احمد قشمی در این نشست با بیان اینکه دفاعمقدس جلوههای زیبا و ماندگاری داشت و حدود 200 هزار رزمنده قربانی شدند تا این انقلاب بماند، گفت: طبیعتا امام حسین (ع) مسئولیت خون و حضرت زینب (س) مسئولیت پیام را در قیام عاشورا بر عهده داشتند. در دفاع مقدس هم 40هزار نفر از رزمندگان اسلام اسیر شدند و در حین اسارت براساس اعتقاداتی که برگرفته از تفکرات رهبر فرزانه انقلاب بود، در مقابل همه سختیها و شکنجهها ایستادگی و مقاومت کردند.
دیر شروع به نوشتن خاطراتم از دوران اسارت کردم
این نویسنده در ادامه به ارایه توضیحاتی درباره چگونگی نگارش خاطراتش پرداخت و گفت: اولین کتاب من «واگویههای سید» نام داشت که به خاطرات من در دوران اسارت در اردوگاه رمادیه اختصاص داشت. من خیلی دیر شروع به نوشتن خاطراتم از دوران اسارت کردم و همین نوشتن هم به دلیل قولی بود که سالها پیش به سرلشکر حاجحسین همدانی داده بودم و به دلیل مشغله و مسئولیت زیادی که در استانهای مختلف کشور داشتم توفیق نوشتن کتاب دیر نصیبم شد تا اینکه در دیداری که با حاج حسین همدانی داشتم از من خواست دست به قلم شوم و خاطرات 10 سالی که در اسارت بودم را بنویسم. حاج حسین همدانی از فرماندهانی بود که در طول 8 سال دفاع مقدس در جبهه حضور داشت و بعد از آن هم سه سال به عنوان مدافع حرم در سوریه جنگید تا شهید شد. سه ماه بعد از اینکه به حاج حسین همدانی قول داده بودم کتاب بنویسم در سوریه شهید شد و سه ماه بعد از شهادت او این کتاب منتشر شد.
قشمی در ادامه به کتاب «امتحان سخت» اشاره کرد و گفت: بعد از «واگویههای سید» کتاب «امتحان سخت» را نوشتم و آن را با مقدمهای درباره بانو مرضیه دباغ آغاز کردم. من بیش از 7 سال در اردوگاه موصل 4 بودم. یکی از ویژگیهایی که برای آزادگان در موصل 4 مطرح بود، وجود حاجآقا ابوترابی به عنوان محور و امام اسرا بود. در جمهوری اسلامی کوچکی که در اردوگاه داشتیم همه شاخصهایی که در نظام جمهوری اسلامی پیاده میشد در اردوگاههای عراق هم جاری بود. حاج آقا ابوترابی آنقدر اخلاق و رفتار و پاک و خالصی داشت که همه را شیفته خودش کرده بود و خودجوش رهبری 40هزار آزاده را برعهده گرفته بود و همین مساله سبب شده بود اخلاق نیکوی او به همه آزادگان تسری پیدا کند.
وی افزود: ما در اردوگاه به یک واقعیت حرکت راهبردی رسیدیم و من در این کتاب در 10 مورد، مدیریت حاج آقا ابوترابی در اردوگاه را با سایر مدیریتها در اردوگاههای دیگر مقایسه کردم و اگر مدیریت او نبود تعداد 500 شهیدی که از بین اسرا دادیم به 5هزار شهید میرسید. اگر او نبود در اردوگاه همیشه ما در جنگ با عراقیها بودیم اما با مدیریت ابوترابی مسیر درست حرکت مشخص شد او هم محبوب دشمنان بود و هم محبوب دوستان. من در نوشتن این کتاب سعی کردم به روایت واقعیتها بپردازم و احساسی با مسأله برخورد نکنم.
ادبیات اسارتگاهی را باید با نگاه فرامرزی به جهانیان معرفی کنیم
جواد کامور بخشایش نیز در این نشست به بررسی ادبیات اسارتگاهی پرداخت و گفت: ما در حوزه ادبیات اسارتگاهی و ادبیات بازداشتگاهی هنوز به جایگاهی که باید نرسیدهایم. بخشی از این ادبیات حاصل خروجی روایتهای 40هزار اسیری است که در اردوگاهها بودند و بخشی دیگری از این ادبیات هم باید حاصل خروجی از دل نامههایی باشد که بین این 40هزار اسیر رد و بدل شده و تعداد آنها به 12 میلیون نامه میرسد که باید تحلیل محتوایی و بررسی شود و از دل آن این ادبیات استخراج شود. بنابراین باید به هر دو بخش توجه شود تا ادبیات اسارتگاهی ما مثل جنبههای دیگر ادبیات پایداری با آثار قویتری اصالت خود را به معرفی و دید مخاطبان بگذارد. ما باید این ادبیات را با نگاه فرامرزی به جهانیان معرفی کنیم.
