آیا الهامگرفتن نویسنده فیلمنامه و بازیگر فیلم از روی کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» اقتباس محسوب نمیشود؟ بهجرئت میتوان گفت ساخت فیلم «غریب» وامدار کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» نصرتالله محمودزاده است.
این کتاب قطور که در ۶۰۸ صفحه توسط انتشارات روایت فتح به چاپ رسید در نمایشگاه ۱۴۰۲ جزو پرفروشهای روایت فتح بود. یکی از دلایل فروش بالای این کتاب در نمایشگاه امسال ساخت فیلم «غریب» توسط محمدحسین لطیفی و اکران آن قبل و همزمان با نمایشگاه کتاب تهران بود.
بهگفته مدیر انتشارات روایت فتح فروش این کتاب بعد از اکران فیلم «غریب» رشد چشمگیری داشته است. آنچه امروز قرار است به آن بپردازیم نه فروش کتاب «محمد؛مسیح کردستان» است و نه استقبال مردم از اکران فیلم «غریب»؛ بلکه مسئله اقتباس از روی این کتاب موضوع اصلی این گزارش است.
با نگاهی به این کتاب و گوشهچشمی به فیلم غریب به بررسی چگونگی اقتباس و حقوق آن میپردازیم. برای آن دسته از خوانندگان که اطلاعی از موضوع کتاب ندارند یا شناختی از محمد بروجردی ندارند یادآور میشویم که محمد بروجردی که در دبیرستان به نام محمد محمدی شناخته میشد و در بین خانواده و اقوام با نام میرزا خوانده میشد، در کردستان به مسیح کردستان معروف بود و یک نظامی ایرانی در سالهای جنگ ایران و عراق بود.
وی پس از خدمت سربازی ابتدا به سوریه و سپس به لبنان رفت و به فراگیری مهارتهای نظامی و چریکی برای انجام عملیاتهای چریکی در ایران پرداخت و در موقع بازگشت امام خمینی به ایران بههمراه محسن رضایی مسئولیت تیم حفاظت از امام را داشت. در سالهای بعد از انقلاب برای خواباندن قائله دموکرات و کومله به کردستان رفت و در سال ۱۳۶۲ ماشینش بر روی مین رفته و به شهادت رسید.
نویسنده کتاب در مقدمه کتابش چنین مینویسد: حدود ۵۵۰ ساعت مصاحبه مفید با ۶۰ نفر، مطالعه بیش از ۶۴ جلد کتاب، مجله، روزنامه، دستنوشته در ۱۵هزار صفحه و فیشبرداری از ۳هزار صفحه نوار پیاده شده از مصاحبههای انجام شده با بیش از ۱۰۰ نفر که در آرشیو کنگره بزرگداشت سرداران شهید استان تهران ثبت شده است از دیگر اقدامات تحقیق برای این کتاب بود. با توجه به اینکه از شهید بروجردی دستنوشته و نوار صوتی بسیار اندکی به جا مانده است لزوم تحقیق میدانی در نوشتن این کتاب کاملاً آشکار است.
در مورد فیلم «غریب» اما شنیدهها بر این اساس است که نویسنده از ۲۰ صفحه از کتاب «محمد،؛ مسیح کردستان» اقتباس کرده است اما واقعیتها گویا چیز دیگری میگویند. حامد عنقا که دست طویلی در نوشتن سریالها و فیلمهای موفق دارد و چند سالی است که به تهیهکنندگی هم رو آورده، این بار نیز توانسته است از پس نوشتن فیلمنامهای پرتعلیق بربیاید.
آنچه محمدحسین لطیفی روایت میکند این است که وقتی حامد عنقا تهیهکنندگی فیلم را بر عهده گرفت گفتم: اگر کسی جز تو آن را بنویسد من فیلم را نمیسازم و حامد عنقا مجبور به نوشتن فیلمنامه «غریب» شد. محمدحسین لطیفی درباره بابک حمیدیان نیز میگوید: بهشخصه علاقه زیادی به محمد بروجردی داشت. کتاب را خواند و علاقهمندتر شد. من نیز او را بهلحاظ چهره و قدرت بازی برای این نقش انتخاب کردم.
