رادمان رسولیمهربانی، در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) با تاکید بر اینکه مهاجران فارسیزبان در دنیا فقط ایرانی نیستند، توضیح داد: نخستین نکتهای که درباره مسئله مهاجران و زبان فارسی به آن باید توجه داشت این است که جمعیتهای متعدد و متفاوتی از فارسیزبانان در دنیا وجود دارند و این جمعیتها غالباً در مسئله زبان فارسی چشم امید به ایران دوختهاند و انتظار اقدامات جدیتری از ایران در حوزه سیاستگذاری زبان و ادبیات فارسی در خارج از مرزهای سیاسی ایران دارند. اما به نظر میرسد که به صورت تاریخی حکمرانان ایران به وضعیت زبان فارسی در خارج از مرزهای سیاسی یا توجهی نداشتهاند یا امکان تأثیرگذاری را متصور نمیشدند. این موضوع را از دوره قاجار و بیتوجهی به وضعیت زبان فارسی در ممالک جداشده از ایران میتوان ردیابی کرد.
وی با بیان اینکه نخستین جمعیت قابل توجه فارسیزبانان، اقلیتهای فارسیزبان در کشورهای ایران فرهنگی هستند، افزود: اگرچه آنان مهاجر نیستند ولی از آنجا که سیاستهای زبانی مشابهی را میتوان در ارتباط با آنان پی گرفت، در کنار مهاجران فارسیزبان میتوان از آنان یاد کرد؛ جز در تاجیکستان و افغانستان که زبان فارسی در آنها زبان رسمی است، فارسیزبانان زیادی در ازبکستان زندگی میکنند و اقلیت فارسیزبانی هم در کشورهای قرقیزستان، قزاقستان و چین باقی ماندهاند.
عضو شورای مرکزی اندیشکده زفان عنوان کرد: دسته دیگر، مهاجران قدیم یا دایاسپوراهای قدیم فارسیزبان هستند که بعضاً زبان فارسی را فراموش کردهاند اما یاد و خاطره ایران و نشانههایی از فرهنگ ایرانی در میانشان زنده مانده است و غالباً به فرهنگ ایرانی و ایران امروزی دلبستگی دارند. مهاجران قدیم فارسیزبان در هند و شیرازیهای شرق آفریقا از این دسته هستند.
رسولیمهربانی با اشاره به اینکه گروه دیگر، مهاجران جدید فارسیزبان هستند، بیان کرد: این مهاجران فقط ایرانی نیستند، مثلاً جمعیت حدود سه میلیونی از تاجیکها در روسیه هستند که میتوانند حافظان و گسترشدهندگان زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در روسیه باشند و در نسبت با آنان میتوان با کشور تاجیکستان همکاریهایی را پی گرفت. جمعیت قابلتوجهی از افغانستانیها در دنیا پراکنده شدهاند و جمعیت ایرانیان مهاجر را هم هشت تا ۹ میلیون تخمین میزنند. همچنین جمعیت قابلتوجهی از فارسیزبانان در آمریکا، کانادا و کشورهای اروپایی زندگی میکنند. دولتهایی مثل ترکیه با تمرکز بر زبان ترکی ارتباط با مهاجران خود را تقویت میکنند و به این طریق ارتباطهای اقتصادی و قدرت نرم خود را تقویت میکنند اما به نظر میرسد که در کشور ما هنوز اهمیت و ارزش زبان و ادبیات فارسی چنانکه باید فهمیده نشده است.
این پژوهشگر در پاسخ به این سوال که کشورهای غربی درباره زبانهای غیرملی خود از جمله زبان فارسی چطور سیاستگذاری میکنند، گفت: سیاستهای زبانی کشورهای غربی را میتوان به سه دوره کلی تقسیم کرد. در دوره اول، که در آمریکا تا دهه ۱۹۶۰ و در استرالیا و کانادا تا دهه ۱۹۷۰ ادامه داشت، به زبانهای اقلیتها و مهاجران به چشم مانعی برای همبستگی ملی و ادغام با جمعیت بومی نگاه میشد در نتیجه در نظام آموزشی رسمی، این زبانها مغفول میشدند و آموزش آنها فقط در موارد خاصی ممکن بود.
عضو شورای مرکزی اندیشکده زفان ادامه داد: در دوره بعدی به فرهنگهای اقلیتها و زبانهای آنها به چشم فرصتها و منابعی غنی در جامعه میزبان نگاه میشد و تفاوتهای فرهنگی و زبانی پذیرفته میشدند. این زبانها در نظام آموزشی رسمی در شکلهای مختلف از جمله زبان سوم و زبان میراثی تدریس شدند و در مواردی نظامهای آموزشی چندزبانی یا چندفرهنگی شکل گرفتند.
وی با بیان اینکه امروزه در ایالتهایی از آمریکا، استرالیا و آلمان زبان فارسی در نظام آموزشی رسمی پذیرفته شده است، افزود: برنامههای آموزشی مدونی برای زبان فارسی در آن ایالتها موجود است.
این پژوهشگر همچنین گفت: در دوره سوم به زبانها به چشم تسهیلکنندگان روابط اقتصادی و تجاری با کشورهای دیگر نگاه میشود و به این ترتیب زبانهایی که از نظر اقتصادی ارزش بیشتری دارند، امکانات و فرصتهای بیشتری برای آموزش در نظام آموزشی رسمی پیدا میکنند. طبعاً زبان فارسی در این نگرش عقبتر از زبانهای چینی و هندی است.
رسولی مهربانی در پاسخ به این سوال که برای مواجهه با این نگاه سوم چه اقداماتی را میشود دنبال کرد، افزود: دیدگاه سوم در همه جا فراگیر نیست. همچنین با امکاناتی که فضای مجازی و تکنولوژیهای نوین فراهم آورده است، امکان طراحی و ابداع شبکههای فراملی و فرامرزی فرهنگی و زبانی پدید آمده است که میتوان از این ابزارها بهره گرفت و محدودیتها را پشت سر گذاشت.
نظر شما