با نویسندگان آثار برتر در نوزدهمین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس/مصیب معصومیان؛
دستنوشتههای شهدا مهمترین منابع برای خلق آثار دفاع مقدس هستند
نویسنده کتاب «یادداشتهای یک غواص» گفت: در رابطه با دستنوشتههای شهید معصومیان، همیشه این احساس را داشتیم که یک روزی این دستنوشتهها خودش را دوباره نشان میدهد، چون واقعا خاطرات جنگ، خاطرات بهروزی است و بهترین خاطرات دفاع مقدس، میتواند خاطراتی باشد که از کولهپشتی یک شهید بیرون آمده باشد.
با مؤلف این کتاب درباره چرایی و چگونگی تألیف این اثر با موضوع ادبیات مقاومت و پایداری بهگفتوگو نشستیم.
چه شد تصمیم گرفتید خاطرات برادر شهیدتان را در قالب یک کتاب بنویسید؟
این اثر، دستنوشتههای روزانه شهید معصومیان است؛ یعنی ما دستی در اثر نبردهایم و ویراستاری در حد ویرایش و املاء کلمات انجام شد. شهید معصومیان از سال 1361 شروع به نوشتن خطرات خود کرد و تا یک هفته قبل از شهادتش؛ یعنی 24 دیماه 1365 که شهید شد، خاطرات خود را روزانه در جبهه مینوشت. حدودا 350 صفحه از دستنوشتههای ایشان موجود است و اولینبار که اثر شهید را گردآوری کردیم، سال 1376 بود که آن زمان یک کتاب تقریبا 80 صفحهای از دستنوشتههای شهید را گلچین کرده بودیم. سال 1376 قبل از اینکه کتاب را چاپ کنیم، به ما خبر دادند که پیکر شهید پیدا شده است، آن زمان کتاب برای چاپ آماده بود، اما صبر کردیم تا اینکه مراسم شهید انجام شد و سپس چند صفحه هم از بازگشت شهید به کتاب اضافه کردیم و کتاب با عنوان «خاطرات جبهه و جنگ» منتشر شد.
در آن زمان شرایط بهگونهای بود که فعالیت بعضی حوزهها زیاد نبود، مثلا در استانها هیچ کنگرهای برگزار نمیشد و بنیاد حفظ آثار تا این حد گستردگی نداشت. دو سال بعد اثر دیگری نگاشتم و تقریبا سال 1378 تعدادی از دستنوشتههای شهید را با عنوان «زمزمههای شهود» چاپ کردیم تا اینکه همه را با هم جمعآوری کردیم و تقریبا دو سال قبل، کتابی با عنوان «یادداشتهای یک غواص» از سوی نشر شهید کاظمی چاپ شد.
آیا فکر میکردید که کتاب «یادداشتهای یک غواص» بهعنوان بهترین کتاب دفاع مقدس انتخاب شود؟
در رابطه با دستنوشتههای شهید معصومیان که چند سال قبل بهعنوان شهید شاخص هنرمند مازندران هم معرفی شد، ما همیشه این احساس را داشتیم که یک روزی این دستنوشتهها خودش را دوباره نشان میدهد، چون واقعا خاطرات جنگ، خاطرات بهروزی است و بهترین خاطرات دفاع مقدس، میتواند خاطراتی باشد که از کولهپشتی یک شهید بیرون آمده باشد و «یادداشتهای یک غواص» در واقع تمام آن چیزی است که شهید در دفاع مقدس مشاهده کرده که بعضی از آنها را همان روز مینوشته و اگر شب عملیات بوده، دو روز بعد که به عقب بازمیگشتند نوشته است و اینها در واقع اسناد دفاع مقدس ما هستند، به همین دلیل این خاطرات برای مخاطبان بسیار جذاب خواهد بود. مهمتر از همه اینکه هیچ نکتهای به این کتاب اضافه نشده، حتی از افرادی که ویراستاری اثر را انجام میدادند، درخواست کردیم که در نوشتهها دست نبرند و هرآنچه هست چاپ شود.
شما از آن دست نویسندهها هستید که معتقدید تخیل نباید در آثار دفاع مقدس بهکار برده شود؟
تخیل اصلا نباید در آثار مربوط به شهدا و دفاع مقدس بهکار برده شود. من همراه برادرم حدودا 6 ماه در جبهه بودم و آخرین دفعهای که با هم به مرخصی آمده بودیم، با توجه به اینکه خانواده پرجمعیتی بودیم و من با محمدعلی 3 سال تفاوت سنی داشتیم، ارتباط خوبی با هم داشتیم و البته با توجه به اینکه تفاوت سنی کمی داشتیم، اما احساس میکردم ایشان 20 سال از من بزرگتر هستند، چون بسیار اهل مطالعه بودند و علاقه زیادی به آثار شهید مطهری داشتند. به همین دلیل در منطقه فاو که بودیم ایشان هر روز خاطرات خود را مینوشت.
شهید معصومیان نگاه ژرفی داشت. با اینکه آن موقع تحصیلات ایشان سوم راهنمایی بود، اما 950 صفحه اثر از خود بجا گذاشت که امروز برای ما راهگشاست و نزدیک به 25 اثر از نقاشیهای ایشان در اختیار ماست.
