از ویژگیهای شعری وی میتوان به طبیعتگرایی، آرکائیسمگرایی، استفاده از زبان قدرتمند و آگاه، کاربرد اندرزهای عرفانی و عالمانه و نقب زدن به محورها و مولفههای فرهنگی و ... اشاره کرد.
درختیان با اینکه اشعاری خوشخوان سروده است، اما هیچگاه تلاش جدی برای انتشار آنها نکرد تا اینکه سال گذشته تقریبا پس از چهل و اندی سال طی طریق در عالم شعر در صدد برآمد که دفتر شعری خودش را به نام «معنای کاج» به همت انتشارات «پاتیزه» راهی بازار شعر کند که از سوی جامعه ادبی بوشهر مورد استقبال واقع شد. این دفتر شعری حاوی ۲۰ شعر نو و ۱۱ شعر کلاسیک از این شاعر است که اشعار دهههای ۵۰، ۶۰، ۷۰ و ۸۰ وی را در برمیگیرد.
حمید درختیان در خصوص انتخاب نام «معنای کاج» برای این مجموعه به خبرنگار ایبنا گفت: دلیل انتخاب این نام به بحث تاویلپذیری خود «معنای کاج» و اینکه نیممصراع از اشعار کتابم هست و در اشعار حافظ هم به همین تاویل آمده، برمیگردد؛ ضمن اینکه کلا به درخت کاج بسیار علاقهمندم.
وی در ادامه به علت درنگش در انتشار اشعار خود پس از چهل سال شاعری اشاره و تصریح کرد: با وجود اینکه شعر همراه همیشگی من بوده است و مدام و مداوم به مطالعه شعر پرداختهام، اما در دههها و سالیان پیش موقعیت مناسبی پیش نیامد که خودم هم دست به انتشار شعر بزنم. البته یک نکته هم که باید در این زمینه بگویم، این است که در سالیان و دهههای گذشته آنقدر مجذوب و شیفته شعرهای خوب بودم که به ذهنم خطور نمیکرد که خودم هم شعرهایم را منتشر کنم.
این شاعر با اشاره به کاربرد المانهای بومی در شعرهایش افزود: کاربرد المانهای بومی در شعر امری بدیهی است؛ چراکه شاعر خودبهخود و ناخودآگاه تحت تأثیر عناصر بومی و محیطی خود قرار میگیرد و دستکم بخشی از اشعارش متوجه المانهای بومی و جغرافیایی محیطش است. در مورد من هم همینطور بوده است.
سراینده مجموعه «معنای کاج» در خصوص چگونگی انتخاب موضوعات شعریاش تصریح کرد: من اصلا از قبل موضوعاتی را برای سوژه شعرم دنبال نمیکنم؛ برای مثال یکی از شعرهایم «چهار قطعهی کوچک برای کاج» نام دارد که وقتی آن را سرودم، در کلاس داشتم از دانشآموزانم امتحان میگرفتم و از پنجره بیرون را تماشا میکردم. منظره روبهرویم چند درخت کاج بود که توجهم را جلب کرد و اینطور بود که این شعر آفریده شد. البته اشاره کنم موضوعاتی که باعث سرایش شعر در من شدند، موضوعاتی بودند که شاید قبلا خیلی به آنها فکر میکردم اما در وقت سرایش یک «آن» باعث پدید آمدن آن شعر میشد. این «آن» هم خیلی ناگهانی و غیره منتظره اتفاق میافتاد.
درختیان به اهمیت تصویرسازی و کاربرد اشیاء در جانبخشی شعر اشاره و تصریح کرد: تصویرسازی در شعر، آن را ملموستر و واقعیتر به مخاطب نشان میدهد و از حالت انتزاعی و ذهنی خارج کرده و باعث میشود که ارتباط شاعر با عناصر بیرونی بهتر و واضحتر صورت گیرد. در مورد استفاده از اشیاء، شعر جنبه عینی به خود میگیرد و هم شاعر راحتتر شعر را میسراید و تمام میکند و هم خواننده بهتر آن را احساس میکند و میفهمد که شعر از محدوده ذهن شاعر بیرون آمده و به جهان وسیع طبیعت و اشیاء پیوند خورده است.
این شاعر با تاکید بر اینکه در بسیاری از موارد، مسائل اجتماعی سبب سرایش شعرهایم است، گفت: معمولا با توجه کردن به مسائل اجتماعی بهطور ناگهانی شعر به من الهام میشود. بدیهی است یکی از مسئولیتهای شاعر، مسئولیت اجتماعی اوست؛ شاعر باید مناسب زمان و مکان عصر خود بسراید. پس مسائل اجتماعی روز معمولا در شعرش مطرح میشود اما نه بهصورت خیلی واضح. از دید من، مسائل اجتماعی باید سبب سرایش شعر در شاعر شود؛ در من اینگونه بوده و بهطبع بسیاری از مواقع تحت تأثیر برخی از اشعار اجتماعی شاملو هم قرار گرفتهام و اشعاری سرودهام.
سراینده مجموعه «معنای کاج» در پاسخ به این پرسش مبنی بر اینکه از دید شما امروز قطار شعر سپید در مسیر روبهرشدی در حرکت است یا خیر؟، توضیح داد: اکثر شعرهای امروز که میبینیم، از به کار بردن وزن طفره رفتهاند و معمولا سپید و بیوزن هستند. شعر باید آهنگین باشد؛ یعنی آهنگ کلمات حفظ شود در زبان گفتار هم میشود این کار را کرد؛ وگرنه با نثر چه فرقی میکند؛ به همین علت شعر سپید در حال حاضر از نظر فرم روبهرشد است: اما آن حس و حالی که باید از خواندن و لذت بردن یک شعر به مخاطب دست دهد، بسیار اندک است.
