دوشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۰ - ۱۳:۳۰
نامه اینشتین به روزولت و روایتی از چگونگی ساخت بمب اتمی

رویدادهای اندکی در طول تاریخ به اندازه ابداع سلاح‌های اتمی در اواخر جنگ جهانی دوم توانسته است مسیر تاریخ بشر را تا این حد عمیق و جدی تحت تأثیر قرار دهد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- مرتضی میرحسینی: نامه را چند دانشمند با همفکری هم نوشته بودند، اما معمولاً بیشتر از دیگر نویسندگانش از اینشتین نام می‌برند. نامه در چنین روزی (یازدهم اکتبر) از سال 1939 به دست فرانکلین روزولت، رئیس‌جمهور آمریکا رسید. «پژوهش نسبتاً جدیدی که انریکو فرمی و لئو زیلارد به انجام رسانده‌اند و از طریق دست‌نوشته‌هایی به اطلاع من رسیده است، برای من آشکار ساخته عنصر اورانیوم ممکن است به یک منبع جدید و مهم انرژی تبدیل شود، آن‌هم در آینده‌ای بسیار نزدیک... بنابراین وظیفه خود می‌دانم که حقایق و توصیه‌های زیر را به اطلاع شما برسانم... امکان این وجود دارد که با استفاده از مقدار زیادی اورانیوم بتوان یک واکنش زنجیره‌ای هسته‌ای ایجاد کرد، که بر اثر آن مقادیر زیادی انرژی و نیز مقدار زیادی عنصری جدید شبیه رادیوم به دست خواهد آمد.

اکنون تا حد زیادی دستیابی به آن در آینده قطعی به نظر می‌رسد. در عین حال این پدیده تازه به ساختن بمب منتهی خواهد شد و این مسأله قابل تصور است - هرچند کاملاً قطعی نیست - که بمب‌هایی بسیار قوی از نوعی جدید ساخته شوند. تنها یک بمب از این نوع، که با قایقی حمل و در بندری منفجر شود، به راحتی می‌تواند نه تنها تمام بندر، بلکه حومه و اطراف آن ناحیه را نیز منهدم کند... با در نظر داشتن این مسائل، شاید صلاح بدانید که ارتباطی دائمی بین دولت و فیزیکدانانی برقرار شود که در آمریکا در زمینه واکنش‌های زنجیره‌ای کار می‌کنند.»

نه این نامه به تنهایی، اما پژوهش‌ها و مطالعاتی که پیش از آن انجام گرفته بود و پروژه‌ای که پس از آن و براساس ایده طرح شده در نامه به اجرا درآمد یکی از مهم‌ترین تحولات دنیای معاصر است. می‌دانیم که ماجرا به ساخت بمب اتمی منتهی شد و جهان را به جایی ناامن‌تر از قبل تبدیل کرد. همچنین می‌دانیم که پیش از همه، دانشمندان آلمانی -گویا به دستور مستقیم خود هیتلر- مصمم به تولید چنین سلاحی بودند، اما امریکایی‌ها زودتر به دانش و امکان ساختش رسیدند و از آن برای تسلیم ژاپن در جنگ دوم جهانی استفاده کردند.

درباره سلاح هسته‌ای و فکری که پشت ساخت آن بود، پرسش‌های دیگری هم وجود دارد و ویکتوریا شی‌رو در کتابی با عنوان «ساخت بمب اتمی» به بسیاری از آنان پاسخ می‌دهد [1]. این پرسش‌ها، پرسش‌های مهمی هستند زیرا «رویدادهای اندکی در طول تاریخ به اندازه ابداع سلاح‌های اتمی در اواخر جنگ جهانی دوم توانسته است مسیر تاریخ بشر را تا این حد عمیق و جدی تحت تأثیر قرار دهد. ساخت این سلاح مخرب، که در محیط و زمانی به وجود آمدند که گرانی شدید وجود داشت از اینکه مبادا دانشمندان آلمان نازی زودتر از سایرین بمب اتمی بسازند، جهان را به عصر اتم پرتاب کرد.»

