سروش مظفرمقدم نویسنده و روزنامهنگار مشهدی درباره مرحوم میهندوست نویسنده، پژوهشگر، اسطورهشناس، گفت: شاید در 50 سال اخیر چهرهای نظیر او با آن نگاه عمیق و فلسفی به زندگی و مرگ و آن دانش گسترده در ادبیات، فلسفه، اسطوره و آیین نداشته باشیم.
وی با اشاره به کتاب «کله فریاد» از محسن میهندوست عنوان کرد: این کتاب که از آثار ماندگار اوست، در دهه 50 از سوی پژوهشکده مردمشناسی ایران منتشر شد. اوسنههای دیگری از محسن میهندوست چاپ شد تا به تدریج، بهعنوان پژوهشگری برجسته، در پژوهشکده فرهنگ عامه ایران و رادیو تلویزیون ملی شروع به کار کرد. سال 56 با بورسِ رادیو و تلوزیون ملی ایران، به مدت یکسال برای تکمیل دانش و تحصیلات به آمریکا رفت.
نویسنده کتاب «باد مرگ» با بیان اینکه زندهنام میهندوست در جریان انقلاب بهعنوان یک مارکسیست شناخته میشد، تاکید کرد:در آن ایام بهعنوان چهرهای چپگرا و روشنفکر نقش ایفا کرد و در سالهای دهه 60 به این دلیل که کتابهایش حق انتشار نداشتند، سکوتی اجباری را پیشه کرد و در واقع از کار برکنار شد تا اینکه همان زمان دوباره به مشهد باز گشت و از اوایل دهه 60 بیوقفه به نوشتن مقاله، زندگینامه، گردآوری افسانهها و.... مشغول شد.
این پژوهشگر با اشاره به فعالیت میهندوست اوایل دهه 70 افزود: میهندوست از این زمان دوباره به عرصه برگشت و کتاب «سیب خندان و نار گریان» را به چاپ رساند. اما در 20 سال گذشته به موضوعاتی خاص تمرکز کرده بود؛ نظیرِ مبحث مرگ، اساطیر ایران و بینالنهرین. در این حوزه، کتابهای ارزشمندی را به زیور طبع آرا است؛ نظیر «اوسنههای عاشقی» «اوسنههای پهلوانی – تغزلی» «اوسنههای بخت» «اوسنههای خواب»؛ علاوهبراین درباره شاهنامه هم کار کرد و دو مجلد کامل درباره هزار و یک شب منتشر کرد که چهره های برجستهای نظیر بهرام بیضایی در این کتاب با او همکاری کردند، خود بنده هم در این اثر همراه استاد میهندوست بودم.
وی افزود: میهندوست در چند سال آخر عمر خود با دایرهالمعارف ایرانی اسلامی هم همکاری میکرد و مدخل عظیم مرگ را برای این دایرهالمعارف به رشته تحریر درآورد. او به ملیت، قومیت و پیوستگی اساطیر ایران و خاورمیانه چشمداشت خاصی داشت. او میگفت «زمانی وضع انسان تغییر میکند که سه عامل کیش، مرز و نژاد از بیان برود» چراکه اینها عوامل تعیینکننده و تبعیضآمیز انسان به انسان است که باید محو شوند.
این نویسنده و روزنامهنگار سرشناس مشهدی با بیان اینکه میهندوست به نوشتن عشق میورزید، عنوان کرد: در این خصوص محسن میهندوست جمله زیبایی داشت که میگفت «هنوز پای من و راه دراز.. هنوز کلک من و دفتر باز». در حوزه شعر هم او اشعاری کوتاه، تصویری و با ضرب بالا داشت که مخاطب را یاد بهترین هایکوهای ژاپنی میاندازد چراکه او دیدی عمیق و فلسفی به مرگ و زندگی داشت و معتقد بود مرگشناسی برای انسانی ضروری است و باید مرگ را شناخت.
وی افزود: میهندوست در منزل شخصی خود حدود 9 هزار جلد کتاب دارد و آرشیو مفصل دستنوشتههایاش زیر نظرِ دخترش سیندخت نگهداری میشود که امیدوارم نوشتههای منتشر نشده او از شعر و زندگینامه و مقاله به مرور چاپ شود؛ چراکه او نثر استثنایی و ویژهای داشت. خیلیها معتقد بودند در پنجاه سال اخیر چنین نثر و زبانی متولد نشده است. زمانی که نوجوان بودم و هنوز میهندوست را از نزدیک ندیده بودم، کتاب پژوهش عمومی فرهنگ عامه او را خواندم و از نثر و فخامت این کتاب، همینطور سرزندگی و شادابی این نثر چطور به وجد آمدم.
مظفرمقدم با بیان اینکه میهندوست به مساله زنان هم توجه ویژهای داشت، عنوان کرد: در کتاب «اوسنههای چند موضوعی و درنگی در اصطلاح مکر زن» که از کتابهای ارجمند اوست که به 10 چاپ هم رسیده، ریشههای کجفهمی و کجفکری به زنان را بررسی کرده است.
این نویسنده گفت: استاد میهندوست در فضای نخبهکش این ایام در صدر ننشست و قدر ندید، هرچند که از لحاظ علمی و ادبی صدرنشین بود اما انسان کمحاشیه و پرکاری بود. او فرصتهای بسیاری برای ترک ایران داشت؛ مخصوصا در دهه 80. اما عاشق سرزمیناش بود و اعتقاد داشت که در این خاک پا به راه است؛بنابراین دعوتها را نپذیرفت او این فرهنگ و جغرافیا را دوست داشت و در 78 سالگی جاودانه شد. او پدیدهای استثنایی بود، نثری ویژه و فخیم داشت، شاید در 50 سال اخیر چهرهای نظیر او با آن نگاه عمیق و فلسفی به زندگی و مرگ و آن دانش گسترده در ادبیات، فلسفه، اسطوره و آیین نداشته باشیم.
به گزارش ایبنا، محسن میهندوست نویسنده، پژوهشگر، اسطورهشناس، مردمشناس و شاعر مشهدی یکشنبه 13 شهریورماه 1401 پس ازمدتی تحمل بیماری چشم از جهان فروبست.
نظر شما