
چرا دستاندازی به کتابهای ناشران شناخته شده، تا به این حد علنی و آشکار است و پاسخ ناقضین این قانون برو شکایت کن است؟
به یاد حرفِ علی زوار میافتم: سال ۹۸ یک انتشارات دولتی، کتاب پیامبر (ص) و زندگی امام حسین علیه السلام نوشته زینالعابدین رهنما را که انحصار چاپ آن با توجه به قرارداد فی مابین ما و امیرکبیر مختص به ما است را به چاپ رسانده و بهرغم اعتراض ما عملاً کاری از دستم ساخته نیست و این در حالی است که، بیش از ۳۰ سال است مرحوم رهنما از دنیا رفته و من حقالتالیف آن را در صورت چاپ جدید پرداخت میکنم و قیمت پشت جلد کتاب ما ارزانتر از چاپ مشابه است، اما عملاً ما متضرر شده و با آنکه طرح شکایت کردیم و وکیل گرفتم، نتیجه هیچ بود.
میدانم که این دو کتاب از ابتدا در اختیار انتشارات زوار به مدیریت مرحوم اکبر زوار بوده و سالیانی چند با عقد قرارداد جدید انتشارات امیرکبیر ـ قبل از مصادره اموال مرحوم جعفری ـ آنها را به چاپ میرساند و با تلاش مجدد اکبر زوار بار دیگر انحصار چاپ آن در قبال پرداخت حق التالیف به صورت بخشی از شمارگان کتاب به انتشارات زوار واگذار شده و بعد از چاپ مجموعه سه جلدی:
مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تاریخ اجتماعی و اداری دوره ناصرالدین شاه، جلد اول ۲۸ + ۵۷۰ صفحه، جلد دوم ۲۰ + ۵۴۸ صفحه و جلد سوم ۱۶ + ۷۰۸ صفحه وزیری، چاپ هفتم، ۱۳۹۸ شمسی، تهران، (قیمت دوره ۲۷8 هزار تومان)
که توسط یک انتشارات شبه دولتی گویا با استفاده از قانون ۳۰ سال به چاپ رسیده، حالا نوبت به چاپ این دو کتاب از سوی یک ناشر دولتی دیگر رسیده و با توجه به تجربه چاپ کتابهای مستوفی، علی زوار از پیگیری برای استیفای حقوق خود منصرف و ناامید گشته و این در حالی است که اگر قانون مصوب مجلس به ۵۰ سال ارتقا یافته باشد ـ که چنین است، نقضِ آشکار قانون است و باید قابل پیگرد باشد، اما نیست. همانگونه که فرهنگ معین به همین سرنوشت دچار و پاره پاره شد و در مقابل نجابت خانواده مرحوم دکتر معین، بهخصوص سرکار خانم دکتر مهدخت معین، آنچه که به هبا و هدر رفت زحمات طاقتفرسای مرحوم معین بود و بس و هیچ حقوقی به خانواده معین از سوی ناشران مختلف چاپکننده بدون مجوز فرهنگ معین پرداخت نشد و این ابهام همچنان باقی مانده است.
میدانم زندهیاد زینالعابدین رهنما در ۱۵ آذرماه سال ۱۲۶۸* در نجف اشرف ـ و یا کربلا ـ پا به عرصه وجود گذارده و پدرش شیخ علی شیخ العراقین بود و همسرش زکیه حائری، فرزند شیخ عبدالهادی از بزرگان و رؤسای سلسله معروف صوفیه، و از او پنج فرزند به نامهای حمید، مجید، فریدون، آذر و فریده به جا ماندند و در حال حاضر در منطقه نیاوران ـ شهید باهنر ـ خانه تاریخی وی به همراه دو خانه دیگر در خانه باغی به نام رهنما هنوز هم باقی است و در فهرست آثار ملی کشور به شماره ۹۲۸۱ در تاریخ هفتم مرداد ۱۳۸۲ به ثبت رسیده است و هم اکنون در آن خانم سرکار شکوفه شهیدی فرزند زندهیاد استاد سید جعفر شهیدی و سرکار خانم فریده رهنما ساکن هستند.
