در نشست تخصصی «جای خالی نگاه زنانه به حجاب» مطرح شد؛
جامعه با فهم مردانهای از حجاب درگیر است/ حجاب حاصل پیوند زن با نماد هویتیاش است
نشست تخصصی با موضوع «جای خالی نگاه زنانه به حجاب» با حضور صفوراسادات امیبه حجاب» با حضور صفوراسادات نجواهری، فعال حوزه زن و خانواده و مهدی تکلو، مدیر دفتر مطالعات راهبردی جنسیت و جامعه، پنجشنبه 28 اردیبهشت در غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی برگزار شد.
او با طرح این مسئله که جنسیت چگونه در بحث موضوعیت پیدا میکند، گفت: اگر جنسیت و تفاوتهای جنسیتی را منحصر کنیم در تفاوتهای جسمی، با این حساب تفاوتی ندارد که ساحت اندیشه و گفتمانی حجاب و ساحت سوم را کدام جنس تولید و محقق میکند. اما اگر یک پله بالاتر برویم و بگوییم جنسیت در تجربه انسان، اندیشه، احساس و زندگی روزمره انسان اثرگذار است، آنگاه باید بپذیریم که معنایی که خانمها و آقایان به حجاب میدهند در هر سه ساحت متفاوت است و تحت تاثیر جنسیت واقع میشود.
با غیاب نگاه زنانه مواجهیم
تکلو عامل وضعیت فعلی حجاب را غلبه گفتمان مردانه درباره حجاب عنوان کرد و ادامه داد: آنچه امروز در وضعیت حجاب میبینیم، بهخصوص در فضای گفتمانی حجاب، در یک جمله غلبۀ برداشتها، تجربهها و فهم مردانه از حجاب است. یعنی آنچه در فاهمه عمومی امروز به ارتکاز ما تبدیل شده، برداشتی است که گفتمان مردانه از ایدهی حجاب دریافت کرده است. هم در تولید ساحت اندیشه و هم در ساحتی که اندیشه را انتخاب کرده و آن را تبدیل به گفتمان عمومی کند، با وضعیت غیاب نگاه زنانه مواجهیم. مرد به حسب مردبودنش، با نگاه به طبیعت خودش و بر اساس فهم خودش به کل پیکرهی نرمافزاری حجاب نگاه میکند و صرفاً آن بخشی را که برایش معنادار و منطقی به نظر میرسد در عرصه اجتماعی وارد میکند. این بخش مردانه که از قضا کلیت گفتمان حجاب را در بر گرفته، معنایی عموماً جنسی است. آنگاه که وارد فضای گفتمان حجاب میشویم و درباره فلسفه حجاب از عموم میپرسیم، غالبا از سطح قرائتهای جنسی نمیتوانیم چیز بیشتری ببینیم. گویا در این گفتمان موجود مردانه و رسمی از حجاب گفته میشود زن باید حجاب کند، فقط و فقط زیرا برای مرد تحریکآمیز است.
تکلو افزود: وقتی فضای گفتمان حجاب، مردانه میشود، ما دیگر از فهم و برداشت زنانه محروم میشویم. زن در این فضا چه میبیند؟ گویا به او گفته میشود فلسفه حجاب این است که تو باید لطف کنی یا مجبوری که به خاطر مصلحت مردها و خانواده و جامعه حجاب را رعایت کنی و زن دائما در معرض این است که گویا اراده، نیاز، فایده، فهم و کمال او در آن دیده نشده است. انگار این حجاب مزیتی برای زن ندارد.
زن نمیتواند احساس قرابت با مفاهیم حجاب کند
مهدی تکلو با مطرح کردن این پرسش که آن وجهی از حجاب که مال خود زن است چه دستاوردی برای او دارد، عنوان کرد: حجاب در معنای کامل و متعالی که جامع دلالتهای مردانه و زنانه است، چگونه با زن مخاطبه میکند؟ این مردمحوری عمدتاً در فضای گفتمانی است. چون مردها عمدتاً حجاب را گفتمانی کردهاند. وگرنه حتی وقتی به ساحت اندیشه نگاه میکنیم، نمیبینیم که حکمت حجاب منحصر شده باشد به دلالتها و محوریتها مردان. مثال نقضهای متعددی برای قرائت جنسی از حجاب است. اینجا جایی است که حس میکنیم زن گویا با فضایی از معنای حجاب مواجه شده که در آن خیلی خودش خودش را نمیبیند. انگار باید روی وجود و اراده خودش پا بگذارد یا صرفاً مجبور است به دستور دین تن بدهد تا حجاب کند. اگر دیندار نباشد دیگر دلیلی برای حجاب او نیست. بخشی از وضعیت موجود امروز ما در حجاب تحت تاثیر همین گفتمان مردانه است که باعث میشود زن نتواند احساس قرابت با مفاهیم حجاب کند.
مدیر دفتر مطالعات راهبردی جنسیت و جامعه بیان کرد: در فهم گفتمان مردانه، حجاب صرفاً یک ابزار عارضیِ بریده از شخصیت و هویت زن است و کارکردی غیرهویتی دارد. به لحاظ آمارهای کمی، در پرسشهای نگرشی حدود هفتاد درصد خانمها با اصل حجاب موافقاند. این اکثریت موافق ایده حجاب چرا نمیتوانند پشتیبان همه سیاستهای مختلف در موضوع حجاب باشند؟ چرا هیچ گفتمانی موفقی از حجاب بر فضای جامعه حاکم نیست؟ این زنان که اصل حجاب را میخواهند از یک گفتمانی که به آنها در نگه داشتن حجاب محروماند. لذا گرفتار گفتمان بدحجابی میشوند.
کتابها نیز نگاه مردانه به حجاب دارند
در ادامه صفورا امینجواهری، کارشناس حوزه زنان و نویسنده، در آغاز حرفهایش کتابهای منتشرشده در حوزه حجاب را بر این اساس دستهبندی کرد: سالهاست کتابهایی را در حوزه حجاب میبینیم که در دستهبندی کلی دو دسته هستند. کتابهایی که از منظر علمی به پدیده حجاب نگاه کردهاند و رویکردی مستند داشتهاند و کتابهایی که رویکرد ذوقی دارند. دسته اول به دنبال اثبات و بیان فواید حجاباند و دسته دوم دنبال جذب مخاطباند. نگاه من به دسته اول است.
امینجواهری ادامه داد: دسته اول نیز به سه دسته کتاب تقسیم میشود. یک دسته کتابهای سیاستی هستند و صرفا به سیاستهای حاکمیتی درباره حجاب پرداختهاند و بعضا همراهاند و بعضا نقد کردهاند. این کتابها رویکردی مردانه دارند. دسته دوم حجاب را در نصوص دینی بررسی کردهاند. با یک نگاه گذرا اینها هم دید مردانه دارند و این عرصه خالی از پژوهشگران زن است و اگر هم باشند با همان قرائت مردانه مسئله را میبینند. دسته سوم کتابهایی است که دنبال پیداکردن کارکرد اجتماعی حجاباند. این دسته از منظر احساسات و عواطف هم اگر بررسی کردهاند، باز به دنبال کارکرد اجتماعی و حفط حریم خانواده هستند. هیچ کدام از منظر یک زن و فواید حجاب از نگاه یک زن نپرداختهاند و جای خالی این بحث را در حوزه نشر میبینیم.
این کارشناس درباره ارتباط میان هویت زنانه و حجاب بیان کرد: حجاب با هویت خود زن ربط پیدا میکند. وقتی درباره هویت حرف میزنیم، درباره ابعاد مختلف هویتی و جهان معنایی و پارادایمها حرف میزنیم؛ اینکه زن اگر بخواهد به حجاب فکر کند، دارد پوششش را ذیل چه جهانی فهم میکند. مثلا اگر در جهان معنایی پوشش فیزیکی بدن بخواهد حجاب را فهم کند، وارد فضای فقهی و بدنمندی و نگاه مردانه شده و خوانش زنانهاش محدود میشود. در تاریخ که نگاه کنیم، در یک برهه زنان حجاب را ذیل جهان معنایی مبارزه فهم کردهاند و حجابشان نماد انقلابیگریشان شد. اینجا جایی است که میشود گفت که یک جا در تاریخ با دید زنانهاش نگاه کرده است.
امینجواهری به سراغ دیگر ابعاد رفت و گفت: زیباییشناسی هم بعدی از منظر زنانه است و خود زن باید مدیریت کند تا بتواند عفاف و زیبایی را در کار هم قرار دهد. بعد عاطفه حجاب را نیز داریم؛ اینکه یک زن با هویت عاطفی زنانهاش که تقطه تمایزش از هویت مردانه است، حجاب را چطور فهم میکند. از بعد استقلال که حرف بزنیم، این «باید» حجاب را باید برداریم. زیرا دارد انتخابگری را از زن میگیرد. در این صورت اتصال هویتیاش با حجاب قطع میشود.
در اتمسفر گفتمانی حجاب منظرهای زنانه تزریق شود
مهدی تکلو در تکمیل سخنان امینجواهری افزود: فهم حجاب در بستر هویت هم قابل استناد به فضای دینی و فقهی ماست که برای این گفتمان مردانه خیلی به چشم نیامده است. گفتمان مردانه وقتی غالب میشود و رجوع میکند به متن دینی، این وجوه فراتر از امر جنسی را خیلی خوب متوجه نمیشود و طبیعتاً آن را هم به ساحت اجتماعی هم نمیآورد. در حالی که متن دینی حکمت حجاب را به اتمسفر جنسی منحصر نکرده است. در فهم هویتی به حجاب البته امر جنسی هم لحاظ میشود اما نه به صورت مکانیکی و غریزی. بلکه حجاب با ایجاد تشخص اجتماعی و ساخت تصویر مکرم، باعظمت و محترم از زن، مرد را به تکریم و حفظ شأن او وا میدارد. با فهم هویتی از حجاب چنانچه مردی با نگاه به زن میلی در او شکل گرفت، اینبار مرد خودش را مکلف میکند که خودش را بیشتر کنترل کند. زیرا میداند با موجودی باعظمت روبهروست.
