ویلیام فریدکین کارگردان سینما و خالق فیلمهای «جنگیر» و «ارتباط فرانسوی» در ۸۷سالگی درگذشت. جنگیر در چهلوششمین مراسم جایزهٔ اسکار، موفق به کسب اسکار در رشته «بهترین فیلمنامهٔ اقتباسی» شده بود.
همسر وی، شری لنسینگ که تهیهکننده سابق و مدیر استودیو بود، اعلام کرد فریدکین بر اثر نارسایی قلبی و ذاتالریه در خانه خود از دنیا رفت.
دیگر فیلمهای او از جمله جادوگر (۱۹۷۷)، زندگی و مرگ در لسآنجلس (۱۹۸۵) و اشکال (۲۰۰۶) نیز برای تصاویر بصری استثنایی خود شاخص هستند. وی با تمرکز بر عنصر صدا برای انتقال لایهای زیرزمینی از ترس، رمزوراز و ناهماهنگی، کیفیت تسخیرشده و غمانگیزی به آثارش بخشید و آنها را به قلمروی دیگر منتقل کرد و موفق شد تا حس ترس و پارانویا را منتقل کند.
فریدکین از نسل درخشان فیلمسازانی بود که سیستم استودیویی را دگرگون کردند و فیلمهای تأثیرگذار، فردگرا و ضداستبدادی ساختند. چندین تن از این کارگردانها در مقطعی با هم کمپانی کارگردانها را ایجاد کردند تا استقلالی را که دوست داشتند برای خود ایجاد کنند؛ اما اختلافات داخلی در نهایت منجر به انحلال آن شد.
فریدکین به کارهای هیچکاک احترام میگذاشت؛ درست همانطور که از وقتی در ۲۵سالگی همشهری کین اورسن ولز را دید شیفته وی شد. کمی پیش از آنکه دمین شازل جوانترین کارگردانی شود که برای «لالالند» برنده جایزه اسکار شد، او فقط به ملاقات فریدکین به خانهاش رفته بود.
جنگیر (۱۹۷۳)، یکی از تحسینبرانگیزترین فیلمهای فریدکین، در صحرایی در خاورمیانه آغاز میشود؛ جایی که پیرمردی در یک سایت باستانشناسی بهسمت سوراخی میرود که در آن چیزی وجود دارد. چه کسی میداند چیست؟ این سکانس وحشتناک است؛ نهتنها بهدلیل تصاویر و اجزایی که گرما، عرق و رطوبت محل را به تصویر میکشد، بلکه بهدلیل موسیقی متنی که در آن صدای وزوزی که یادآور مگسها است دمبهدم بلندتر و تهدیدآمیزتر میشود.
فریدکین در تمام زندگی خود مجذوب این فیلم بود و آخرین فیلمش، مستندی درباره قدیمیترین جنگیر زنده، با عنوان شیطان و پدر آمورث (۲۰۱۷) بار دیگر به این موضوع بازگشت.
در ارتباط فرانسوی که اسکار را برای فریدکین به ارمغان آورد، وی سرمای تلخ زمستانی در نیویورک را به حضوری ملموس مانند روح شیطانی در جنگیر بدل کرد که برای ضدقهرمانان فیلم، دو کارآگاه شهر نیویورک با بازی جین هکمن و روی شیدر، که درحال عبور در شهرند غیرقابل اجتناب است. شیطان در این خیابانهای پست به همان اندازه در کمین است که در خانه زیبای ریگان ۱۲ساله در جن گیر.
خوب و بد همیشه موضوع فریدکین بود و در بسیاری از فیلمهای او مرز مبهمی بین این دو وجود داشت و آنچه قهرمانانش را از شخصیتهای شرور جدا میکرد، اغلب نیت آنها بود تا اعمالشان. شخصیت هکمن در ارتباط فرانسوی بازیگر را وحشت زده کرد و فریدکین مجبور شد او را بهشدت تحت فشار قرار دهد تا وادارش کند آن شخصیت را با تمام شیوههای خشن، قلدرانه و متعصبانهاش به تصویر بکشد.
هرچند بدبینی عمیقی بر آثار فریدکین سایه افکنده بود، اما خود او شوخ، بامزه و تا به آخر همراه زندگی بود. پیچیدگی اخلاقی فیلمهای او نشان داد که آنها از همان جنس محله چینیها رومن پولانسکی، پدرخوانده فرانسیس فورد کاپولا و آخرین جزئیات هال اشبی مانند برخی دیگر از شاهکارهای دهه ۱۹۷۰ همه از بدبینی ناشی از جنگ ویتنام و بعد از آن واترگیت شکل گرفتهاند.
خود او هم فرزند پدر و مادری از دو خانواده یهودی بود که بهدنبال کشتارهای اوایل قرن بیستم از اوکراین فرار کرده بودند. خانواده فقیر بودند و زمانی از طریق کمکهای دولتی زندگی میکردند. اما فریدکین در کتاب خاطراتش نوشت: هرگز نمیدانستم همه دوستانم همینطور زندگی میکردند. با آنهایی که معاشرت میکردم، مانند من قطبنمای اخلاقی نداشتند و خود من به معنای واقعی کلمه تفاوت بین درست و غلط را نمیدانستم.
اما او شانس آورد و پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان به آگهی یک ایستگاه تلویزیونی محلی که بهدنبال فردی برای کار در بخش پست بود، پاسخ داد و زیر بال یک نویسنده و مقالهنویس مهربان، فران کوفلین، قرار گرفت و چشمش به جهان بزرگتری از هنر و هنرمندان، معلمان و سیاستمداران باز شد.
نظر شما