دانشیار دانشگاه شیکاگو از کتاب «حاشیههای فمینیستی قرآن» گفت؛
آیا میتوان از قرآن تفسیرهای فمنیستی کرد؟/ لازمه دموکراسی تربیت یک نوع عقل خودمختار است
علیرضا دوستدار میگوید: تقاضای عدالت دغدغه ما و زمان ماست. از سوی دیگر، در خود قرآن و تفاسیری که از آن شده، به ما میگوید که نباید لزوما آنچه در قرآن آمده با تقاضای ما تطابق داشته باشد و در صورت عدم تطابق نیز نباید فکر کنیم آن آیات، ضد زن هستند.
وی ادامه داد: من فکر میکنم کاری که ایشان در فصول مختلف کتاب میکند به نوعی بازنمایی این مسیر است. شاید نگاه همدلانه در ایشان بیشتر از این جهت باشد که در فصلهای اول خیلی جزئی ایشان توضیح میدهند که این روشها چه هستند و چگونه با آیات خاصی از قرآن مرتبط میشوند. آیاتی که سلسله مراتب جنسیتی و برتری مردان نسبت به زنان در آن مطرح است. او به این موضوع میپردازد که مفسران فمنیستی چگونه با این موارد مواجه میشوند.
دوستدار گفت: او بعد موارد را به صورت جزئی نقد میکند و سپس نتیجه میگیرد، حالا که این روشها این مشکلات را دارد ما چه نتیجههای کلیتری میتوانیم بگیریم. من فکر نمیکنم که بخش پایانی باعث بیمعنایی بخش ابتدایی شود. ما باید روشن کنیم که منظور از روشهای تفسیر فمنیستی چه هست؟ من فکر میکنم ایشان این نوع از کارهای تفسیری نسل اول و دوم را نتیجهساز میداند.
وی در واکنش به این دیدگاه که ما تقاضای عدالت فمنیستی از قرآن میکنیم بیان کرد: به عقیده من چند مسئله اینجا وجود دارد. یکی اینکه این تقاضای ما در یک بستر تاریخی و فرهنگی خاصی مطرح شده است و حالتی جهانشمول ندارد. ما باید این را به رسمیت بشناسیم منتها نتیجهای که هدایتالله میگیرد لزوما این نیست که ما نباید چنین ادعایی بکنیم. به هر حال تقاضای عدالت دغدغه ما و زمان ماست. از سوی دیگر، در خود قرآن و تفاسیری که از آن شده، به ما میگوید که نباید لزوما آنچه در قرآن آمده با تقاضای ما تطابق داشته باشد و در صورت عدم تطابق نیز نباید فکر کنیم آن آیات، ضد زن هستند.
دوستدار اضافه کرد: هدایتالله میگوید ما باید مسئولیت ادعایی که خودمان کردهایم را به رسمیت بشناسیم و این را خیلی واضح بگوییم که ما داریم در مورد این نوع از عدالت صحبت میکنیم که در بستر خاص فرهنگی ما به وجود آمده است. اما اینکه آیا میشود فمنیستی آیات قرآن را تفسیر کرد یا نه فکر میکنم ممکن است بشود نوع دیگری با آن مواجه شد. البته این موضوع تا حدودی نیازمند تغییر نگاه نسبت به وحی است.
وی در خصوص فشار آوردن به متن برای بیرون کشیدن تفاسیر فمنیستی بیان کرد: از چند راه میشود به این موضوع پرداخت. اول اینکه تعریف فمنیست مسلمان چه هست؟ مثلا اگر یک متفکر مسلمان قائل به این بود که ما وحی را باید در بستر زبانی و فرهنگی خود بفهمیم، آیا این فرد از مسلمانی ساقط است؟ ما داشتیم چنین متفکرانی که معروفترینشان نصر حامد ابوزید است که میگفت ما قرآن را باید به صورت یک گفتار یا گفتمان بین خداوند و انسانها بفهمیم و مشخصا آنچه در زمان صدر اسلام از وحی فهمیده میشد با آنچه امروز میفهمیم متفاوت است. این مستلزم یک برداشت متفاوت زبانی از قرآن است. هدایتالله نیز نگاهی به ابوزید دارد و از قول او میگوید اگر یک راه پیش روی فمنیسم اسلامی باشد این است که نگاهش به وحی را عوض کند.
دوستدار بیان کرد: حتی در جاهای به کارهای متاخر آمنه ودود اشاره میکند که مورد نقد خود هدایتالله است منتها جاهایی ودود میگوید شاید روش مواجهه ما با آیات فمنیستی اینطور باید باشد که وحی الهی مجبور شده در مختصات محدود زبان بشری فرو بیاید. و زبان بشری نیز توانایی حمل معانی الهی و بینهایت را ندارد. نهایتا ما میتوانیم بگوییم که یک سری آیات را باید کنار بگذاریم.
وی ادامه داد: به یک صورت خوشبینانهتر شاید بشود طور دیگری گفت و آن هم این است که نوع نگاهمان به آیات باید عوض شود و شاید نباید نگاه تجویزی به برخی از آیات داشته باشیم. من فکر میکنم همچنان میشود به گرایشها به عنوان گرایش اسلامی نگاه کرد. منظور شاید این نباشد که کلام خدا را کنار بگذاریم بلکه باید درکمان را از آن آیات عوض کنیم.
دوستدار افزود: در تفاسیر شیعی اگر نگاهی بیاندازیم میبینیم که به حدیث ائمه اهمیت زیادی داده میشود در این حد که در برخی از شاخههای آن تفسیر شیعی میگویند ما قرآن را بدون حدیث نمیتوانیم بفهمیم. یعنی حدیث ائمه است که در نهایت قرآن را برای ما معنی میکند.
وی گفت: من فکر میکنم تفاوت نگرش هدایتالله با تفاسیر فمنیستی از آیات قرآن آنقدر پررنگ نیست. برخی از مفسران میگویند در مورد برخی آیات ما هنوز مسائل نادانسته زیادی داریم. هدایتالله پا را فراتر مینهد و میگوید که اگرکه بعضی از آیات را دقیق متوجه نمیشویم دلیل نمیشود که دیگر آیات را اصل بگیریم. او میگوید ما باید تکیه خود را از اساس به جای دیگری ببریم. و در نهایت کلیت وحی را به صورت دیگری متوجه شویم.
دوستدار ادامه داد: در این حالت جایگاه معنوی ما به عنوان مفسر عوض میشود و قرآن منبع اصلی ما نخواهد بود. منبع اصلی ما یک موقعیت عقلانی متکی بر یک لحظه خاص تاریخی و فرهنگی است و از آنجا ما داریم با قرآن به یک صورت خاصی مواجه میشویم و درک هم میکنیم که این مواجهه با قرآن یک مواجهه محدودی است. از این جهت فکر میکنم هدایتالله از مفسران دیگر، یک قدم فراتر میرود.
وی درباره روشهای ابوزید در ارائه مطالب و تفاسیر بیان کرد: در مورد ابوزید برداشت من این است که ابوزید یک متفکر لیبرال است و لازمه دموکراسی را که از دغدغههای اصلیاش به شمار میرود، تربیت یک نوع عقل خودمختار میشناسد. از این جهت شاید نخواهد وارد یک نوع نگاه تجویزی شود.
نظر شما