این فعال حوزه زن و خانواده درباره دوگانه قانون حجاب و کار فرهنگی گفت: هم متن دینی ما تقلیلیافته به امر جنسی نیست و هم تجربه تاریخی و اجتماعی خانمها طی این چندین سال که یک معنای متعالی و هویتی از حجاب را حادث کردهاند. ما در این دو نقطه ظرفیت جدید میبینیم که در فضای گفتمانی جایش خالی است. وقتی از دوگانه قانون حجاب و کار فرهنگی بحث میشود، سوالی که مطرح میشود این است که اساسا با چه موادی میخواهید کار فرهنگی کنید؟ این فهم مردانه از حجاب چگونه میتواند مبنای درستی برای کار فرهنگی باشد؟ اگر میخواهید کار قانونی کنید توضیحتان برای ضروت این قانون چیست. این دوگانه گویا درست نیست و باید یک پله عقبتر برگردیم. باید به دنبال این باشیم که در اتمسفر گفتمانی حجاب منظرهای زنانه تزریق شود و حتی غلبه یابد. چنانچه دیدیم در این مسیر عمده تلاشهای ما فرجام درستی نداشته.
تکلو اظهار کرد: یکی از منابعی که در کنار فهم تجربی زنان میشود برای توجه بیشتر به فهم زنانه به آن رجوع کرد، بیانات رهبر انقلاب است. علاوه بر تجربه عملیاتی خانمها، تفسیری که آقا از حجاب میکنند خیلی جالب است. ایشان در دیدار با فعالان حجاب و عفاف اینطور معنا میکنند که از آن معنای هویتی دریافت میشود: اسلام طرفدار حجاب به معنای لغوی بین زن و مرد است. یعنی فاصلهگذاری بین زن و مرد. همچنین فرمودهاند که خلقت زن و ترکیب جسمی و روحی و مغزی عاطفی زن با مرد تفاوت دارد و باید بین اینها حفاظ و فاصله وجود داشته باشد.
او درباره ارتباط میان حجاب و هویت گفت: اگر حجاب را در نقطه هویت فهم کنیم _ هویت یعنی خودبودگی و در نظر داشتن اصالتهای درونی انسان _ مشاهده میکنیم که تجربه ایران ما در صد سال گذشته، آن هم برهههایی که حجاب دلالتهای ارادی و هویتی زنانه دارد خود به خود توسعه یافته. مثلا در ایام انقلاب نیز خانمها خود به خود به حجاب روی آوردند. در حالی که کسی نبود حجاب را تبلیغ کند. در این برهه با تکریم زن و جایگاه او و با ایجاد احساس عزت نفس در او و با رسمیت بخشیدن و پذیرفتن هویت اصیل زنانۀ او خود به خود حجاب دارد توسعه پیدا میکند. حتی تقلید زنان غیرایرانی از حجاب زن ایرانی تابع چنین معنای هویتی از حجاب است. لذا باید در نظر داشت که این فقط حجاب نیست که منجر به کرامت و تشخص زن میشود؛ بلکه تکریم زن در جامعه هم موجب افزایش حجاب و پاکدامنی و عزت نفس او میشود. اینها امروز جایش خالی است.
کنشگری زنان در حد مطالبهگری از حاکمیت است
امین جواهری درباره آسیبهای اجتماعی فقدان منظرهای زنانهنگر به حجاب و ضرورتی این منظرها گفت: به نظر من ضرورت و کارکرد اجتماعی در سالهای اخیر خیلی آشکار شده. وقتی زن نتواند با نماد هویتی خودش ربط هویتی برقرار کند، در بدترین حالت کنارش میگذارد یا در بهترین حالت تحملش میکند؛ اما نمیتواند از آن دفاع کند. در شورشی که اخیرا علیه حجاب اتفاق افتاد، به جز انفعال چه کنشی از زنان باحجاب دیدیم؟ زنان محجبه در عین ناراحتی هیچ کاری نمیتوانستند بکنند. این دسته از زنان سالهاست از معنای حجاب تهی شدهاند و تنها معناهای فردی برایش دارند و این یک آسیب است.
وی افزود: کنشگری زنان در حد مطالبهگری از حاکمیت است؛ با اینکه حجاب مال زنان است. زن به جایی رسیده است که نه تنها ایدهای ندارد، بلکه از مردان مطالبه میکند. انقدر زنان را تهی از معنا و هویت زنانه کردهایم که دفاعی برای حجاب ندارد و به همان معناهای مردانه تمسک میجوید.
امینجواهری در پایان گفت: نقطه کانونی ما بحث ارادهورزی زن است. زن در سال 57 با اراده خودش برای کنش سیاسی، معنایی برای خودش ساخت که ذیل جهان معنایی مبارزه بود. امروز به اقتضای 1402 ایران اسلامی ممکن است معنای دیگری بسازد. اگر همین امروز ربط حجاب با عرصه سیاست را خارج از اراده زن برقرار کنیم، همچنان تهی از هویت زن است. آن وقت حس میکنیم حجاب ابزاری است که به زن تحمیل شده. زن محجبه میدان دفاع از حجاب را خالی نمیکند.
نظر شما