درختیان ادامه داد: بههر حال اگر در حال حاضر شعر سپید در سطح وسیع و روبهرشدی قرار داشت که الان باید بازار شعر آن مثل دهههای چهل و پنجاه و... پر شور میبود؛ با این حال، استعدادهایی هستند که اگر زمینه مناسب برای پرورش آنها فراهم شود و اگر از مسیر صحیح خارج نشوند، میتوان آینده درخشانی برایشان متصور شد ولی مثل اینکه قطار شعر امروز لغزش دارد؛ بهطوری که از مسیر خارج شده و به مقصدی نمیرسد.
وی در ادامه با تاکید بر اینکه متاسفانه زمانه طوری شده که معمولا بین مردم گرایش به شعر و توجه به آن بسیار کمرنگ و ضعیف شده است، افزود: حتی میتوان گفت که شاعر، مخاطب و منتقد و پژوهشگر ادبی دچار یک نوع سردرگمی هستند و مخاطبانی که در دهههای چهل و پنجاه و... داشتیم، دیگر نداریم؛ چراکه خوانندههای امروز مانند آنها نیستند و شاید به همین خاطر شعرای نوپرداز هم چندان اصراری ندارند که اشعار قوی بسرایند.
درختیان در پاسخ به این پرسش که آیا شعر امروز توانسته مخاطبان حقیقی خود را بیابد، گفت: طبیعتا شعر امروز مخاطب دارد اما متأسفانه با توجه به سلایق و ذائقههای ادبی که پسرفته و بیرنگ شدهاند، مخاطب با انگیزه و جستوجوگری که دنبال شعر واقعی باشد، نداریم. بنابراین تنها چاره این است که همینطور که شاعران باید شعر خوب و تاپ بسرایند، پژوهشگر و منتقد ادبی آگاه و خوشسلیقه و اهل مطالعه باید باشد تا شعر خوب را از بد تشخیص بدهد و با نقد سالم، شاعران را تشویق به انتشار اشعار قوی کند تا به هیچوجه اشعار آبکی که تنها بهصرف خرق عادت و نو بودن کلمات بر آنها نام شعر گذاشته شده، پدید نیاید.
این معلم بازنشسته در ادامه با اشاره به بیگانگی دانشآموزان با شعر امروز افزود: متاسفانه در مدارس همان ساعات درسی ادبی که هست، بیشتر به ادبیات کلاسیک میپردازند؛ مگر اینکه خود دبیر علاقهمند باشد که دانشآموزانش را با ادبیات جدید آشنا کند که البته از میان دانشآموزان تعداد کمی علاقهمند هستند به ادبیات که آن هم تحت تاثیر پدر، مادر، اقوام، دوست یا دبیر دلسوزی ایجاد شده است اما اکثر دانشآموزان خیلی علاقهمند به ادبیات نیستند. برای علاقهمند کردن بیشتر دانشآموزان به جز ساعت درسی میتوان ساعتی برای برگزاری جلسات ادبی گذاشت و مکانی به این کار اختصاص داد تا دانشآموزان بیشتر با شعر و ادبیات آشنا شوند.
درختیان در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان امروز شعر را به گفتمانی برای ترویج شادی در جامعه بدل کرد، تاکید کرد: اگر دستاندرکاران ادبیات به این موضوع وارد باشند، میتوان کاری کرد ولی اگر به این موضوع علاقهمند نباشند، چطور میتوانیم بگوییم که شعر باعث نشاط و شادی و روحیه مثبت شوند. البته با توجه به سابقه ادبی بیشتر اشعار ما جنبه شادی ندارند و غم و غصه و فراق در آن نمود پررنگتری دارد، از این رو مشکل است که روحیه شادی به ادبیات داد. البته استثنائاتی در ادبیات کهن داریم چنانکه حافظ خیلی روحیه شاد و امیدبخشی به ادبیات داد و همینطور مولانا و فردوسی و ما هم باید همین موضوع را در ادبیات مدرن انجام دهیم. به نظر من باید این الگوها را از دانش آموزان شروع کرده و آنها را تشویق به خواندن کنیم.
وی ادامه داد: اما بهطور کلی در جامعه ما حالت شادی نیست اگر شرایط جامعه عوض شود و جامعه به سوی شادی و امید پیش رود، ادبیات هم به سمت شادی و نشاط و امید میرود و اینطور برای ادبیات بسیار سادهتر است و ادبیات شادی در جامعه ایجاد میشود.
درختیان در پایان یادآور شد: من دوست داشتم حداقل دو سه دهه پیش کتابم را منتشر میکردم؛ آن وقتها بهراحتی شعر برایم الهام میشد و تقریبا هر روز شعر میسرودم حتی بعضی روزها دو، سه شعر ولی حالا نه! شعر نو و سپید برایم الهام نمیشود یا به قدرت قبل نیست ولی شعر با وزن و قافیه که همیشه میتوان گفت.
یادآوری میشود، حمید درختیان متولد ۱۳۲۴ در بوشهر است. وی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان سعادت و دوره اول متوسطه را در دبیرستان بوذرجمهر گذراند. سپس برای ادامه تحصیل در دوره دوم متوسطه به دبیرستان سعادت بوشهر رفت و در سال ۱۳۴۳ موفق به اخذ دیپلم شد و در همان سال در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و رشته علوم اجتماعی (جامعهشناسی) پذیرفته شد. در سال ۱۳۴۷ به تدریس جامعهشناسی در دبیرستان سعادت مشغول شد. درختیان پس از گذارندن دوره سربازی و خدمت در منطقه آماری بوشهر و استعفا از آنجا بالاخره در سال ۱۳۵۸ به استخدام آموزش و پرورش درآمد و تا دوره بازنشستگی در سازمان ماند.
نظر شما