شهید معصومیان از شهدایی بودند که دست به قلم بودند، اما گاهی نویسندگان با شهدایی مواجه میشوند که خاطرات کمی از آنها در دست دارند و ناگزیر هستند که دست به تخیل بزنند.
در هر صورت اصل خاطرات شهدا نباید تغییر کند و حتی میتوان گفت گناه است. البته میتوان به اثر، بال و پر داد و در ویراستاری این اثر هم تأکید داشتم که فقط از نظر املایی مورد بررسی قرار گیرد و در اصل خاطرات تغییری ایجاد نشود.
از تجربیات خود در مسیر نگارش این اثر بگویید؟
از سال 1376 زمانی که خاطرات شهید را گردآوری میکردم، این جرقه در ذهن من ایجاد شد که خاطرات خود را نیز بنویسم، آن زمان یک صفحه خاطرات عملیات کربلای 5 خود را نوشتم و همان یک صفحه، جرقهای شد که خاطرات خودم را بنویسم و نوشتن این خاطرات سه سال طول کشید که همزمان با رفتن ما به سوریه شده بود و در آنجا نیز به تأسی از برادر شهیدم که در دفاع مقدس یادداشت روزانه مینوشت، من هم در خانطومان سعی کردم تمام خاطرات و آنچه از جلوی دیدگانم میگذشت را بنویسم و کتاب «از امالرصاص تا خانطومان»، روایتی مستند و متقن از خاطرات سوریه است که با خاطرات جنگ به رشته تحریر درآمده است؛ کتابی که در سال 1398 در میان 400 اثر با محوریت مدافعان حرم، لوح زرین و دیپلم افتخار بهترین اثر را در جشنواره شهید همدانی در حوزه هنری تهران به خود اختصاص داد.
بعد از آن هم که اقدام به جمعآوری خاطرات دوستان شهیدمان کردیم که توفیق حاصل شد و 20 اثر را به چاپ رساندیم و اخیرا هم با جمعی از دوستان کارگروهی تشکیل دادهایم با عنوان کارگروه هنرمند شهید محمدعلی معصومیان و کتابهایی که از سال 1401 چاپ و نشر میشود، بهنام کارگروه شهید محمدعلی معصومیان چاپ خواهد شد.
تاثیرگذارترین بازخوردی که داشتید مربوط به کدام یک از کتابهایتان بوده است؟
من خودم را نویسنده نمیدانم. این کتابها بههمت یک گروه و همکاریهای بیدریغ خانواده شهدا تهیه میشوند. وقتی با مخاطبان کتابها روبهرو میشویم برای من دوباره گفتن و شنیدن از این شهدا ارزش بیشتری پیدا میکند. اما تأثیرگذارترین برخوردی که در باره کتابهایم دیدهام مربوط به پیگیریهای سردار سلیمانی از کتابهای شهدای مدافع حرم بود.
وقتی ایشان به بابل آمدند در مراسمی سردار را دیدم. هنوز من را ندیده بودند. داشتند با باقی افراد حاضر روبوسی میکردند. به یاد صحبتهای مقام معظم رهبری درباره ایشان افتادم. فرموده بودند: «حاجقاسم میتوانند شفاعت شما را بکنند». الان که به این جمله فکر میکنم، میبینم رهبر ما به درستی ایشان را شهید زنده میدیده است. بدون اینکه متوجه شوند، دستی به شانهشان کشیدم. ایشان با همه گرم برخورد کردند. سردار سلیمانی اهل مطالعه بودند. یک هفته قبل از این که به عراق بروند گروهی را سراغ من فرستادند. دوستان بسیار لطف داشتند و نظر مثبت ایشان درباره گردآوری خاطرات شهدای مدافع حرم را به من رساندند. بسیار پیگیر این بودند که این خاطرات هر چه زودتر مدون شوند و همه به واسطه خواندن این خاطرهها بتوانند به شناخت دقیق و درستی از وضعیت منطقه و همچنین ویژگیهای ممتاز این شهدا برسند. حالا سردار شهید شده، اما این علم بر زمین نمیماند و همه ما با هم راه روشن او را ادامه میدهیم.
نقش ناشر خوب را چقدر در بهبود کیفیت آثار مؤثر میدانید؟
اگر انتشارات در هر شهرستان و استان نماینده داشته باشد و کتابها پخش شود، در دیده شدن آثار بسیار مؤثر است. ما از سال 1376 تا 1394 آثار بسیاری چاپ کردیم، اما این آثار فقط داخل استان پخش میشد و بیرون از استان نمیرفت، اما در حال حاضر نشری مانند انتشارات شهید کاظمی، انتشاراتی است که کارشان واقعا نظم دارد و با پخش اثر در سراسر کشور باعث میشود کتاب دیده شود.
آیا برای ترجمه آثار خود اقدامی انجام دادهاید؟
انتشارات شهید کاظمی خیلی از آثار را به عربی ترجمه کرده است و تقریبا 6 کتاب ما هم به عربی ترجمه شده است، ازجمله کتاب «از امالرصاص تا خانطومان» که در نمایشگاههای مختلف نیز ارائه شده است.
نظر شما