آن چه در ادامه میآید، بررسی محتوایی گفتوگو با اسحاق طغیانی با عنوان نگاهی آسیبشناسانه به وضعیت پژوهش در ادبیات پایداری از منظر استادان زبان و ادب فارسی است.
ادبیات پایداری نوعی از ادبیات است که در شرایط وجود عواملی مثل استبداد داخلی، تجاوز نظامی و در سطح دیگر، تهاجم فرهنگی به وجود میآید که درونمایه آن، ایستادگی، مقاومت و پایداری در برابر عوامل متجاوز و یا کسانی است که آگاهانه یا ناخودآگاه در جهت ترویج تفکر و منافع دشمن تلاش میکنند. در حوزه دین و عرفان اسلامی هم مقاومت و مبارزه در برابر نفس و نفسانیت جایگاه خاص خود را دارد. ادبیات فارسی از دیرباز جایگاه مفاهیم پایداری بوده است؛ به این معنا که شاعران و نویسندگان ضمن آگاهی دادن به مخاطب از آن چیزی که حق هست و باید باشد و در واقع نیست، در آثارشان بهصورت آشکار و پنهان، تعهد و احساس مسئولیت خود را به نمایش گذاشتهاند. البته این نوع ادبیات را در بسیاری از آثار ادبی جهان نیز میتوان دید، اما در ادبیات فارسی پررنگتر و گستردهتردیده میشود. برایناساس، ادبیات پایداری جایگاه ویژهای در حوزههای پژوهش و تحقیقات ادبی پیدا میکند؛ بهخصوص در دورههای معاصر که بر این موضوع تمرکز بیشتری شده است. علت این تمرکز، مواجهه ما با تهاجمات سیاسی، نظامی و همچنین تهاجم فرهنگی گستردهای است که از دورههای قبل ازطرف عوامل خارجی و داخلی دشمن نسبت به عقاید و باورهای دینی و انقلابی ما و جهان اسلام- که ما نسبت به آن بیتفاوت نیستیم- و حتی ملیت ما شروع شده بود. در برخی از مقاطع هم این تهاجم شدت گرفته است و البته همچنان ادامه دارد. بنابراین، در ارتباط با این مسائل، که هرکدام از آنها زمینه بحثهای دامنهداری را فراهم کرده، آثار ادبی فراوانی تولید شده است بهطوریکه گفته میشود فقط در دهههای اخیر، در حدود بیست هزار اثر ادبی در اینباره چاپ شده است. ازاینرو، تولید انبوه این قبیل آثار که غالباً از بنمایههای مفاهیم پایداری و مقاومت سرشار است، ضرورت بررسی و پژوهش در این حوزه گسترده را ایجاب میکند.
دراینارتباط، درحالحاضر و در جهان معاصر ما، این اندیشکدهها هستند که در بسیاری از ساحتها خطوط اصلی و راهبردهای سرنوشتساز را تعیین میکنند و در جهت تحقیق و حتی تعدیل برخی از سیاستهای مربوط نقش اساسی برعهده دارند. ازاینجهت اندیشکده نوآیین ادبیات پایداری، که امیدواریم در برابر جریانهای مسموم پایدار و مقاوم باشد، بهعنوان یک سازمان نظمدهنده و خطدهنده میتواند نقش مهمی در ساماندهی و ایجاد زمینههای مناسب پژوهشی در مورد این آثار داشته باشد و همچنین در هدایت تحقیقات ادبیات پایداری، نظام بخشیدن به مسائل مربوط به آن و پیشگیری از تکرارهایی که ممکن است به وجود آید و جلوگیری از موازیکاریها و حتی انحرافات احتمالی این عرصه نقش محوری خود را ایفا کند، و با شناسایی و ارتباط گرفتن با محققان متعهد و توانا در دانشگاهها و خارج از آن به رونق پژوهش در این حوزه بهخصوص از جهت کیفی کمک کند.
نیاز به کار تخصصی در شاخههای ادبیات پایداری
ازآنجاکه بازتاب ادبیات پایداری در آثار ادبی ایران و جهان بسیار گسترده است، باید در اینباره حوزههای تخصصی ایجاد شود. مثلاً در حوزه ادبیات کلاسیک میتوانیم از افراد متخصص این حوزه بهره گیریم و در زمینههای دیگر نیز مانند ادبیات حماسی (بهویژه شاهنامه فردوسی که آثار بسیار زیادی به تقلید از آن به وجود آمده است و بخشی از آنها را مرحوم دکتر صفا در کتاب حماسهسرایی در ایران آورده است)، ادبیات معاصر، ادبیات دفاع مقدس، ادبیات مشروطه، ادبیات مربوط به وصیتنامه شهدا، خاطرات دوران دفاع مقدس و ادبیات پایداری در منطقه و جهان اسلام، حتی در اروپا، شرق، آمریکای لاتین و ادبیات مقاومت در آفریقا قابل بررسی است. تخصصی کردن کار در حوزه تحقیق و پژوهش به افزایش کیفیت تولید آثار کمک میکند و ازاینجهت، تولید مقالات و کتابهای تخصصی از این حیث برای معرفی و تحقیق در ادبیات پایداری مورد نیاز است.