وی در ادامه به بررسی نام کتاب پرداخت و گفت: نام کتاب نشان میدهد که هر یک از اسرا در امتحان سختی قرار داشتهاند و این تقدیر آنها بوده که باید با دستهای بسته در مقابل شکنجهها و سختیهای اسارت، مقاومت و ایستادگی میکردند. در واقع این کتاب سبک جدیدی در حوزه ادبیات است و نگاهیاست گذرا از من راوی و تلاش راوی برای دیده نشدن در لابهلای جملات. من راوی یکی از آسیبهایی است که در حوزه دفاع مقدس با آن روبهرو هستیم. اما در این کتاب من راوی خودش را کنار کشیده و به بیان روایتها پرداخته است.
این منتقد و پژوهشگر افزود: دومین مساله این است که در این کتاب میتوان به شخصیت واقعی حاجآقا ابوترابی در مدیریت اردوگاههای عراق پی برد. از دل این کتاب میتوان دهها مقاله علمی پیدا کرد که قشمی تلاش کرده با مطالعات پیشین و صحبت با اشخاص مختلف به آنها اشاره کند و همچنین به تأثیر دعا و توسل و توجه به راز و نیاز و آموزههای دینی یا تدابیر تشکیلاتی ابوترابی که در این کتاب به آنها اشاره شده است. البته ما باید اطلاعات بیشتری درباره ابعاد شخصیتی و اخلاقی حاجآقا ابوترابی به دست آوریم و او را به جامعه معرفی کنیم.
«امتحان سخت» دایرةالمعارفی از افراد و جغرافیای اسارت است
وی در ادامه بیان کرد: این کتاب با استناد به صحبتهای حمیدحسام یک دایرةالمعارف است، دایرةالمعارفی از افراد و جغرافیای اسارت که اطلاعات خوبی درباره اسارتگاههای عراقی و چگونگی شهادت اسرا و همچنین محل دفن آنها در زندان موصل 5 به مخاطب میدهد. نکته دوم بهرهگیری از قصههای مذهبی، آیات، روایات و احادیث در این کتاب است که نشان میدهد اسرا چگونه دربرابر آن همه شکنجه و ناملایمات مقاومت میکردند و همچنین نشاندهنده سطح فکری راوی است.
جملات توصیفی و شعاری در «امتحان سخت»
کامور بخشایش در ادامه به مقایسه این کتاب با استانداردهای لازم در روایتپژوهی و روایتنویسی پرداخت و گفت: خاطرات خودنگاشت باید نثر روایی داشته باشد اما این کتاب نثری گزارشی دارد و نویسنده میخواهد به ما اطلاعات بدهد در حالی که در نثر روایی نویسنده میخواهد موضوعی را روایت بکند و این کتاب عاری از ویژگیهایی مانند تعلیق در داستان است. دومین مساله درباره توصیف و شعاری بودن جملات این کتاب است. ما خیلی از اوقات با جملات توصیفی و شعاری مواجهیم که نشاندهنده این است که راوی هنوز تحت تاثیر دنیای اسارت است و میخواهند آن را کوبندهتر به مخاطب معرفی کند و گریزی جز استفاده از این نوع نثر ندارد.
این منتقد همچنین بیان کرد: سومین مساله مقدمه طولانی کتاب است که بهتر بود زندگینامه مرضیه دباغ به صورت پیوست در پایان یا تقدیمه در ابتدای کتاب استفاده میشد. همچنین قشمی سعی بر این کتاب بیشتر به مخاطب اطلاعات ارائه دهد و توجه زیادی به سیر زمانی مطالب ندارد. اما بهطورکلی به نظر من این کتاب از خاطرهگویی پا را فراتر گذاشته و به مرز تاریخ شفاهی رسیده است و اینجا راوی توجه به جزئیات فردی خودش را کنار گذاشته و تلاش میکند تابلوی درستی از دوران حضورش در اسارتگاه را به تصویر بکشد.
نظر شما