اقتباس ادبی و چالشها - ۱۶
یکی از رازهای موفقیت سینمای غرب اقتباس از آثار ادبی بوده است/ توجه به اقتباس متعادل باشد
مینو خانی منتقد سینما گفت: یکی از رازهای موفقیت غرب اقتباس از آثار ادبی بود. این نقطه قوت اثر است که مخاطب داستان را میداند. وقتی یک اثر تصویری ساخته میشود و یک مخاطب ازپیشموجود دارد که داستان را میداند و درکش میکند، آن اثر دومرتبه دیده میشود. مشهورترین این آثار بربادرفته بود.
مجتبی فرآورده درباره جذابیت کتاب و اینکه میشود فیلمش را ساخت، گفت: کتاب عصرهای کریسکان نوشته کیانوش گلزار راغب در مجموعه ادبیات ما کمنظیر است. شخصیت این کتاب درباره یکی از اهالی اهلسنت سردشت است. دوره جنگ شرایطی را فراهم کرد که با قصه نابی طرف شدیم. مقطعی از کتاب را از بین سال ۵۷ و قبل از انقلاب تا اول جنگ انتخاب کردهایم.
او درباره احتمال فصل بعدی یا سری جدید ادامه داد: هر احتمالی ممکن است. ولی بضاعت کتاب چیزی است که در این سریال آوردهایم. اگر بخواهیم بهسمت یک نگاه مجدد و اقتباس مجدد برویم، باید ظرفیت یک فیلم سینمایی خیلی خوب را داشته باشد.
مجتبی فرآورده درباره اقتباس از «آن بیستوسه نفر» گفت: مهدی جعفری حدود چهارده سال پیش قبل از نوشتهشدن و انتشار کتاب، مستندی را تولید کرد و با آن مستند این حلقه بیستوسه نفر را پیدا کرد و به هم وصل کرد. بهتعبیری نطفه فیلم آن بیستوسه نفر از آن زمان بسته شد. از همان زمانی که مستند ساخته و پخش شد، وقفه سیزدهچهارده سالهای افتاد تا فیلم ساخته شود و بعد کتاب نوشته شد. وی افزود: اقتباس این نیست که حتماً از یک متن کپیبرداری کنیم بلکه از یک واقعه کار را میسازیم. به همین دلیل محتوای فیلم و کتاب آن بیستوسه نفر با هم متفاوت نیست و روح حاکم بر هر دو یکی است.
فرآورده در پاسخ به این سؤال که آیا در سوران وفاداری به متن رعایت شده یا خیر گفت: یکی از علتهایی که کمتر اقتباس میکنیم، بهخاطر چالشی است که بین سازندگان اثر تصویری و نویسنده وجود دارد. هر کدام داستان را بهنحوی میبینند. در کار سوران خوشبختانه با مرد شریفی مثل گلزار راغب طرف بودیم. ایشان نهتنها نویسنده خوبی است بلکه آنچه در کتاب نقل کرده چشیده و حس کرده است. در سه کتاب «برده سور»، «شنام» و «عصرهای کریسکان» هرکدام یکی از شخصیتهای قصه خود گلزار راغب است. ایشان بسیار متواضعانه اعلام کرد که من میدانم مقتضیات ادبیات با فیلم متفاوت است و شما هم نمیخواهید کار را خراب کنید و می خواهید اصلاح کنید و کتاب من را به زبان دیگری نقل کنید. به همین جهت هم ما با ایشان خیلی راحت بودیم. وفاداری به کتاب خیلی سخت است. می توان به روح کتاب وفادار بود و نباید از آن تخطی کرد اما به تمام اجزایش نمیشود وفادار ماند.
حق نداریم از روح حاکم بر فضای اصلی کتاب تخطی کنیم
فرآورده ادامه داد: موظفیم فضا را به ذهن مخاطب نزدیک کنیم. گمانم بر این است که در شیوه اقتباس از هر موضوعی، چه ادبیات چه واقعه تاریخی چه قصه انبیا و...، حق نداریم از روح حاکم بر آن فضا تخطی کنیم؛ اما به واسطه اقتضائات درام هیچ راهی نداریم جز اینکه بخشی از قصه را ما پردازش کنیم.
فرآورده در خصوص اینکه چه داستانی قابلیت اقتباس دارد گفت: امکان ندارد بشود ویژگیها را دستهبندی کرد. به سازمان سینمایی سوره دست مریزاد میگویم که بنا را بر این گذاشت که مجموعه کتابهای چاپ شده را اقتباس کند و پای اقتباس را به حوزه تصویری باز کرد. در طول سالیان طولانی که درام ایجاد شده و فیلم ساخته شده قصههای مختلفی به زبانهای مختلف در ادبیات و سینما ارائه شده است. ما آنها را با آب و رنگ دیگری تعریف میکنیم. در اقتباس بهسراغ افراد ناب و قهرمانان گمنانی میرویم. به همین دلیل باید بتوان با قصه ارتباط گرفت و قابلیتهای قصه را به تصویر تبدیلش کرد.
فرآورده در خصوص چالشهای ساخت سریال گفت: مشکل این است که سراغ شخصیتهای بزرگ تاریخی نمیرویم. مشکل از سینماگران نیست. مشکل از مدیران است. این را بهواسطه تجربهام میگویم. مدیران فرهنگی ما جز تعداد انگشتشماری بیربط سر کار آمدهاند. به همین دلیل شرایط حوزه فرهنگ نابسامان است. چون آدمهای آیندهنگری نداریم. هرکار سختیهای خودش را دارد. برای تولید هر اثری قرار نیست حتما به همان جغرافیا مراجعه کنیم. مهم این است که بتوانیم آن جغرافیا را به مخاطب ارائه دهیم. به همین دلیل ما به کردستان نرفتیم و سریال آنجا تولید نشده است. یکی از دلایلش این است که قصهای که ما روایت می کردیم مربوط به چهل سال پیش بود و باید میرفتیم در سردشت و آن را تبدیل به سردشت ۴۰ سال پیش میکردیم. به همین دلیل بهدنبال راههای دیگری رفتیم و سعی کردیم اطراف محیط فیلمبرداری شرایط جغرافیایی مدنظر را ایجاد کنیم.
فرآورده در پایان گفت: ما معمولاً یا صفریم یا صدیم و در حوزه اقتباس که الان فضایش ایجاد شده یا سیاهیم یا سفید. یا در حوزه دفاع مقدس اصلاً کار نمیکنیم یا تمام هموغممان میشود. هرچیزی تعادلش خوب است. یک شهید زمانی فیلمش جلوه خواهد کرد که در کنار فیلمهای دیگر پخش شود. باید تعادلی رعایت شود. جشنواره فجر امسال بیشتر به جشنواره فیلمهای دفاع مقدس شبیه بود تا فیلم فجر. در حوزه اقتباس هم باید متعادل بود. قرار نیست همیشه بهسراغ شهدای معروف برویم یا فضایی را با توپ و تانک ترسیم کنیم. در این اقتباسها باید جانب تعادل را رعایت کرد تا بتوانیم کار را پیش ببریم. وگرنه شعلهای است که مدتی جلوه میکند و بعد خاموش میشود.
مینو خانی منتقد سینما درباره اقتباس و انواعش و این سریال گفت: اقتباس به شکلهای گوناگون و از منابع گوناگون انجام میشود. معنای اقتباس فراگرفتن یا از چیزی فایدهبردن است. وقتی از اقتباس یک اثر ادبی در قالب یک اثر سینمایی حرف میزنیم، از بهرهبردن اثر میگوییم. اگر بخواهیم بگوییم منبع اقتباس فقط یک اثر ادبی است اینطور نیست. هرچیزی میتواند منبع یک اقتباس باشد حتی یک خبر یا گزارش مطبوعاتی. اما این اقتباس به اشکال مختلفی رخ میدهد.
وی افزود: در خیلی از فیلمها، ابتدای فیلم یا آخرش، جمله برداشت آزاد را میبینیم. در برداشت آزاد باید وجوه مشترکی بین اثر منبع و اثر تولیدشده پیدا کنیم که بر یک ایده از اثر اول برداشت شده و بر تخیل نویسنده استوار است. در چنین اثری نمیشود بین دو اثر مقایسهای کرد. برعکس، اقتباس وفادار اقتباسی است که نهتنها از ایده الهام گرفته بلکه در روایت داستانی و شخصیتهای داستان از اثر اول بهره میبرد و اینجا جایی است که میتوان بین دو اثر مقایسه انجام داد و دید چقدر متعهد مانده است. این وفاداربودن امر بسیار مهمی است؛ خصوصاً وقتی که اقتباس از یک اثر تاریخی و زندگینامهای است. چون وقتی وفاداری مخدوش شود روایت تاریخی هم مخدوش میشود.