نقش همایشها، کنگرهها و جشنوارهها
همایشها و جشنوارهها بهسبب جهتدهی کلی و تمرکز بر یک موضوع یا یک شخصیت خاص، نقش مؤثری در این حوزه دارند. ازآنجاکه معرفی و برگزاری سمینارها و برنامههایی از این دست، براساس تفکر و دیدگاه خاصی شکل میگیرند، اهمیت ویژه پیدا میکنند. معمولاً وقتی سمیناری برگزار میشود یا جشنوارهای مطرح میگردد، در ارتباط با موضوعات آنها مقالات جدیدی تألیف میشود که بسیاری از این مقالات، منشاء کتابها و مقالات دیگر میشوند و همچنین این قبیل مجامع علمی، زمینه معرفی دیگر آثار مرتبط با موضوع همایش را فراهم میکنند و همه اینها به همراه تبادل نظرهایی که توسط مؤلفان حاضر صورت میگیرد باعث تولید اندیشه و آثار بیشتر میشود. اساساً تمرکز بر یک موضوع در این قبیل همایشها اتفاق خوبی است که به هدفمندسازی بیشترکمک میکند و میتواند موجب پیدایش جریانها و جرقههایی شود. میتوان گفت هسته اولیه بسیاری از مقالات و کتابهایی که درحالحاضر در حوزه تحقیقات ادبی و بهخصوص ادب پایداری در اختیار داریم، حاصل همین همایشها و کنگرهها بوده است و برگزاری آنها انگیزه شرکتکنندگان را در تولید آثار علمی و تحقیقی افزایش داده است. البته برگزاری این برنامهها نباید جنبه نمایشی و تبلیغی پیدا کند و طرح موضوعات خاص و یا شخصیتهای خاص با وابستگیهای قومی، قبیلهای، نژادی و منطقهای میتواند آفتزا باشد؛ مثلاً در یک منطقه نباید برای معرفی آن منطقه و شخصیتهای آن، همایشهایی برگزار کنند که جریانهای فکری خاص نه چندان مطلوب را به دنبال داشته باشد. اگر در حوزه ادبیات پایداری بتوانیم جنبههای اصیل دینی، اسلامی، انسانی و ملی را درنظر بگیریم، میتوانیم بسیاری از آسیبهای این قبیل همایشها را برطرف کنیم.
هیچ کاری بدون مانع و مسئله نیست
در هر کاری موانعی وجود دارد، موانعی که در جریان این کار ممکن است وجود داشته باشد عبارت از قبول نداشتن ادبیات پایداری ازسوی برخی از افراد، مشکلات مالی در انجام کارهای پژوهشی، کمبود و یا حتی نبود نیروهای متعهد برای انجام کار در این حوزه و توجیه نبودن برخی از پژوهشگران نسبت به موضوعات مربوط است. از دیگر موانع این است که در دانشگاههای دارای رشته ادبیات پایداری، هنوز این رشته برای مسئول مربوطه جا نیفتاده است یا حتی ممکن است در برابر آن مقاومت کند. این مشکل معمولاً به جذب نیروهای متعهد برمیگردد که متأسفانه در سالهای اخیر در دانشگاهها از آن غافل شدهایم.
یکی از مواردی که پیش از ورود به پژوهش درباره ادبیات پایداری به تحقیق و پژوهش وسیعی نیاز دارد ارائه تعریف درستی از ادبیات پایداری است. تعریف و معرفی ادبیات پایداری میتواند در قالب تشکیل کلاسها، برگزاری سمینارها و نگارش مقالات باشد. علاوهبراین، باید معرفی ادبیات پایداری به شکلهای مختلف و به صورتهایی که در سطح جهان تبیین شده است صورت پذیرد.
همچنین، علاوهبر تعریف آن، بدانیم موضوع این نوعِ ادبی چیست؟ انسان است؟ تاریخ است؟ مردم است؟ یا چیز دیگر؟ البته این برمیگردد به اینکه تعریف درستی از ادبیات و موضوع آن داشته باشیم. و درنهایت بدانیم ادبیات و نوع پایداری آن چه فایده و منفعتی میتواند داشته باشد.
نظر شما