«همسران زمینی و سرداران آسمانی» اثر رضا آبیار از سوی معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی تهیه و به همت مؤسسه بوستان کتاب منتشر شد.
ستاره سبک زندگی شهدا همچنان در آسمان زندگی خیلیها روشن است و با همین ستارهها راه رسیدن به آرامش را پیدا میکنند. لحظات کوتاه، اما با کیفیت حضور شهدا در خانواده، بهترین مدلهای رفتاری را به جامعه امروز معرفی میکند.
کتاب حاضر مشتمل بر شیوههای همسرداری فرماندهان شهید هشت سال دفاع مقدس است که در حریم خانواده در گفتار و کردار آنان بروز کرده است.
این مجموعه توحید محوری، ولایتمداری، معاد باوری، پرهیز از گناه و رعایت تقوا، سازگاری و مدارا با همسر، گذشت و چشمپوشی از خطاهای همسر، ابراز محبت به همسر، هدیه دادن به همسر، کمک به همسر در انجام امور منزل، تشکر و قدردانی از همسر، تکریم همسر، عدم بهانه گیری از زندگی، و نیز شکرگزاری به خاطر همسر شایسته که در سخنان و سیره خانوادگی فرماندهان شهید جلوه گر شده است، برای داشتن یک زندگی شایسته، آموزنده خواهد بود.
ازجمله ویژگیهای این کتاب، آن است که نویسنده با قلمی روان مباحث خویش را ضمن مستندسازی به وسیله آیات و روایات، با خاطرههای زیبا و انسان ساز زینت بخشیده و جلوهای دلنشین از یک زندگی بهشتی را ترسیم کرده تا پیامهای آن، بر جان و دل خوانندگان، خوش بنشیند و اثری ماندگار داشته باشد.
مؤلف در مقدمه این اثر آورده است: «نوشتار حاضر با هدف تبیین و ترویج سیره عملی شهدا به عنوان الگوهای تأثیرگذار برای خانواده معاصر سامان یافته است و میتواند آگاهی بخش زوجهای جوان در زمینه مهارتهای موفق همسرداری باشد».
برشی از کتاب
همسر شهید محمدابراهیم همت از کمک و همکاری شهید در امور منزل، به عنوان اخلاق نیکوی همیشگی او یاد میکند و میگوید: «نزدیک عملیات خیبر بود. زمستان بود و ما در اسلام آباد غرب بودیم. وقتی به خانه آمد، چشمهای سرخ و خسته اش گویای این بود که چند شب است که نخوابیده است. میخواستم مقدمات غذا را آماده کنم، اما اجازه نداد. دستم را گرفت و مرا روی زمین نشاند و گفت: «امشب نوبت من است که از خجالت تو بیرون بیاییم» گفتم: «ولی تو بعد از این همه وقت، خسته و کوفته آمدهای ...». نگذاشت حرفم تمام شود. خودش سفره را انداخت. غذا را کشید و آورد. غذای مهدی را با حوصله داد و سفره را جمع کرد. چای آورد و گفت: «بفرما، بخور».
شهید منوچهر مدق «مسؤول پشتیبانی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)» در قالب بیان و گفتار، علاقه اش را به همسرش ابراز میکرد. همسرش میگوید: «منوچهر خیلی به من و زندگی مان ابراز علاقه میکرد، با رفتارهایش و با کلماتش، به من میگفت: «فرشته! هیچ کس برای من بهتر از تو در این دنیا نیست. میخواهم این عشق را به عشق خدا برسانم». کنار قلب منوچهر چند تا ترکش بود که نتوانستند آنها را بیرون بیاورند. وقتی به ترکشهایی که نزدیک قلبش بود، غبطه میخوردم و میگفتم: «ای کاش من جای آن ترکشها بودم»، میگفت: «اینها کنار قلب من هستند؛ تو که توی قلب من هستی.»
نظر شما