مدير عامل انجمن ايلامشناسي ايران معتقد است كه ايلام يك تمدن پاگرفته در سرزمين ايران و برآمده از ميان اقوام ايراني است. ايلام در تاريخ كشور ما همچون پلي است كه دوره پيش از تاريخ را به دوره تاريخي پيوند داده است. پس بهتر است كه كتابهاي درسي از دوره تاريخي ايلام آغاز شود._
بهگفته نيكپور بر روي تمدن ايلام بسيار كم، كار شده است و اين كمكاري از خودمان است. هرچه درباره تمدن ايلام ميگوييم برگرفته از پژوهش خارجيهاست، فرنگيها تا به امروز نشان دادهاند كه دلشان براي ما نسوخته است. البته دستشان درد نكند كه كاوش و پژوهش ميكنند ولي آن چه ميكنند در گام نخست به سود خودشان است.
وي افزود: غربيها بسياري از آن چه را كه يافتهاند تاراج كردهاند و حتي تاريخ را در بيشتر هنگامهها، بهگونهاي كه آسيبي به تمدن و پيشينه نژادي، قومي و مذهبي خودشان نزند، دگرگون ميكنند و البته در پايان نتيجه دلخواه را از كاوشهايشان درباره تمدني كه مال ماست، مينويسند و ما بيتوجه به اين مسأله، آن را به فرزندانمان انتقال ميدهيم.
اين تاريخپژوه خاطرنشان كرد: تمدن ايران باستان، گسترهاي از خوزستان، لرستان، پشتكوه، پيشكوه و كوههاي بختياري را در برداشته و از غرب به دجله و از شرق به بخشي از پارس و گاهي تا شهر سوخته، از شمال به كوههاي بختياري و از جنوب به خليجفارس ميرسيده است. پايتخت ايلاميها شوش بوده و اين تمدن آنچنان پيشرفته و نيرومند بوده كه حتي پس از گذشت چندين سده از نابودياش و پس از روي كار آمدن تمدن هخامنشي، ميتوان يادگارهاي اين تمدن را در هنر، معماري، سامانه اداري و ديگر بخشهاي امپراتوري هخامنشي ديد.
وي افزود: گستره فرمانروايي ايلاميها در زمان اوج قدرت از باختر تا بابل و از شمال تا اصفهان بوده است. ايلام باستان از دو بخش كوهستاني و جلگهاي تشكيل شده بوده كه باهم پيوندي هزاران ساله داشتهاند. تمدن ايلام در فلات ايران از نخستين جاهايي است كه وارد دوران تاريخي شده است.
مدير عامل انجمن ايلامشناسي ايران يادآور شد: تمدن ايلام به سه دوره «قديم» از اواخر سده چهارم پيش از ميلاد، «ميانه» از ١٤٥٠ تا ١١٠٥ پيش از ميلاد و «جديد» از ٧٣٤ پيش از ميلاد تا هنگام پيوستن به فرمانروايي هخامنشي، بخش ميشود.
بهگفته نيكپور؛ تمدن ايلامي، تمدني است كه زباني يگانه به نام زبان «انزاني» دارد كه با ديگر زبانهاي همزمانش، متفاوت است و خطي كه نمونه ابتدايي خط ميخي و داراي دستور نوشتاري ويژهاي است.
وي درباره اين خط كهن گفت: نمونه خطها و خطنگارههايي كه در شوش يافت شده، از خط سومريها بسيار كهنتر است و اين نشان ميدهد كه سومريها به كمك خط تصويري و نيمه تصويري ايلاميها توانستهاند خطي را كه امروز بهنام خط ميخي ميناميم، بيافرينند.
به باور وي از همين روي است كه ايلاميها خط تازه را كه گونه پيشرفته همان خط ابداعي خودشان بوده، به سادگي از سومريها، پذيرا شدهاند. زبان ايلاميها با هيچكدام از گويشهاي همزمانش، همريشه نيست و دستور زبان ايلامي ساده بوده و در دورههاي گوناگون، دگرگونيهاي اندكي در آن به وجود آمده است.
وي افزود: دانشمندان هنوز درباره نژاد ايلاميها به ديدگاه يگانهاي نرسيدهاند و برخي، آنها را «آسياني» ميخوانند به اين معنا كه ايلاميها از نژاد ايرانيهاي بومي ايران پيش از حضور آرياييها در فلات ايران هستند.
اين پژوهشگر تاريخ ايران باستان يادآور شد: اين نظريه سنديت چنداني ندارد زيرا دانشمندان هم اكنون درباره مهاجرت قوم آريايي از سيبري به فلات ايران دچار شك و گمان شدهاند و برخي ميگويند كه آرياييها از آغاز ساكنان فلات ايران بودهاند، فرضيه آسياني بودن ايلاميها تا اندازهاي، مورد شك است.
رضا نيكپور افزون بر اين سخن كه ايلاميها در هنر برنز و سفالگري بسيار پيشرفته بودهاند، گفت: تاثير هنر ايلامي بر روي تمدن آشور، بابل و حتي هخامنشي، نشان از قدرت و جايگاه اين تمدن در ميان ديگر تمدنهاي باستاني دارد.
وي با تأكيد بر آغاز كردن كتابهاي درسي از دوره ايلام خاطرنشان كرد: كتابهاي درسي و دانشگاهي بايد از تمدن ايلام آغاز شود، زيرا دورههاي گوناگوني مانند حكومت ايلام، جنگها، پيروزيها و شكست ايلاميها از اقوام همسايه، نژاد ايلاميها، زبان، مذهب و خط ايلاميها ميتوان براي اين دوره تاريخي به رشته تحرير درآورد.
وي با اشاره به آثار برجاي مانده از اين تمدن كهن كه در شوش، شهداد، ايذه، تپهيحيي، سيلك، اشكفتسلمان و بسياري ديگر از جاها، يافت شده، گفت: روند شتابدار توسعه از مهمترين دلايل نابودي آثار اين تمدن است. علاوه بر اين روند شتابدار، ناملايمات طبيعت و ناآگاهي مردم را نيز بايد افزود زيرا قرار نيست با چند باستانشناس، كارشناس و دوستدار ميراث، كار آثار باستاني درست شود. بحث ما بحث فرد نيست و انگشت ما به سوي يك سازمان نيست بلكه بايد مردم جامعه براي حفظ ميراث كهن خود بكوشند.
نظر شما