معصومه باقری در مجموعه داستان «مکتوف» به طور غیرمستقیم به موضوع فقر اشاره کرده است.
معصومه باقری، از آن نویسندههایی است که هم در نوشتن داستان کوتاه و هم در نوشتن داستان بلند، به موضوع فقر اهمیت زیادی داده و در مکتوف نیز بهشکلی نامحسوس نشان میدهد که عوامل اجتماعی مانند جنسیت، نژاد، معلولیت، شرایط خانوادگی و افراد حامی، میتوانند برمسائل مربوط به فقر زنان و کودکان تاثیربگذارند.
علاوه بر این در بطن برخی داستانها نشان میدهد که مسائل اجتماعی و خانوادگی، در زندگی افراد ضعیف و فقیرتر بیشتر آسیبزا هستند و گاهی کودکان و نوجوانان را از روال مرسوم زندگی و روزمرگی، به کار و سختی میکشانند.
شخصیتهای این کتاب بهتدریج در متن قصه و در دریالوگها و مونولوگها راز درونشان را کنکاش میکنند و این ارتباط با زبان ساده و گاه شاعرانه نویسنده روایت میشود.
این کتاب شامل 10 داستان کوتاه با عنوانهای «ستّار مکتوفی فرزند انور»، «مردی که پلوتو را ;شت»، «هیچ جای دنیا»، «خانه عقرب»، «مکتوف»، «همه چشمهای بسته خواب نیستند»، «اوپالرو»، «همسفر»، «دندان نیش» و «مصلحت» است.
تجربه همزمان عشق، هراس، مرگ، زندگی و مهاجرت در تمام قصهها پیداست. گاهی مهاجرت فقط از جایی به جایی دیگر، گاهی از بیرون به درون آدمیزاد و به خود شخصیت را شاهد هستیم.
از دیگر آثار نویسنده این اثر میتوان به «صفرمطلق»، «استخوانی در گلو» و «زخمهای عادی» اشاره کرد.
بخشی از متن کتاب:
«آدمیزاد ممکن است میان یک قشون فاتح و قدرتمند بایستد،امّا دلش فقط برای یک نفراز قصبهای متروک و دورافتاده پر بکشدو چنان بسوزد و برنجد و چلیک سینهاش ترک بردارد که جان و جمادش مکتوف شود.»
انتشارات شانی، اخیرا کتاب «مکتوف» را در 112 صفحه با بهای 80 هزار تومان عرضه کرده است.
نظر شما