آنچه حاصل این حرفهاست آن است که «محمد؛ مسیح کردستان» قابلرجوعترین کتاب برای نگارش فیلمنامه «غریب» و ساخت و بازی دراین فیلم بوده است. بازآفرینی از یک اثر ادبی در مدیومی مانند سینما اقتباس نامیده میشود. با وجود تمام این اطلاعات آیا الهامگرفتن نویسنده فیلمنامه و بازیگر فیلم از روی کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» اقتباس محسوب نمیشود؟ به جرئت میتوان گفت ساخت فیلم «غریب» وامدار کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» نصرتالله محمودزاده است.
با بررسی کتاب ۶۰۸صفحهای نصرتالله محمودزاده و تورق ساده آن به این نتیجه میرسیم که برخلاف ادعای سازندگان فیلم اقتباس این اثر سینمایی از بیش از ۲۰ صفحه از کتاب موردنظر انجام شده است. اگر بخواهیم بهطور دقیقتر بگوییم اتفاقاتی که از آغاز فصل ۱۲ تا اواخر فصل ۱۶ در کتاب روایت شده در این فیلم آمده است. این اتفاقات نزدیک به ۱۲۰ صفحه از کتاب را شامل میشود.
شاید حامد عنقا بهطور عینبهعین از نوشتههای کتاب استفاده نکرده باشد اما اتفاقاتی که در این صفحات میافتد در فیلم روایت شده است. شاید عنقا بهدلیل سینماییکردن اثر اتفاقات را دراماتیکتر از کتاب به رشته تحریر درآورده باشد و توصیفات طولانیتر کتاب را خلاصه کرده باشد اما با توجه به استفاده از اتفاقات این حجم از کتاب که حدود یک پنجم کتاب را در بر میگیرد، آیا میتوان گفت فیلم «غریب» بهطور مستقیم از روی کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» اقتباس نشده است؟
چرا حامد عنقا بهعنوان نویسنده و تهیهکننده در پایان فیلم فقط ذکر کرده است با تشکر از کتابهایی که ما در ساخت این فیلم از آنها استفاده کردیم و کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» را در صدر لیست کتابها قرار داده است؟
به نظر میرسد نویسندگان و تهیهکنندگان ما سعی میکنند از واژه اقتباس و فیلمنامه اقتباسی حذر کنند. علتهای آن مشخص است. یکی از علتهای آن حقوقی است که باید برای اثر ادبی و صاحب آن در نظر گرفته و پرداخت شود. این رقم در فیلمی مانند «غریب» که فیلمی پرهزینه محسوب میشود شاید به چشم نیاید.
علت دیگر شاید این است که نویسنده و کارگردان و تهیهکننده دوست دارند صاحب و خالق اثری مؤلف و بهاصطلاح اورجینال باشند. شاید عدم ذکر عنوان فیلمنامه براساس اقتباس از کتاب منبع، علتهای زیادی داشته باشد اما آنچه بیشتر از هر چیز در این میان مایه تأسف است عدم رعایت حقوق نویسندگان کتاب است. هرچند از دید دیگر رابطه فیلم اقتباسی با فروش کتاب، یک رابطه دوسویه است. محبوبیت کتاب باعث ساخت فیلم شده و فروش فیلم باعث شهرت کتاب و فروش بیشتر آن و رسیدن به چاپهای مجدد میشود.
باید در نظر داشت برخی از نویسندگان فقط از راه نوشتن داستان امرار معاش میکنند و برای چنین نویسندگانی که چند سال از عمر خود را صرف گرفتن مصاحبه و تحقیق میدانی میکنند، مثلا در اینجا ۵۵۰ ساعت مصاحبه با ۶۰ نفر انجام شده است، پرداخت حق اقتباس یک حق طبیعی و کاملاً منصفانه است.
نظر شما