فراز و فرود زندگانی زینالعابدین رهنما بسیار زیاد است. او در سال ۱۲۹۹ روزنامه نیمه رسمی ایران را منتشر میساخت و از طرفداران سرسخت سردارسپه بود و با اعمال نفوذ او را در سال ۱۳۰۲ و در دوره پنجم تقنییه به وکالت مردم تبریز برگزیده شد و در سال ۱۳۰۶ از طرف مرحوم مهدی قلیخان مخبرالسلطنه هدایت که وزیر فواید عامه بود به معاونت این وزارتخانه رسید و در زمان ریاست وزرایی او معاون وی شد و تا دوره نهم مجلس همچنان نماینده بود و در روزنامه نیمه رسمی ایران که در ابتدا انتشار در جهت سلطنت پهلوی اول سمت و سو داشت، در سال ۱۳۱۴ توقیف شد و در اختیار مجید موقر قرار گرفت و مدتی هم زندانی شد و با وساطت مخبرالسلطنه هدایت از زندان به شرط خروج از ایران آزاد شد و اولین جرقه ترجمه قرآن کریم در همین زمان در ذهنش زده شد و پس از شهریور ۱۳۲۰ به کشور بازگشت و مجدداً انتشار روزنامهاش را از سر گرفت و بعدها سفیر ایران در کشورهای فرانسه، لبنان و سوریه شد و مدتی نیز در مقام معاون نخست وزیر، ریاست اداره انتشارات و تبلیغات را برعهده داشت. گفته میشود پیشنهاد لغو القاب دوره قاجار را او به پهلوی اول ارائه کرد و استدلال او این گونه بود که دیگر دوّل وقتی به معنی القاب مثل عینالدوله (چشم دولت)، ضیغم السلطنه (شیر سلطنت) شهابالدوله (تیرِ دولت) و امثالهم آشنا میشوند، به ما میخندند، به همین دلیل باید القاب ممنوع شود و بانفوذ پهلوی اول این امر محقق شد و باز هم گفته میشود در دوره پنجم مجلس از آنجا که تجار در صدد برآمدند ساخت راهآهن را برعهده گیرند، با پیشنهاد وی و اخذ عوارض از قند و شکر و شیرینی، ساخت راهآهن دولتی ایران آغاز شد و مُبدع به این فکر و عمل را رهنما میدادند و آثار به جای مانده از او ـ پیامبر(ص) زندگانی امام حسین (علیه السلام)، حقوق در اسلام، و ترجمه و تفسیر چهار جلدی قرآن کریم را در نوع خود کم نظیر دانسته و قلم روان و تسلط او بر زبان عربی را ستودهاند و این درحالی است که تسلط وافی و کافی بر زبان فرانسه داشت و به حقوق بینالملل آشنایی کاملی به هم رسانده بود.
زندگانی امام حسین (علیهالسلام) چاپ بیست و پنجم، 40 + 7۲۸ صفحه، وزیری، انتشارات زوار، ۱۱۰ هزار تومان، پاییز 1398، تهران.
این کتاب جذاب، با قلم شیوا و روایی، بسیار ساده و روان زندگانی حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) را روایت کرده است. او درباره چگونگی نگارش این کتاب مستطاب مینویسد: «آن شب گرم تیره، در دمشق که از حسینیه شیعیان علی (علیه السلام) به منزل آمدم ـ منزلی در دامنه کوههای قارسیون ـ همان شب شروع به نوشتن کردم. کتاب حسین (علیه السلام) را تا فصول ۵ و ۶ آن نوشتم که ناگاه یک نیروی نامرئی، راه مرا تغییر داد. بدین اندیشه رهبریم کرد که: نخست زندگانی پیامبر (ص) را بنویسم و پس از آن داستان پر شور و عشق حسین (علیه السلام) را، حسین که سرشاخه سرسبز درختی است که محمد (ص) نام دارد، شاخهای که میتوان گفت همه درخت را فرا گرفته و سایه آن بر همه چیز افتاده؛ حسینی که نقشه و طرح آن با نقشه و طرح علی (علیه السلام) زیباتر نقشه و طرحهای عالم اسلام است و موثرترین نالهها و آوازها را به گوشها و دلها میرساند. علی و حسین که در درگاه الوهیت مقام اصلی و نقش اول را دارند.
گویا تبعید از ایران در سال ۱۳۱۴ آنقدر پربرکت بود که مقارن همین سال برای نخستین بار آن هم در دمشق کتاب:
پیامبر (ص) چاپ سیام، 30 + 712 صفحه، انتشارات زوار، زمستان ۱۳۹۱، تهران (قیمت 110 هزار تومان)
را به نگارش درآوَرَد و اگر بگویم بنا به تایید بسیاری از بزرگان، کمتر کتابی را میتوانیم به این شیوایی و در عین حال ساده و روان به زبان فارسی در مورد زندگانی فخر عالم و آدم حضرت محمد مصطفی (ص) بیابیم، سخنی به گزاف نگفتهام تا بدان حد که دائرهالمعارفی است جامع، حاصل از احاطه وسیع او بر تاریخ اسلام و چگونگی زندگانی پیامبر اکرم (ص) و ایضاً زندگی و شهادت سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام).
