیا آثار ادبی برجستهای در ادبیات بومی کردستان وجود دارند که تأثیر زیادی بر فرهنگ و زبان کردی گذاشتهاند؟
ادبیات و فرهنگ رابطهای دو سویه دارند. فولکلور که ادب شفاهی بخشی از آن محسوب میشود، تمام ابعاد زندگی انسان را از بدو تولد تا مرگ در بر میگیرد؛ به عنوان مثال، نوزاد، با لالایی مادر به خواب میرود، در هنگام بیدار شدن نیز مادر به تناسب جنسیت او با شعر و آواز به استقبال او میرود. وقتی کودک شروع به راه رفتن میکند، برایش ترانه میخواند و او را تشویق به آموزش راه رفتن میکند. وقتی توانست سخن بگوید مادر او را با زبان گیره و چیستان سرگرم میکند. وقتی بزرگ میشود هنگام کار با اهداف کاهش سختی کار، افزایش کارایی، تقویت روحیه افراد، از یکنواختی در آوردن محیط کار، ایجاد هماهنگی بیشتر در کار جمعی، تبدیل فضای کار به فضایی شاد، آوازهایی متناسب با ریتم و آهنگ کار، با دیگر افراد، به صورت دسته جمعی سر میدهد؛ آوازهای قالیبافی، درو کردن، شخم زدن و..نمونههای از این کارآواها هستند.
مردم کُرد در ماه مبارک رمضان نیز در گذشته هنگام سحری، با آواهای دینی از خواب بیدار میشدند. در آیینهایی چون مولودنامه و معراجنامه نیز، شعرخوانی جایگاه مهمی داشت و هنوز هم دارد. در برخی نواحی کردنشین مانند ایلام و کرمانشاه، هنگام مرگ نیز با آواز و ترانه فرد را مشایعت می کنند. «چمری» و «مور» دو نمونه این سوگ سرودهها هستند که اولی را مردان و دومی را زنان اجرا میکنند.
در حال حاضر چه چالشهایی در توسعه و ترویج ادبیات بومی در استان کردستان وجود دارد و چه موانعی بر سر راه آن قرار دارند؟
عدم توجه کافی از سوی نهادهای رسمی، عدم تخصیص بودجه کافی در قالب طرحهای پژوهشی برای گردآوری ادبیات شفاهی و حفظ آن از نابودی و مواردی از این دست از جمله این چالشها هستند. علاوه بر این در تقابل سنت و مدرنیته، فولکلور به عنوان یکی از مظاهر سنت بیشتر مورد کم لطفی و عدم توجه کافی مردم نیز واقع شده است؛ زیرا تغییر شرایط زندگی و ورود تکنولوژی و پیشرفت دانش، گسست بزرگی بین فولکلور و زندگی بشر، بویژه زندگی نسل جوان ایجاد کرده است و گونهای بیگانگی بین آنان با فرهنگ غنی خود ایجاد کرده است و همین مسئله راه را برای ورود رفتار، عادات و باورهای اغلب ناهمگون سرزمینهای دیگر باز کرده است. علاوه بر آن اطلاق فرهنگ عوام، ادبیات عامیانه و مسائلی این چنینی در کنار کمتوجهّی اندیشمندان به این فرهنگ غنی بیش از پیش آن را با خطر نابودی روبهرو کرده است.
سازمان فرهنگی یونسکو با درک ضرورت و احیای این گنجینه با ارزش در چندین بیانیه، از جمله در بیست و پنجمین کنفرانس بینالمللی خود در نوامبر ۱۹۸۹ بر پاسداشت فولکلور تأکید کرده است. بزرگترین چالش ادبیات بومی، همانگونه که اشاره شد، عدم گردآوری آن است. چون این ادبیات که به صورت شفاهی و سینهبهسینه منتقل میشود، با گسترش مدرنیسم در معرض فراموشی قرار گرفته است. برای حفظ این میراث، حمایت دولتی، اجرای طرحهای پژوهشی و گردآوری داستانها، شعرها و آوازهای محلی استان کردستان ضروری است. در کشورهایی مانند رومانی یا ایرلند، حتی یک روستا را نمیتوان یافت که فرهنگ آن منطقه ثبت و آوانگاری نشده باشد.
جایگاه جشنوارهها و محافل ادبی در استان کردستان چگونه است و این رویدادها چه تأثیری بر توسعه ادبیات بومی دارند؟
اگر این جریان تحت نظر کارشناسان خبره از جمله استادان دانشگاه و با همکاری صدا و سیما پیش برود، بسیار سودمند خواهد بود. میتوان با برگزاری برنامههای جذاب، همراه با جایزه، ضربالمثلها، چیستانها و فرهنگ فولکلور مناطق مختلف را احیا و به مخاطب معرفی کرد. این فعالیتها باید با همراهی کارشناسان خبره تبیین و اجرا شوند.
چه فرصتهایی برای تقویت ادبیات بومی کردستان در سطح ملی و بینالمللی وجود دارد و چه راهکارهایی برای این هدف پیشنهاد میدهید؟
راهکار نخست، گردآوری و مستندسازی فرهنگ شفاهی است. باید زمینه برای پژوهش و تحقیق در این حوزه فراهم شود. ادبیات ایران، یکدست نیست؛ زیرا اقوام، زبانها و ملتهای گوناگون با فرهنگهای متنوع در آن زندگی میکنند. این تنوع، همانند قطعات پازلی است که اگر در کنار هم قرار گیرند، غنای ادبیات ایران را در سطح ملی و حتی بینالمللی ارتقا خواهند داد. نمونه بارز تأثیر فرهنگ بومی بر ادبیات جهانی، رمان صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز نویسنده مشهور آمریکای لاتین است که بر پایه فرهنگ محلی نوشته شده است. آیا جلوههایی از رئالیسم جادویی و دهها موارد این چنینی در فرهنگ بومی ما وجود ندارد؟
با توجه به اهمیت زبانهای مختلف کردی، چه اقدامی میتوان برای حفظ و گسترش این گویشها در ادبیات بومی کرد؟
ادبیات بومی ما، سرمایهای ارزشمند است که متأسفانه آنطور که باید، مورد حمایت نهادهای فرهنگی و دولتی قرار نگرفته. در سالهای اخیر گامهایی برداشته شده، اما کافی نیست.
برای مثال، در منطقه گروس، گویش کردی خاصی رایج است که بسیار ارزشمند است و نیازمند حمایت نهادهای رسمی است. گویشهای اردلانی، اورامی، سورانی و کلهری نیز هر یک دنیایی از فرهنگ و هویت را در خود دارند که حفاظت از آنها، به معنای حفاظت از بخشی از فرهنگ ملی ماست.
چه نقشی برای نویسندگان و شاعران نسل جدید در حفظ و گسترش ادبیات بومی در استان کردستان قائل هستید؟
ادبیات بومی دارای پتانسیل و ظرفیت بالایی است؛ از این رو نویسندگان و شاعران با شناخت این ظرفیتها، میتوانند به نحو مطلوب از آن در آثارشان بهره بگیرند. بسیاری از شاهکارهای ادبی فارسی، ریشه در روایتهای بومی دارند؛ به عنوان نمونه بخشی از شاهنامه برگرفته از ادبیات عامیانه بوده که فردوسی آنها را بازآفرینی و مکتوب کرده است. بنابراین، ادبیات مکتوب ما در ایران و جهان، در ریشه به ادبیات بومی متصل است و نیازمند توجهی ویژه و هدفمند است.
نظر شما