این پیشرفت علمی نه به بهبود زندگی مردم جهان منجر شد و نه آن امنیتی را که بسیاری خام‌اندیشانه منتظرش بودند ایجاد کرد. حتی به مرور، و پس از اینکه کشورهای دیگر هم در رقابت با یکدیگر به سلاح هسته‌ای مجهز شدند صحبت از جنگ هسته‌ای و احتمال- و امکان - نابودی جهان نیز به میان آمد. البته این اتفاق نیفتاد، اما - به قول مورخ برجسته اریک هابسبام - برای چند دهه، وحشت ناشی از احتمال وقوع آن روح مردم دنیا را شکنجه کرد.

اما چطور شد که آمریکایی‌ها زودتر از آلمانی‌ها به سلاح هسته‌ای دست پیدا کردند؟ آن‌هم در شرایطی که دانشمندان آلمانی یک سال زودتر از آن نامه مشهور اینشتین «اتم را شکافته بودند و آلمان به اورانیوم و سایر موادی که برای ساختن بمب اتمی لازم بود، دست یافته بود.» شی‌رو می‌نویسد «دانشمندان غیرآمریکایی که از اروپای تحت اشغال آلمان گریخته بودند بیم آن داشتند که آلمان نازی پیش از متفقین موفق به ساخت بمب اتمی شود، چرا که هر یک از طرفین جنگ که پیش از دیگری موفق به ساختن بمب اتمی می‌شد، به احتمال نزدیک به یقین پیروز جنگ می‌شد... دانشمندانی که از میهن خود رانده شده بودند به رهبری لئو زیلارد، فیزیکدان مجارستانی، چنین خطری را به روزولت رئیس‌جمهور امریکا گوشزد کردند».

پروژه ساخت بمب اتمی از دفتری در منهتن نیویورک کلید خورد و از این‌رو آن را «پروژه منهتن» نامیدند، آن‌هم در فضایی از بدگمانی و تردید و با بودجه‌ای ناچیز، زیرا به نظر مشاوران رئیس‌جمهور امریکا و کارشناسان ارتش این کشور «ادعای دانشمندان در مورد سلاح‌های اتمی با عقل جور درنمی‌آمد. اینکه فقط با چند کیلو اورانیوم می‌توان چیزی ساخت که قدرت انفجاری‌اش چنان نیرومند باشد که یک شهر را به طور کامل زیرورو کند.»

شی‌رو در کتابش می‌گوید که پروژه چگونه شروع شد، کدام دانشمندان و چه دانشگاه‌هایی با آن همکاری کردند و روند اجرای آزمایش‌ها چگونه پیش رفت. سرانجام تابستان 1945 نمونه‌ای برای آزمایش عملی ساختند و در آزمایشگاهی در نیومکزیکو منفجر کردند. یکی از ژنرال‌های نیروی هوایی ارتش امریکا به نام توماس فارل که شاهد آزمایش بود درباره این تجربه‌ای گفته بود «سی ثانیه پس از انفجار، موج انفجار به هوا رفت و به شدت با آدم‌ها و اشیا برخورد کرد؛ بلافاصله پس از آن غرشی عظیم، طولانی و وحشتناک به گوش رسید که گویی قیامت برپا شده است و با درماندگی احساس کردیم ما موجودات ضعیف و درمانده، کفرگویانی هستیم که جرئت کرده‌ایم نیروهایی را که تا این زمان فقط در ید قدرت قادر متعال بوده‌اند دستکاری کنیم.»

رابرت اوپنهایمر، یکی از دانشمندان اصلی پروژه منهتن و معروف به «پدر بمب اتمی» که از فاصله سی کیلومتری آزمایش را تماشا می‌کرد نیز گفت «ما می‌دانستیم دنیا دیگر آن دنیای قبلی نخواهد بود. عده‌ای خندیدند، عده‌ای گریه کردند. من نوشتارهایی از کتاب مقدس هندوها یعنی بهاگاوادگیتا را به یاد آوردم: ویشنو می‌کوشد تا شاهزاده را اغوا کند که وظیفه‌اش را انجام دهد، چنان او را تحت تاثیر قرار دهد که در هیئت چندبازویی ظاهر شود و می‌گوید: اکنون من خود مرگ شده‌ام، نابودکننده جهان‌ها.»
 
[1] این کتاب به فارسی هم ترجمه شده است: ترجمه فرید جواهرکلام، انتشارات ققنوس. هرچند به نظرم عنوان «ساخت و استفاده از بمب اتمی» عنوان کامل‌تر و مناسب‌تری برای این کتاب کوچک است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها