عطار نیشابوری از شاعران بزرگ عرفانی، در نگارش آثار باارزش خود بسیار تحت تاثیر قرآن و حدیث بود.
عطار علاقه و ارادت بینظیری به پیامبر اسلام (ص) داشته و از جمله چنین نجوا کرده «ای رسول الله بس درماندهام/باد در کف، خاک بر سر ماندهام/بیکسان را کس تویی در هر نفس/من ندارم در دو عالم جز تو کس/یک نظر سوی من غمخواره کن/چاره کار من بیچاره کن/گرچه ضایع کردهام عمر از گناه/توبه کردم عذر من از حق بخواه/روز و شب بنشسته در صد ماتمم/تا شفاعت خواه باشی یک دمم/از درت گر یک شفاعت در رسد/معصیت را مهر طاعت در رسد/ای شفاعت خواه مشتی تیره روز/لطف کن شمع شفاعت بر فروز/دیده جان را بقای تو بس است/هر دو عالم را رضای تو بس است» و با ارادت به امام علی(ع) آورده «خواجه حق پیشوای راستین/کوه حلم و باب علم و قطب دین/ساقی کوثر، امام رهنمای/ابن عم مصطفا، شیر خدای/مرتضای مجتبا، جفت بتول/خواجه معصوم، داماد رسول/در بیان رهنمونی آمده/صاحب اسرار سلونی آمده/مقتدا بیشک به استحقاق اوست/ مفتی مطلق علی الاطلاق اوست.»
وی اشعاری نیز در وصف امام حسن(ع) و امام حسین(ع) دارد. «نور چشم مصطفی و مرتضی/شمع جمع انبیا و اولیا/جمع کرده حسن خلق و حسن ظن/ جمله افعال چون نامش حسن» و «کیست حق را و پیمبر را ولی/آن حسن سیرت حسین بن علی/آفتاب آسمان معرفت/آن محمد صورت و حیدر صفت/نه فلک را تا ابد مخدوم بود/ زانکه او سلطان ده معصوم بود/قرةالعین امام مجتبی/شاهد زهرا شهید کربلا.»
اشارات عطار به آیات، احادیث و روایات نیز بسیار است و هر گاه به درون منظومههای اصیل منطقالطیر، الهینامه، مصیبتنامه، اسرارنامه، مختارنامه و دیوان عطار نظر افکنیم و بهویژه هفت وادی منطقالطیر و تمثیلها و داستانهای هر وادی را به دقت بررسی کنیم درمییابیم که علاوه بر رمزها و شگردهای ظریف عرفانی و تعبیرهای لطیف روحانی که در مطاوی بیتهای دلنشین عطار فرصت ظهور و بروز دارد، اشاراتی بسیار به آیههای قرآن کریم و حدیثها مشاهده میشود. از جمله شیخ عطار در بیت «هست دنیا بر مثال کشتزار/هم شب و هم روز باید کشت و کار» به حدیث الدنیا مزرعة الآخرة نظر دارد.
سیمرغ در منطقالطیر عطار نماد وحدت وجود است و سیمرغ نماد انسانهای گوناگونی است که پیوند آنها نتیجه روح خدایی آنهاست که در آیه «فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ» مورد اشاره است. به اعتقاد عطار همه انسانها در محضر تجلی هستند و خدا در درون آنها جای دارد، میگوید: بر اساس داستان منطقالطیر هر کس خود را بشناسد و دارای خلوص و وارستگی از دنیا باشد میتواند یکی از سیمرغی باشد که بازتاب خدا را در وجود خود دیدند و سیمرغ شدند. این اعتقاد به حدیث مشهور «من عرف نفسه فقد عرف ربه» اشاره دارد.
از دیگر اشارات قرآنی وی میتوان به این موارد اشاره کرد:
«الا ای یوسف قدسی برآی از چاه ظلمانی/ به مصر عالم جان شو که مرد عالم جانی/ به کنعان بی تو واشوقا همیگویند پیوسته/ تو گه دلبسته چاهی و گه دربند زندانی»
«زنان مصر چون رویش بدیدند/ به یک ره دستها با هم بریدند/ زلیخا گم نشد در کار او زود/ که او خو کرده دیدار او بود»
«هر که در آفاق سلطان آمدست/ سرور جمله سلیمان آمدست/ چون تو مقبول سلیمان آمدی/ هرچه گویم بیشتر زان آمدی/هیچ گوهر را نبود آن سروری/ کان سلیمان داشت در انگشتری»
«شوی بر طور سینا همچو موسی/ درین ره گر بورزی پارسایی/ عصا در دست موسی اژدها شد/ همه باطل فرو برد و عصا شد/ هوا را آب خضر از سر درآمد/زمین را گنج قارون بر سر آمد»
نظر شما