اثر بسیار ارزنده دیگری که از زندهیاد زینالعابدین رهنما به چاپ رسیده، ترجمه، جمعآوری و تفسیر قرآن است که در چهار مجلد با مقدمه مستوفایی به چاپ رسیده و طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی هرگز این ترجمه و تفسیر فرصت تجدید چاپ پیدا نکرد و بنا به تایید استاد محترم و عزیز جناب آقای جواد محقق، چاپ تفسیر فارسی زینالعابدین رهنما بر قرآن مجید میتواند فارسی زبانان مسلمان را بیش از پیش با این مصحف شریف آشنا سازد و هم ایشان تاکید دارند این تفسیر جامع و کم نظیر است و جا دارد عیناً به چاپ رسد.
و شاید علت عدم چاپ این تفسیر، این امر باشد که مجلدات چهارگانه آن، آن از سوی فرح دیبا (پهلوی) امضا شده بود و انتساب این تفسیر مستطاب به دربار باعث شد تا ناشران از چاپ مجدد آن خودداری کنند و ورثه آن مرحوم نیز چه بسا ملاحظه این امر را داشته و از چاپ آن خودداری نمودهاند.
رهنما، درباره چگونگی ترجمه و تفسیر قرآن مینویسد: «فکر ترجمه و تفسیر قرآن از سال ۱۳۱۲ همچون تنفس روزانه من شده بود هرجا میرفتم با من بود و این القا و اثر خالق قرآن بود یا خود قرآن، هر که بود، جزیی از وجودم شده بود. از آن تاریخ تا به امروز سفرهای ارادی و غیر ارادی من به خارج کشور، تلخ و شیرینیهای زندگی و جویهای روان گذرای عمر که از پای درخت وجود با نغمهها، گاه با کلمه، گاه و بی کلمه میگذرد همه گذشت ولی قلبی که باید زندگانی را نگاه دارد پیوسته به طپش خود ادامه داد و توانست نوری را در جامعه امروز و فردای ایران برای زمانی بسیار دراز پرتو افکن بسازد.
این نور محمد (ص) و نور حسین (علیه السلام) بود که اولی در کتاب پیامبر پرتو افکن شد و هجده بار چاپ فارسی آن و ترجمه و نشر آن به زبانهای فرانسه و انگلیسی به عمل آمد و دیگر در کتاب زندگی حسین (علیه السلام) که مردم هر دو را دوست داشتند زیرا آنچه را در دلها و بر لبان خود نهفته بودند در صفحات آن یافتند. این دو اثر مجموعه احساسات اندیشهها و عشق و علاقه های عمیق اندیشمندان و صاحبدلان بود که من فقط منشی و گردآورنده آنها بودم... این اثری که اکنون زیر نظر کنجکاو شماست، اثری که جز اراده و مشیت الهی نمیتوانست آن را به وجود آوَرَد».
شاخصه ترجمه رهنما بر قرآن کریم سوره به سوره است و در پایان هر صفحه تفسیر واضح و جامعی بر آن نگاشته شده و چنان شیوا و بلیغ است که هر دلداده به کلام وحی را بیش از پیش مشتاق میسازد، تا تمامی ترجمه و تفسیر را به دقت ملاحظه کرده و بخواند و در انتهای مجلد اول کار بدیع او «قرآن در ادب فارسی» است که با وام گیری از کلام مولانا این بخش را زینت بخشیده است مرحوم رهنما سرانجام در ۱۲ تیرماه ۱۳۶۸ در حالی که حدوداً یک قرن عمر پربار را پشت سر گذاشته بود رو در نقاب خاک کشید.
در پایان بر این نکته تاکید گذارم، آیا آنچه که مصوب مجلس شد، فقط مصداقش آثار شهید مطهری بود و هست، که به غیر از انتشارات صدرا، دیگر ناشران حق انتشار آثار آن مرحوم را ندارند و یا به دیگر آثار نویسندگان و مترجمان گوناگون نیز قابلیت تسری دارد؟ بدیهی است، وقتی قانونی مصوب میشود، شمولی همهگیر دارد و همگان را در بر میگیرد، و حال آن که در ظاهر قضیه چنین نیست، و اگر هست، چرا دستاندازی به کتابهای ناشران شناخته شده، تا به این حد علنی و آشکار است و پاسخ ناقضین این قانون برو شکایت کن است؟
* سال تولد زینالعابدین رهنما را 1269 و 1273 نیز نوشتهاند. اما در فهرستنویسی پیش از انتشار دو کتاب پیامبر (ص) و زندگانی امام حسین (ع) سال 1268 ذکر شده است.
نظر شما