شنبه ۶ دی ۱۴۰۴ - ۰۸:۳۵
نقش اشعار حافظ شیرازی در جهان روایی نجیب محفوظ

رمان «حرافیش» نجیب محفوظ، نویسنده برجسته مصری، با بهره‌گیری آگاهانه از اشعار فارسی حافظ شیرازی، لایه‌ای صوفیانه و فلسفی به روایت خود افزوده است؛ اشعاری که نه‌تنها حال‌وهوای تکیه و جهان داستانی اثر را شکل می‌دهند، بلکه در بزنگاه‌های روایی، با سرنوشت شخصیت‌ها و مفهوم عدالت پیوندی درونی برقرار می‌کنند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از روزنامه الاهرام، بازخوانی رمان «حرافیش» نجیب محفوظ، نویسنده برجسته مصری و برنده جایزه نوبل ادبیات، بار دیگر توجه منتقدان و پژوهشگران ادبی را به یکی از لایه‌های کمتر بررسی‌شده این اثر جلب کرده است؛ لایه‌ای که به حضور اشعار فارسی حافظ شیرازی و کارکرد معنایی و دراماتیک آن‌ها در متن روایت بازمی‌گردد.

نجیب محفوظ که همواره به دقت ساختاری و معماری منسجم روایت شهره است، در «حرافیش» نیز از عناصر بینامتنی به شکلی حساب‌شده بهره می‌گیرد. اشعار حافظ، که اغلب در فضای «تکیه» و در قالب سرودهای جمعی شنیده می‌شوند، نه برای فهم عقلانی شخصیت‌ها، بلکه برای القای حال‌وهوای وجد، ابهام و پیش‌آگاهی روایی وارد متن شده‌اند؛ عناصری که با جهان‌بینی صوفیانه و نگاه فلسفی محفوظ به ناپایداری قدرت و گردش ایام هم‌خوانی دارند.

رمان «حرافیش» که در قالب ده حکایت به هم‌پیوسته روایت می‌شود، سرگذشت نسل‌های پیاپی از خاندان «عاشور الناجی» را در بستری نمادین و اجتماعی دنبال می‌کند. این اثر، روایت چرخه قدرت، عدالت، زوال و بازگشت است؛ چرخه‌ای که در آن فتوت، به‌مثابه مسئولیتی اخلاقی در برابر مردم، بارها شکل می‌گیرد و فرو می‌پاشد. «حرافیش» از مهم‌ترین رمان‌های محفوظ به شمار می‌آید که با زبانی تمثیلی، تاریخ اجتماعی و روان جمعی محله‌ای از قاهره را به تصویر می‌کشد و جایگاهی ویژه در کارنامه ادبی او دارد.

اشعار فارسی حافظ که در مقاطع حساس روایت شنیده می‌شوند، با سرنوشت شخصیت‌ها پیوندی درونی دارند. در حکایت دهم، پرسش عاشور ربیع الناجی درباره ماهیت این سرودهای مبهم، خود نشانه‌ای از خودآگاهی متن است؛ گویی رمان به خواننده یادآوری می‌کند که این اشعار حامل معنایی فراتر از ظاهر خود هستند و باید در پرتو تحولات داستانی فهمیده شوند.

آشنایی نجیب محفوظ با شعر حافظ، به‌احتمال فراوان از طریق ترجمه عربی «غزلیات حافظ شیرازی» به قلم دکتر ابراهیم الشواربی در سال ۱۹۴۴ صورت گرفته است؛ ترجمه‌ای که با مقدمه طه حسین، چهره شاخص ادبیات عرب، منتشر شد. بنا بر روایت‌های موجود، محفوظ علاقه‌مند به خواندن اشعار حافظ بوده و حتی آن‌ها را در زندگی روزمره زمزمه می‌کرده است؛ امری که از پیوند شخصی او با این شعرها حکایت دارد.

در «حرافیش»، محفوظ با انتخاب آگاهانه دوازده غزل از حافظ، لحظات کلیدی زندگی عاشور الناجی و نسل‌های پس از او را برجسته می‌کند؛ از رنج و تبعید، تا استقرار عدالت، سپس انحراف از آن و سرانجام امید به بازگشت. این اشعار، با زبانی صوفیانه و نگاهی فلسفی به سرنوشت انسان، به روایت عمقی فراتاریخی می‌بخشند و آن را از سطح یک داستان محلی فراتر می‌برند.

رجاء النقاش، منتقد برجسته عرب، در تحلیل خود از «حرافیش» تأکید می‌کند که کارکرد این ابیات، بیان لحظات وجد صوفیانه است و محفوظ آگاهانه آن‌ها را به زبان فارسی آورده تا ابهام، بخشی از تجربه زیبایی‌شناختی متن باشد؛ چرا که در لحظات عشق، تصوف و شهود، معنا نه به‌صورت مستقیم، بلکه از مسیر حس و حال منتقل می‌شود.

در نهایت، می‌توان «حرافیش» را گفت‌وگویی ادبی میان نجیب محفوظ و حافظ شیرازی دانست؛ گفت‌وگویی که در آن شعر و رمان، در خدمت بازنمایی دغدغه‌ای مشترک قرار می‌گیرند: عدالت، مسئولیت اخلاقی قدرت و پیوند رضای الهی با رضایت مردم. از این منظر، اشعار حافظ نه حاشیه‌ای بر متن، بلکه بخشی از منطق درونی و معنای عمیق این رمان ماندگارند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها