پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۰
مطالعات یک پژوهشگر درباره واژه‌های ترجمه دیوان پروین کتاب شد

کتاب پژوهشی شکوفه اسکندری، مترجم و پژوهشگر ادبی در بررسی عناصر زبانشناختی با نگاه به ترجمه تحت لفظی دیوان اشعار پروین اعتصامی منتشر شد.

شکوفه اسکندری، نویسنده این اثر در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) عنوان کرد: در این پژوهش، به بررسی عناصر زبانشناختی اشعار پروین اعتصامی پرداختم. با بررسی ترجمه تحت لفظی مترجم دیوان اشعار پروین اعتصامی، علاء الدین پازارگادی، به این نتیجه رسیدم که کاربرد استراتژی ترجمه تحت لفظی، کاملاً هدفمند و آگاهانه انجام شده است به این منظور که بتواند تا حدّ امکان معنای مورد نظر نهفته در اشعار پروین و سبک ساده و همچنین ساختار واژگانی اشعار وی را انتقال دهد تا در نهایت، معادل عناصر فرهنگی را در کنار عناصر ساختاری در اختیار خواننده متن قرار دهد.

وی با بیان اینکه جابه‌جایی‌ها و تغییراتی که در این راستا توسط مترجم انجام شده به انتقال مفاهیم مورد نظر عناصر فرهنگی اشعار پروین کمک کرده، افزود: با وجود بهره گرفتن از استراتژی‌هایی مانند دگرگویی(paraphrase)، تغییر دیدگاه (modulation)، برگزیدن معادل فرهنگی(cultural equivalence) برای عبارات موجود در اشعار پروین، حذف و اضافه، ترجمه‌ها بسیار نزدیک به اشعار اصلی انجام شده و ترجمه تحت لفظی، استراتژی غالب مترجم بوده؛ چون سبک و سیاق اشعار پروین، مترجم را مجاب به استفاده از این روش ترجمه کرده که خود دارای یک ویژگی مهم یعنی سادگی در انتقال منظور مورد نظر شاعر است.

اسکندری تاکید کرد: با اینکه اسلوب غالب مترجم در ترجمه اشعار پروین اعتصامی، لفظ‌گرایی، ساختارگرایی و ترجمه تحت لفظی بوده، در ترجمه انگلیسی عناصری که به فرهنگ زبان فارسی مرتبط و محدود شده‌اند، انعطاف‌پذیری از خود نشان داده و از روش‌های ترجمه نیومارک و مونا بیکر مانند تغییر دیدگاه (modulation) و دگرگویی (paraphrase) استفاده کرده است. این در صورتی اتفاق می‌افتد که مترجم به این یقین می‌رسد که ممکن است خواننده ترجمه اشعار پروین، متوجه معنای مورد نظر شاعر نشود.

وی با بیان اینکه مترجم بیش از حد به ساختارگرایی گرایش نداشته و از روش‌های دیگری هم در مواقع ضروری که ترجمه عناصر واژگانی و فرهنگی، او را با چالش روبه‌رو می‌کند، استفاده کرده است، گفت: استراتژی‌های ترجمه نیومارک و بیکر هم روش‌های مدرن زبان‌شناختی محسوب می‌شوند و این گواهی است بر این واقعیت که مقوله زبان و فرهنگ ارتباطی بسیار نزدیک با هم دارند و نمی‌توان آنها را جدا از هم در نظر گرفت.

اسکندری با اشاره به اینکه در ترجمه شعر به زبانی دیگر، زیبایی‌ها و هارمونی آواها آسیب می‌بیند و تا حدود زیادی قابل انتقال به زبان مقصد نیست، افزود: هومبولت، فیلسوف و زبانشناس اشاره می‌کند در ترجمه، سعی در به دست آوردن آنچه می‌شود که دست‌نیافتنی است و بنا به گفته رابرت فراست، شاعر آمریکایی قرن بیستم میلادی، شعر زمانی که ترجمه می‌شود، از دست می‌رود. لانگ فلو، شاعر آمریکایی قرن نوزدهم میلادی، ترجمه تحت لفظی را جهت وفاداری به آهنگ و اثر احساسی شعر اصلی ترجیح می‌دهد. کتفورد یکی از طرفداران مقوله ترجمه‌ناپذیری در دو سطح زبانی و فرهنگی است و همان طور که رومن یاکوبسن، زبان‌شناس روسی و بنیان‌گذار مکتب زبانشناسی پراگ اشاره می‌کند، شعر ذاتاً ترجمه ناپذیر است و همین مسئله منجر به رویارویی مترجم با طیف گسترده‌ای از رویکردهای ترجمه می‌شود و تنها یک ترجمه بدیع و خلاقانه است که راه چاره‌ای برای انتقال یک اثر هنری مانند شعر محسوب می‌شود.

وی در ادامه به توضیح ترجمه یک عنصر مرتبط با فرهنگ زبان فارسی یعنی «انا الحق» در بیت «اناالحق می‌زنند اینجا درو بام / ستایش می‌کنند اجسام و اجرام» پرداخت و گفت:

The moto “I am God” is uttered here by this

And all objects and planets express their worship

عبارت «اناالحق» جمله ای عرفانی- اسلامی است که ریشه در فرهنگ زبان فارسی در دوره عباسی دارد. این جمله از بیانات یکی از عارفان سرشناس ایرانی قرن سوم به نام حسین بن منصور حلاج است. عناصر تشکیل‌دهنده این جمله از آیتم‌های واژگانی زبان عربی تشکیل شده و تنها به دلیل تفاوت ساختاری زبان عربی و زبان فارسی، فعل am به ترجمه انگلیسی اضافه شده که قابل استنباط است، به این دلیل که زبان عربی، مکانیسم تعریف شده‌ای برای تولید فعل به عنوان یک آیتم ساختاری ندارد و اغلب جایگزینی مناسب به جای آن مورد استفاده قرار می‌گیرد. انتخاب مترجم در ترجمه این عبارت فرهنگی، استراتژی through translation پیتر نیومارک بوده است.

اسکندری همچنین به ترجمه کلمه فرهنگی «عنقا» که معنای دیگر کلمه سیمرغ است، در بیت «در دام روزگار ز یکدیگر / نتوان شناخت پشه و عنقا را» اشاره کرد و افزود:

In the net of the world it is very hard

To know the gnat from the Phoenix

پازارگادی به دلیل نداشتن معادل کلمه سیمرغ در زبان انگلیسی و ترجمه‌ناپذیربودن آن، به جای آن از کلمه خنثی‌تر یا همان ققنوس Phoenix با معنای اسمی و زیربنایی مشابه اما معنای القایی متفاوت استفاده کرده است. ققنوس در فرهنگ زبان انگلیسی، پرنده‌ای افسانه‌ای و نماد حیات ابدی و جاودانگی است. این دو پرنده اساطیری، به غیر از مواردی مانند اندازه بدن و روش مرگ، در بسیاری از جوانب به هم شباهت دارند و به دلیل اینکه ققنوس Phoenix جایگزین فرهنگی مناسبی برای عنقا محسوب می‌شود، در این مورد، مترجم از استراتژی ترجمه معادل فرهنگی نیومارک استفاده کرده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها