نصرالله حدادی، یادداشتی درخصوص حذف سه و یا چهار صفر از پول ملی و تبعات وجود آزاردهنده صفرهای اضافی در اذهان مرم نوشته و برای انتشار در اختیار ایبنا قرار داده است.
البته نباید فراموش کنیم که، این امر، از زمانی که ما ارتباط مالی با دوّل بزرگ دنیا پیدا کردیم، هموار وجود داشته و کافی است به ضربالمثل زیر توجه فرمایید: حرفش مناتی ندارد! یعنی چه؟ منات، واحد پول روسیه تزاری بود و بعد از تأسیس بانک استقراضی روسیه در ایران ـ سال 1269 شمسی ـ در رقابت با بانک شاهنشاهی انگلیسیها، چنان ارزش پول ملی ایران را در دوره شاه بیکفایت قاجاری پایین آوردند که تجار ایرانی در داد و ستد خود، فقط منات روسها را به کار میبردند و حاضر به معامله با پول ایرانی نمیشدند و تا بدانجا این عمل پیش رفت که، هر تومان ایرانی را به راحتی نمیپذیرفتند و این منات روسها بود که ملاک خرید و فروش بود و اگر تاجری قول خرید و یا فروش جنسی را میداد باید با منات روسی، این معامله انجام میشد، وگرنه: حرفش مناتی نداشت، و برای آن اعتباری نمیتوانستند قائل شوند!
آنگونه که از ظواهر امر برمیآید، حذف سه و یا چهار صفر، از چک پولها آغاز شده و سال گذشته بر روی چک پولهای پانصدهزار ریالی ـ که بعضاً آبی رنگ بود و نشان گنبد مطهر امام رضا (ع) را داشت ـ سه صفر با رنگ سبز چاپ شده بود و در پشت و رو آنها، عدد 500.000 درج شده بود. اما در چکپولهای چاپ شده برای سال 1400، چهار صفر نارنجی، در بالا و عدد 50 در پایین، در کنار قله دماوند، خودنمایی میکنند، و این یعنی حذف چهار صفر، و صد البته این مهم در مورد اسکناسهای نارنجیرنگ پنجاههزار ریالی و سبز رنگ یکصد هزار ریالی، مصداق نیافت و به شکل سابق به چاپ رسیدند و باید منتظر بمانیم و ببینیم در آینده، چه ترفندی برای حذف سه و یا چهار صفر این دو اسکناس خواهد شد؟
تاریخ ضرب سکه در ایران، به چندین هزار سال میرسد و ایضاً چاپ اسکناس نیز بیش از هفت قرن پیش، تحت عنوان «چاو» باب شد. مبدع این کار گیخاتو، برادر ارغوان شاه مغولی، که به علت ریخت و پاش، دیگر نمیتوانست از فلزات گرانبها ـ طلا، نقره، مس و نیکل ـ سکه ضرب کند، بود. او دستور داد در جمادیالآخر سال 693 قمری (672 شمسی، یعنی 728 سال پیش) وزیرش صدر جهان زنجانی چاو [چاپ] را باب کند و برای این کار یرلیغی (دستور) رسمی صادر کرد و تنها مدت کمی این چاو در بازار گردش داشت و پس از او، به تاریخ پیوست.
در سال 1266 شمسی، بانک شرق جدید، که مرکز آن در هندوستان بود، توسط انگلیسیها، شعباتی چند در تهران و شهرستانهای کشورمان به راه انداخت و دو سال بعد، با تأسیس بانک شاهی بارون ژولیوس دورویتر، اسکناس را باب کرد و مبلغ اسکناسها یک تومانی، دو، سه، ده، بیست و پنج، پنجاه، صد و پانصد و بعضاً هزار تومانی بودند. لازم به توضیح است که در مورد چاپ اسکناس به مبالغ پانصد و هزار تومان، شک و تردید وجود دارد و ارزشمندترین اسکناس صدتومانی بود و شاید اصطلاحاتی مثل «کوچه صدتومانی» و «گل صدتومانی» بیانکننده همین ادعا باشند.
علاالدینی، بهرام؛ سکههای ایران، از طاهریان تا خوارزمشاهیان، 438 صفحه وزیری، انتشارات فرهنگ سرای میردشتی، چاپ اول، 1394، مشهد.
حتماً شعر معروف «مست و هشیار» پروین اعتصامی را خواندهاید. این شاعره گرانمایه، در بیتی از این قطعه شعر، میگوید: گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان، گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیست. دینار، تصحیف شده دناریوس، یا دیناریوس یونانیهاست که گویا برابر با عدد ده بوده است و این کلمه در دیار اعراب رواج یافته و حتی به ایران هم آمده است، چه این که سکه دهشاهی را، پنجاه دینار میگفتند.
دانگ، پشیز، یمینی، محمودی، تنگه، چاوشاهی، قران، غازبگی، نادری، پاپاسی، قروش، سیم، زر، درم، درم و دینار، فلس، فلوس، مسکوک، آقچه، غین، چندک یا جندک، بیستی، محمدی، غاز، اشرفی، پناباد، ربعی، پشیز، پاپتی، پاپاسی، هزاری، عباسی، و ... از جمله اسامی و اصطلاحات آشنا، مرتبط با سکه و پول میباشد.
اشرفی واحد پول شاه عباس صفوی و معادل سکهای طلا بود به وزن 18 نخود (و یا سه چهارم مثقال). غاز، واحد پول محمدشاه قاجار بود که خود را غازی (جنگجو) ملقب ساخته بود و پس از او، چنان بیارزش شد که، عموم مردم برای تعیین عیار آن، کنارههای سکه را به دندان گرفته و اصطلاحاً «گاز میگرفتند» و با چاک چاک شدن آن، تبدیل به «شندرغاز» میشد و کم بهاترین سکه رایج روزگار خود شد و از آن زمان هر چیز بیارزشی را به «شندر غاز» نیرزیدن، مثال میزدند.
واحد پول ایران، در دوره قاجار تومان بود و در دوره پهلوی اول، به ریال تبدیل شد. تومان، لغتی مغولی به معنای دههزار بود و ریال یا رئال، به معنای پادشاهی است. مسکوکات رایج در ایران، چنین بودند:
دهشاهی، معادل نیم ریال، و مساوی با پنجاه دینار بود.
دوشاهی، معادل صنّار
چهارشاهی، یا دو صنّاری، معادل یک عباسی
نیمشاهی، معادل یک پول، حتماً ضربالمثل: صنار بده آش به همین خیال باش را شنیدهاید، و ترانه معروف سیدجواد بدیعزاده را به خاطر دارید: یکی یه پوله خروس!
در برخی از شهرهای کشور گاهی بعضی واحدهای مسکوکی رایج میشد و در خراسان و آذربایجان، پناباد، سکه رایج بود و آن نیز برگرفته از سکه نقرهای بود که ابراهیم خلیلخان، رئیس ایل جوانشیر، در پناهآباد و یا همان قلعه شوشی (چچن امروز، و محل به قتل رسیدن آغامحمدخان قاجار) در آنجا مضروب کرده بود.
ساماندهی برای چاپ اسکناس و ضرب سکه، چون در دست عمال روس و انگلیس در ایران بود، در دوره قاجار از قوه به فعل نیامد و هرکس دارای طلا، نقره، مس و یا نیکل بود، آن را به ضرابخانه میبرد و براساس عیار تعیین شده، آن را تبدیل به سکه میکرد. در این راه، با کاستن از عیار فلزات مذکور و تقلب در آن، اینگونه سکهها، در بازار خریداری نداشت و «بازار از سکه میافتاد» و این در حالی بود که سکههای طلایی و نقرهای، پول سفید و مسی و نیکلی، پول سیاه میگفتند، و ضربالمثل: پول سفید، برای روز سیاه خوب است، از همین امر سرچشمه گرفته بود.
با تأسیس بانک ملی، سرانجام در خرداد سال 1311 حق انتشار اسکناس با پرداخت غرامت به بانک شاهی انگلیسیها، در انحصار این بانک درآمد اما بانک شاهی با آن که قراردادش در 14 بهمن 1327 در ایران پایان یافته بود، همچنان در امور مالی ایران دخالت میکرد، و سرانجام در ساعت 12 روز چهارشنبه هشتم مردادماه سال 1331، با دستور دکتر محمدمصدق، نخستوزیر وقت، به تمامی عملیات بانکی، این بانک انگلیسی برای همیشه پایان داده شد.
در مورد دخالت روسها در ایران، که از سال 1269 شمسی آغاز شده بود، در سال 1300، طبق معاهده دوستی ایران و شوروی، بانک مذکور منحل و در بانک کشاورزی ادغام شد و عملیات بانک استقراضی روسها نیز پایان یافت.
قائینی، فرزانه؛ سکّههای دوره صفویه، 176 صفحه وزیری، انتشارات پازینه، چاپ اول، 1388، تهران.
از چرخه خارج نمودن اسکناسهای باطله، و مسکوکات کمارزش، همواره از سوی دولتها اعلام میشد. و پس از پیروزی انقلاب، تا آنجا که به یاد دارم، تا سال 1365 اسکناسهای رژیم پهلوی، در جریان بود، و سرانجام، کلیه آنها با جانشین نمودن اسکناسهای جدید، به نام جمهوری اسلامی ایران رایج شد و با تعیین ضربالاجل، اسکناسهای دوران پهلوی جمعآوری شد.
به دو نمونه از آگهیهای سالهای نه چندان دور، برای جمعآوری مسکوکات کم ارزش، و یا خارج از چرخه بانکی توجه فرمایید.
روزنامه اطلاعات در تاریخ پانزدهم آبانماه سال 1316، خبر زیر را منتشر نموده بود: «پیرو آگهی منتشره در آغاز سال جاری بدین وسیله مجدداً به استحضار عموم میرسد: پولهای خرد قدیم، ذیل: 1ـ یک دیناری و دو دیناری مس. 2ـ پنجاه دیناری و صد دیناری نیکل سابق (یک شاهی و دوشاهی) و 5 و 10 و 25 دینار نیکل. 3ـ پنج و ده و 25 دیناری مسی (شاهنشاهی سابق) تا آخر سال 1316 به کلی از جریان خارج میشود.»
حال خودتان محاسبه بفرمایید، که مسکوکات، چقدر ناچیز بودند و در زمان خود، تا چه اندازه، ارزش داشتند و در داد و ستدها و معاملات، دست به دست میشدند.
این مسکوکات، همچنان در درست مردم، رواجِ بازار بود و در ششم بهمنماه سال 1332، بار دیگر بانک ملی این اطلاعیه را در روزامه اطلاعات به چاپ رساند:
«طبق اطلاعاتی که از بانک ملی ایران کسب گردیده است، از چندی قبل به علت عدم احتیاج به پشیزهای 25 دیناری، جمعآوری پشیزهای مزبور شروع شده و تاکنون مقدار زیادی از پولهای 25 دیناری توسط بانک ملی و شعب آن جمعآوری و از جریان خارج گردیده است و حدود شصت هزار ریال پشیز 50 دیناری ضرب و به جریان افتاد و پولهای نیکلی یک ریالی و دو ریالی که سفارش به آلمان داده شده، به جریان گذاشته میشود».
رودی مته، ویلم فلور، پاتریک کلاوسون؛ تاریخ پولی ایران، از صفویه تا قاجاریه، ترجمه دکتر جواد عباسی، 382 صفحه وزیری، چاپ اول، انتشارات نامک، 1396، تهران.
امروزه، گرچه «کارت بانک» اصلیترین محل جابهجایی وجوه میباشند و این کار به سهولت (صد البته در صورت اصطلاحاً شارژ آن) صورت میگیرد، اما کاهش ارزش پولی ملی، طی سه دهه گذشته همواره طبقات متوسط و فرودست را تحت فشار قرار داده و آنگونه که مقامات سازمان آمار کشور، در نخستین روز اردیبهشت 1400 اعلام داشتند، تورم نقطه به نقطه از فروردین 99 تا فروردین 1400، قریب به پنجاه درصد بوده، و حتی این میزان تورم طی دو ماه اسفند 99 به فروردین 1400، کاملاً محسوس بوده، و بر مسئولین فرض است، تا نگذارند، پول ملی بیش از این آسیب ببیند، هرچند که نباید از تحریمهای حداکثری ظالمانه آمریکا و همدستانش، و گرفتاری پانزده ماهه کرونا، به سادگی گذشت.
اسکناس، یا همان پول کاغذی در زبان فرانسوی آسینیا، و نزد روسها به صورت آسیگ ناتسیا، نامبرده میشود و کاهش ارزش تدریجی آن، به ضرر کشور است، و میباید در کنار حذف تدریجی صفرها، و تغییر نام آن از ریال، به تومان، علاج نهایی برای آن پیدا کرد. پول، و یا همان ئوبولوس یونانیها، و اسکناس به قول فرنگیها، در روزگار ما، اگر وجود داشته باشند، چه بسا گرهگشا باشند، به شرط این که ارزش آنها، هر روز دستخوش دستانداز نشود.
زندهیاد سیداشرفالدین گیلانی، در «بحر طویلی» جالب و در عین حال دردآور، از کاهش ارزش اسکناس در دوره قاجار، گفته است:
ای اسکناس ای اسکناس ای اسکناس
برده از مرد و زن هوش و حواس
کسب را یکباره مختل کردهای
اهل تهران را معطل کردهای
تو همان بودی که با صد عزّوناز
گاه منصب دادی و گاه امتیاز
مایه تجار بودی اسکناس
رونق بازار بودی اسکناس
تو همان بودی که دزدان شرور
جمع کردند از تو ملیان و کرور
خائنین خاک وطن بفروختند
تا که مشتی اسکناس اندوختند
اسکناسا روح بخشا بودهای
باعث سیر و تماشا بودهای
تو همان بودی که اندر کیفها
داشتی تعریفها، توصیفها
تو همان بودی که شوخ مهجبین
در حضورت سر نهادی بر زمین
حجره تجار روشن از تو بود
کوچه و بازار گلشن از تو بود
اسکناس ای شیره جان اسکناس
بهتر از یاقوت و مرجان اسکناس
مایه عیش جوانان از تو بود
ماهی و مرغ و فسنجان از تو بود
هر مسافر را بهنگام سفر
در سبکباری رهاندی از خطر
در سفرها حِرز بازو بودهای
با جواهر همترازو بودهای
سیم و زر بود از غلامان رَهَت
لعل و مروارید خاک دَرگَهت
پس چرا این روز ها جیمبو شدی
مفتضح با چوچو و هوهو شدی
مبلغی از قیمتت کم میکند
بلکه از اسم تو هم رم میکند
بهر یک تومان قران با طمطراق
میشود ده سر شکسته با چماق
به امید تثبیت قوت پول ملی در سال جدید و کاهش وابستگی به چاههای نفت و عدم خامفروشی دیگر ثروتهای زیرزمینی ایران زمین، باشد که با حذف صفرها، گامی در این راه برداشته شود.
نظر شما