وقتی به تعریف یا مقایسه بین اثر مکتوب و اثر تصویری میپردازیم میبینیم که در اثر مکتوب با کلمه مواجهیم. در صورتی که در سینما یا اثر تصویری با نما مواجهیم. این دو چه تفاوتی دارند؟ وقتی یک نویسنده واژهای را مینویسد، آن واژه حامل مشخصههایی نیست. اما در یک نما مشخصههایش مشهود است. در عین حال تفاوت دیگر این است که وقتی یک واژه داریم امکان تصویرسازی به مخاطب میدهیم و میتواند تخیل کند. اما در یک نما اینطور نیست. در واقع مسیر ادبیات واژه و تجسم است؛ اما مسیر اثر تصویری از تجسم به یک واژه ختم میشود.
یکی از رازهای موفقیت غرب اقتباس از آثار ادبی بود
خانی گفت: یکی از رازهای موفقیت غرب اقتباس از آثار ادبی بود. وقتی در فرانسه و آمریکا سینما پا گرفت توانست درصد زیادی از پردههای سینمای آمریکا را تسخیر کند. اتفاقاً این نقطه قوت اثر است که مخاطب، داستان را میداند. وقتی یک اثر تصویری ساخته میشود که مخاطب از پیش موجودی دارد که داستان را میداند و درکش میکند، آن اثر دومرتبه دیده میشود. یکی از شاخصترین آثار سینمایی جهان بربادرفته است که اقتباس از کتاب بوده. نمونه چنین آثاری در سینمای ما و جهان وجود دارد. بنابراین یکی از مهمترین قوتهای اثر همین مخاطب ازپیشموجود و همین متن تاریخی ازقبلموجود است. دیگر نیاز نداریم که داستانی را پیدا کنیم که حس خوبی به تماشاگر دهد.
وی افزود: در نظریههایی که درباره اقتباس گفته شده اولاً هنر عین یک نوزاد میماند که باید از آن مراقبت شود و از دیگران یاد بگیرد که رشد کند. سینما یکی از انواع این هنرها است و باید از ادبیات کمک بگیرد تا رشد کند. همچنین میتواند به قوت فیلمنامه و پرداخت شخصیتها کمک کند. یکی از مهمترین امتیازات اثر اقتباسی خصوصاً اگر رویکرد تاریخی داشته باشد این است که میتواند به شناخت و سواد کلی مخاطب کمک کند. مخاطب امروز دیگر مخاطب گذشته نیست که ده جلد کتاب تاریخی را بخواند. اثر تصویری به ارتقای آگاهی مخاطب کمک میکند.
این منتقد گفت: تاریخ معاصر ما پر از آدمهایی است که هرکدام میتوانند یک بخش از انگیزه موفقیت را در مخاطب ایجاد کنند و الگوسازی کنند و باید بهسراغشان برویم. دهه شصت ایران یک دهه پرتلاطم بوده و انقدر اتفاق افتاده و آدمهایی در دل این اتفاقات زاده شده که هرکدام بهتنهایی جذابند. چرا سراغشان نمی رویم؟
خانی درباره جذابیت موضوع دفاع مقدس گفت: هر اثری می تواند جذاب باشد بهشرطی که به فرم و محتوایش دقت کنیم. داریم از یک محتوای ارزشمندی میگوییم که بخش مهمی از تاریخ معاصر ماست و تا سالهای سال میتوانیم از این اتفاق حرف بزنیم. وقتی این دو با هم پیوند مناسبی داشته باشند میتواند جذاب باشد. اگر یک ایده خوب را بتوانیم به زبان بصری خوب تولید کنیم، قطعاً مخاطب را همراه میکند. یکی از مهمترین ویژگیهای اقتباس این است که بتوانیم ببینیم این اثر قابلیت تصویرشدن را دارد یا نه. اولین ویژگی انتخاب یک داستان برای تصویریشدن همین است.
نظر شما