نعمتالله فاضلی در نشست معرفی و رونمایی از کتاب «آرامش در طوفان»:
فراستخواه در چارچوب نظم پادگانی جامعه نماند/ او سوژه شد نه سرباز!
نعمتالله فاضلی گفت: فراستخواه در چارچوب نظم پادگانی جامعه نماند و هیچوقت سرباز نشد بلکه سوژه شد. یک سوژه کنشگر خلاق و تأثیرگذار که راوی روایت علم و جامعه معاصر ایران است و این کتاب بخشی از ساخته شدن ایران مدرن و ایران معاصر ماست.
فاضلی درباره کتاب «آرامش در طوفان» بیان کرد: درباره این کتاب پرسشهای زیادی میتوان مطرح کرد. مثلا من از این کتاب چه میتوانم بیاموزم؟ یا این کتاب چه چیزهایی میگوید؟ هر خوانندهای میتواند روایت خودش را از این کتاب داشته باشد و میتواند بگوید این کتاب چه چیزهایی میگوید و چه چیزهایی نمیگوید؟ یا میتوان به این پرسش پاسخ داد که جایگاه این کتاب در میان دیگر کتابهای زندگینامه نویسی کجاست؟ اما من نمیخواهم به این پرسشها پاسخ دهم و میخواهم به این سوال جواب دهم که این کتاب چگونه کتابی است؟ فوکو یک کتابی دارد به نام «این یک چوپوق نیست» و من هم پاسخی که میخواهم به این سوال دهم که این چگونه کتابی است؟ این است که این یک زندگینامه نیست.
او درباره ویژگیهای موجود در این کتاب بیان کرد: اولین ویژگی این کتاب در بین کتابهایی که استادان دانشگاه درباره زندگینامه خود نوشتهاند، این است که این کتاب چند صدایی است و چندصدایی بودن زندگینامه کار بسیار دشوار و نادری است. برادران که راوی کتاب است تلاش بسیار زیادی کرده است که زندگی فراستخواه را نه فقط از زبان خودش که از زبان شاگردان و دوستانش و دیگران روایت کند. مثلا صدای همسر فراستخواه، که کمتر و کوتاه تر از صدای فراستخواه نیست و این کار بزرگی است که مؤلف انجام داده است. یا صدای کسانی که در بالنده شدن و برساختن فراستخواه نقش داشتند و همچنین صدای گروههای فرودستی که با فراستخواه کار کردند و ارتباط داشتند.
او درباره سبک نگارش این کتاب که دو دهه است در تاریخنگاری رواج یافته بیان کرد: سبک نگارش این کتاب مایکروهیستوری است. یک تاریخنگاری خرد و تاریخنگاری ریز است و مثل هر تاریخ دیگری پر از قهرمان و ضدقهرمان است. اینجا شما داستان برآمدن و بالنده شدن طبقه متوسط ایرانی را از زمان مشروطه میبینید و به اعتقاد من فراستخواه با مشروطیت متولد میشود و نماد مشروطیت و انسان مدرن رشد یافته و بالنده شده در جامعه ایرانی است.
او ادامه داد: فراستخواه نماد برجستهای از تاریخ ماست که از پایین شروع به حرکت میکند. از ریزترین سطح، از داستان پدرش تا محله و مدرسهشان. چیزی که میبینید انرژی و شوری است که سوژه مدرن و متجدد ایرانی به معنای ایرانی کلمه در خودش ایجاد میکند و اینکار را تاریخ معاصر ما و نهاد مدرسه و خانواده جدید ایرانی میکند. او پدربزرگش را به دلیل چندهمسری نقد میکند و وقتی وارد خانواده هستهای مدرن ایرانی میشود، تلفیقی از مذهب و ملیت است.
او درباره منابع هیجانیای که تاریخ ایران معاصر ما را ساخته است بیان کرد: ملیتخواهی، آزادیخواهی، تجدد، مشروطیت و در عین حال زبان فارسی، مذهب، سنتها و هویتهای محلی مجموعهای از منابع هیجانی هستند که در این مایکروهیستوری روایت میشوند.
فاضلی درباره ویژگی سوم کتاب «آرامش در طوفان» بیان کرد: این کتاب از آن زندگینامههایی نیست مثل اسلامیندوشن یا مثل هاشمی رفسنجانی که یک سیاستمدار نوشته است یا از آن زندگینامههایی نیست که ادیبانه یک روایت را خلق میکند. این کتاب یک اتواتنوگرافی و یک مردمنگاری است. اتواتنوگرافی یعنی زندگی خود را به مثابه داده فرض کردن اما درباره فرهنگ صحبت کردن. اما اینجا کار به صورت تیمی انجام شده و ژانر جدیدی است که فراستخواه و برادران خلق کردند.
او افزود: محتوای کتاب درباره فرهنگ و تحولات آن است. درباره تحولات مدرسه، دانشگاه، آیین و رسوم، تحولات خانواده، سنتها و تحولات ریز و درشت دیگر است و نکته مهم آن تحلیلها و تفسیرهای بسیار عمیقی است که فراستخواه از این تحولات میکند و ما با مفاهیم علوم اجتماعی و جامعه شناسیای مواجه میشویم که در بستر اتواتنوگرافی مطرح میشود اما ظاهرا اتوتنوگرافی نیست و دارد به خواننده بستر میدهد تا ادراک شناختی خود را با ادراک حسی خود تلفیق کند و راحت ارتباط برقرار کند و این هم یکی از هنرهای فراستخواه و برادران است.
او در ادامه اظهار کرد: ویژگی چهارم این اثر این است که این کتاب، واقعا کتاب است و شبهکتاب یا ناکتاب نیست. کتاب حرمتی دارد و به قول رولان بارت این کتاب نویسنده دارد و نویسا ندارد و ما امروز برای گرامیداشت و پاسداشت یک کتاب اینجا آمدهایم. تألیف فقط مفاهیم نیست. تألیفِ قلوب و جغرافیاست.
او با اشاره به تعبیر دلوز از کتاب گفت: به گفته دلوز تولید از اتصال بهوجود میآید و هویت جدید میدهد. کتابها این کار را میکنند و اتصال و پیوند برقرار میکنند. این کتاب پیوند برقرار کرده و شکافها را پر میکند. هر کتابی باید در خواننده احساس ایجاد کند و این کتاب زندگی را در ما آغاز میکند زیرا زندگی با احساس آغاز میشود جاهایی که میخندیم و گریه میکنیم. وقتی غمگین و شاد میشویم و کتاب باید برای خواننده احساسی را تولید کند زیرا به قول آنتونیو داماسیو عقل و احساس دوچیز نیستند و یک چیز هستند.
فاضلی گفت: به قول مایکل پروست وقتی ما کتابی را میخوانیم نویسنده تمام میشود و از آنجا به بعد خواننده آغاز میشود و آن وقتی است که خواننده بتواند پرسشهایی را در برابر آن متن قرار دهد. از اینجا به بعد این ما هستیم که باید درباره این کتاب از خودمان پرسش کنیم که نسبت من با این کتاب چیست؟ و پاسخ من این است: برای من روایت این کتاب روایت روشنفکر دانشگاهی است. ما در ایران روشنفکر مثل جلال آل احمد و علی شریعتی را داریم اما این جرم به دانشگاه است اگر این دو را روشنفکر آکادمیک بدانیم.
او در ادامه درباره روشنفکر دانشگاهی بیان کرد: کسانی را داریم که واقعا دانشگاهی هستند. یعنی کاری به حوزه عمومی، سرنوشت و سرشت جامعه ندارند و فقط به رشته خود تعهد دارند. اما ژانر دیگری وجود دارد به نام آکادمیک اینتلکچوال. کسانی که میخواهند حوزه عمومی و دانشگاه را به هم پیوند بزنند و سعی میکنند دانش، زبان علم، فرهنگ، عقلانیت و منطق را در استاندارد جهانی آن بیاموزند. اما در عین حال از زمینه و زمانه خود از تیریبون دانشگاه سخن بگویند.
او ادامه داد: فراستخواه برای من یک روشنفکر دانشگاهی است که نسبت به پیامد حرفهایش برای نسل زمانه خود بیمسئولیت نیست. استدلال، منطق و شواهد تجربی میآورد و در عین حال شیوا و بلیغ سخن میگوید و تلاش میکند که تأثیرگذار باشد. مهمتر از همه یک روشنفکر دانشگاهی کسی است که مسئله شناس است و دردها و مسالههای جامعه را پرابلماتیز میکند. این کار ساده ای نیست و از درون رنجها و پایینترین لایههای جامعه و از درون تجربه زیسته زندگی شخصی بیرون میآید. فراستخواه کارگری کرده است، سربازی و جنگ رفته است، مبارزه کرده و سوپری کرده است. او در چارچوب نظم پادگانی جامعه نماند و هیچوقت سرباز نشد بلکه سوژه شد. یک سوژه کنشگر خلاق و تأثیرگذار که راوی روایت علم و جامعه معاصر ایران است و این کتاب بخشی از ساخته شدن ایران مدرن و ایران معاصر ماست.
نظر شما