سه‌شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۶:۱۰
شاید امسال هم می‌توانستیم سیمرغ اقتباسی داشته باشیم

آرش خوشخو، عضو هیئت انتخاب چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر گفت: اگر می‌دانستیم گستره اقتباس زیاد است و این تعداد فیلم اقتباسی در چهل‌وسومین جشنواره فجر شرکت کرده‌اند، شاید امسال هم می‌توانستیم این جایزه را در جشنواره بگنجانیم.

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مریم محمدی: آرش خوشخو منتقد سینمایی کشور، یکی از اعضای هیأت انتخاب فیلم‌های سینمایی بخش بلند چهل‌و سومین جشنواره فیلم فجر است.

خبرنگار سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران با این منتقد سینمایی گفت‌وگویی انجام داده که در ادامه می‌خوانید:

- در جشنواره فیلم فجر در سال‌هایی سیمرغ بلورین فیلمنامه اقتباسی یا فیلم اقتباسی داشته‌ایم اما این جایزه همیشگی نیست. فکر می‌کنید چرا این‌طور است و اگر این سیمرغ همیشگی باشد، آیا فیلم‌سازها رغبت بیشتری برای ساخت فیلم اقتباسی خواهند داشت؟

اگر تعداد فیلم‌هایی که بر مبنای فیلمنامه اقتباسی ساخته می‌شوند، زیاد باشد و فیلمنامه اقتباسی به یک فن تبدیل شود، یعنی یک آدم‌هایی متخصص این باشند که از رمان‌ها و کتاب‌های دیگر فیلم‌نامه‌های درست و قوی تولید کنند آن موقع سیمرغ اختصاصی برای فیلم اقتباسی یا فیلم‌نامه اقتباسی قابل توجیه است ولی در حال حاضر تعداد این نوع کارها خیلی کم است. در همین جشنواره فجر امسال، من بعید می‌دانم آنقدر فیلمنامه و فیلم اقتباسی داشته باشیم.

- ما امسال فیلم «زیبا صدایم کن» را داریم که مشخصاً اقتباس ادبی است از روی رمانی به همین نام و چند فیلم هم با اقتباس از زندگی شهدا داریم. صاحب نظران در زمینه اقتباس معتقدند شما از روی هر اثری مثلاً یک خاطره، زندگینامه یا حتی شعر و نقاشی و یک واقعه تاریخی هم می‌توانید اقتباس کنید. نظر خودتان چیست؟

اگر این طوری حساب کنیم؛ فیلم‌های زیادی در جشنواره فجر امسال می‌توانند اقتباسی باشند. در بخش انیمیشن، انیمیشن «زال و رودابه» اقتباس از شاهنامه است. فیلم «اشک هور» به نویسندگی و کارگردانی مهدی جعفری که درباره شهید علی هاشمی است و گویا از کتاب «قرارگاه سری نصرت» اقتباس شده و فیلم «اسفند» به کارگردانی دانش اقباشاوی که آن هم از روی همین کتاب و از یک فصل و برهه زمانی متفاوتی از این کتاب اقتباس شده است.

فیلم «زیبا صدایم کن» به کارگردانی رسول صدرعاملی هم از روی کتاب کانون اقتباس شده است. فیلم «موسی کلیم الله» با توجه به اینکه داستان زندگی حضرت موسی (ع) در متون دینی و تاریخی زیادی آمده است و در قرآن هم در سوره‌های مختلف به آن اشاره شده، اقتباسی است. فیلم «پیشمرگ» به کارگردانی علی غفاری، اقتباسی از زندگی واقعی شهید سعید قهاری سعید است و بر اساس کتاب «یادداشت‌های سعید» ساخته شده است. این شهید بزرگوار از فرماندهان دوران دفاع مقدس بود که پس از جنگ، در دفاع از امنیت منطقه غرب کشور و مقابله با گروهک‌های ضدانقلاب نقش برجسته‌ای ایفا کرد. فیلم، روایتگر بخشی از زندگی او به عنوان فرمانده نیروهای پیشمرگ مسلمان کُرد است این فیلم در دسته اقباسی از رویدادهای واقعی قرار می‌گیرد. فیلم «شمال از جنوب غربی» ساخته حمید زرگرنژاد هم که با اقتباس از برخی وقایع مهم تاریخی ساخته شده است و داستان آن در شمال کشور رخ می‌دهد، جزو فیلم‌های اقتباسی این دوره از جشنواره است. فیلم «صیاد» هم برشی از زندگی سپهبد شهید علی صیاد شیرازی را به تصویر می‌کشد. فیلم «خدای جنگ» به کارگردانی حسین دارابی، اقتباس از زندگی شهید حسن طهرانی‌مقدم، پدر موشکی سپاه پاسداران، است. فیلم «۱۹۶۸» هم که به مسابقه تاریخی فوتبال بین ایران و اسرائیل در جام ملت‌های آسیا در سال ۱۹۶۸ میلادی (۱۳۴۷ شمسی) می‌پردازد، اقتباس از یک واقعه تاریخی است. خب اگر از قبل می‌دانستیم که گستره اقتباس اینقدر زیاد است و این تعداد فیلم اقتباسی در چهل‌وسومین جشنواره فجر شرکت کرده‌اند، شاید امسال هم می‌توانستیم این جایزه را با رایزنی با آقای شاهسواری داشته باشیم.

- به نظر شما اقتباس از روی آثار یا کتاب‌های خارجی در اولویت است یا اقتباس از روی رمان‌ها و داستان‌های ایرانی بهتر است؟

من فکر کنم اقتباس از روی داستان‌های داخلی خیلی بهتر باشد؛ یعنی اگر ما بتوانیم از روی آثار ادبی ایرانی اقتباس کنیم نتیجه‌اش هم برای سینما و هم برای ارتباط گرفتن با مردم و هم برای صنعت ادبیات بهتر است. چون به هر حال این اقتباس موجب می‌شود که یک مقدار از پول‌های بیهوده و سنگینی که در سینما رد و بدل می‌شود، جای بهتری پیدا کند و به سمت نویسنده‌ها و ناشران برود که به هر حال اتفاق بسیار خوبی خواهد بود ضمن اینکه به لحاظ فرهنگی خیلی راحت‌تر با مردم ارتباط می‌گیرد البته که ما در دوره‌های قدیم در فیلم‌هایی مثل «سارا» اثر آقای مهرجویی که از یک نمایشنامه دانمارکی اقتباس شده بود و یا فیلم «ناخدا خورشید» که از یک رمان آمریکایی اقتباس شده بود این بومی سازی داستان خارجی را به نحو خوبی تجربه کرده بودیم و به نظرم در این زمینه هم نتیجه بد نبوده است ولی باز هم به نظرم اولویت این است که ما در حوزه کتاب فارسی و کتاب داخلی این کارها را انجام دهیم.

- یک تعریف ساده از اقتباس در سینما به ما می‌دهید؟

تبدیل یک رمان یا یک داستان به مختصات سینمایی، به فیلمنامه و یک مجموعه روایتی که مثلاً در یک ساعت و نیم یا ۹۰ دقیقه یا ۱۱۰ دقیقه، یعنی با حذف کردن زواید، با حذف کردن توصیفات غیر قابل اجرا و هر چیز اضافه‌ای که ممکن است در کار وجود داشته باشد، قابل تماشا باشد.

- به نظر شما به عنوان یک روزنامه‌نگار و منتقد، چرا فیلم‌سازهای ایرانی نسبت به فیلم‌سازهای خارجی اشتیاق کمتری به اقتباس دارند؟ ما در هالیوود می‌بینیم نصف فیلم‌ها اقتباسی است.

به نظرم در هالیوود ماجرا به این سادگی‌ها هم نیست. ما در آمریکا با یک جریان خیلی قدرتمند رمان مردم‌پسند و کتاب مردم‌پسند روبرو هستیم که یک صنعت بسیار بزرگ است و رابطه‌اش با همه صنایع موازی همین قدر قدرتمند است. یک پایگاه بزرگ نوشتاری و روایت برای سینما، سریال و کارتون آنجا پدیدار شده است. همین فیلم‌ها وکارتون‌های مارول که حتی برای کودکان ساخته شده است هم از یک پشتوانه کتاب و رمان و کمیک استریپ برخوردار است. این جریان در هیچ کجای دنیا وجود ندارد یعنی این جریانی که شما بتوانید مثلاً هر سال ۱۰۰ گزینه برای ۱۰۰ فیلم پرفروش در کتاب و رمان‌ها پیدا کنید، اصلاً وجود ندارد ولی با این حال ما جزو کشورهای خوب منطقه هستیم که به هر حال یک صنعت نوشتن رمان و داستان داریم، هرچند شاید به نسبت نمونه آمریکایی یا مثلاً انگلیسی یا مثلاً فرانسوی ضعیف باشد اما به هرحال صنعتی داریم و این صنعت باید با توجه بیشتری ازسوی فیلمنامه‌نویسان و کارگردانان ما روبرو بشود.

یک مشکل دیگر هم این است که کارگردان‌ها و فیلمنامه‌نویسان ما کتاب نمی‌خوانند. مثلاً در آمریکا در سال ۱۹۴۰ جان فورد که یک فیلم‌ساز مردمی است، خودش فیلم «خوشه‌های خشم» را بر اساس کتابی که خوانده بود، ساخت. در واقع خودش است که کتاب را برای ساخت پیشنهاد می‌دهد. این نشان می‌دهد که حتی یک کارگردان غیر روشنفکر هم که جدا از جریان هنری آمریکا است به جریان کتاب نوشتن و رمان نوشتن آمریکایی آن‌قدر نزدیک است که خودش اقدام به خواندن کتاب روز می‌کند و آن را برای ساخت پیشنهاد می‌دهد.

یا مثلاً هاوارد هاکز با ویلیام فاکنر و ریمون چندلر و همینگوی دم‌خور بود و از آنها کتاب می‌گرفت و داستان‌هایشان را تبدیل به فیلم می‌کرد مثل فیلم‌هایی مانند «داشتن و نداشتن» یا فیلم «خواب ابدی» که از این دست است. ولی یک چنین جریانی در ایران خیلی کم برقرار است چون بخش بزرگی از سینماگران ما رمان نمی‌خوانند. حداقل رمان فارسی نمی‌خوانند یا حداقل از یک سنی به بعد دیگر رمان نخوانده‌اند و این موجب شده که این فاصله رخ بدهد. ولی در این ۱۰ سال گذشته به نظرم یک مقدار یخ این ماجرا شکسته شده است.

در جریان سریال‌سازی، سریال‌هایی چون «زخم کاری» یا سریال «یاغی» و حتی سریال «جیران» شما شاهد برخی تلاش‌ها در زمینه اقتباس بوده‌اید. یک جریانی پیش آمده برای اینکه فاصله بین رمان و در واقع بین رمان‌ها و داستان‌های پرفروش با سینما کم شود. در سینما و در حوزه اقتباس بی‌شک آقای مهرجویی پیشتاز است و بعد از او آقای تقوایی در رده بعدی قرار دارد. مرحوم مهرجویی که خیلی اقتباس داشت و اقتباس‌هایشان هم تقریباً همیشه موفق بود. آقای تقوایی هم که حداقل در سریال «دایی‌جان ناپلئون» که از رمان آقای پزشک‌زاد اقتباس کرده بود یا در فیلم «ناخدا خورشید» که از رمان «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی اقتباس کرده بود، موفق بود. هم‌زمان امیدوارم که فیلم‌سازهای جوان ما وارد این وادی شوند و داستان‌های مهم ایرانی را به فیلم و سریال تبدیل کنند. البته آن‌طور که شنیدم از دو رمان «سووشون» و رمان «بامداد خمار» هم دو سریال در حال آماده شدن است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها